ما که دستمان بالاست! :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


ما که دستمان بالاست!

خانم معلم | شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۰۶ ق.ظ | ۲ نظر
سلام به دوستدار حکومت و حاکمان

خدمتتان عارضم که ، این به ظاهر پس کشیدن از بحث انتخابات نه به علت حل موضوع است ، بلکه ادامه ی آن مثل خیلی از موضوعاتی که شاید سالها می تواند بین دولتها ، نژادها و حتی انسانها باشد و بی نتیجه ادامه یابد ، خاتمه خواهد یافت ........
عقیده ندارم حداقل در این شهر از هر دو نفر یکی مثل شما فکر کند .....حالا که سوار بر جریان شدید می خواهید دوست مردم باشید ؟ !! ....... همه ی کشته ها و زخمی ها هم خونبهای رسیدنتان به این پیروزی عظیم و حماسه آفرینی مردم کل کشورتان است ؟! اشکالی ندارد به هر حال این کشور همیشه برای رسیدن به اهدافش شهید داده است !!!
بحث اقتصاد ، برای منی که یک مصرف کننده هستم ، نگاه به میزان در آمد های مردم و همچنین تورم حاکم بر جامعه است .... بحث اقتصاد برای من ، دیدن افرادی است که با وجود نداشتن فرزندی در مدرسه ، برای دریافت کمک به آن مراجعه می کنند ، بحث اقتصاد برای من ، قول هایی است که داده می شود و در حقیقت تنها یک سراب است و .... باز بحث بی فایده !!!
متاسفانه ، همانطور که قبلا گفتم ، عملکرد ها را بی توجیه و تفسیر نمی توانم بپذیرم ، یا این دولت دارد صحیح عمل می کند ولی درست گزارش نمی دهد ( شاید صلاح نباشد از راهکارهای ایشان برای حل مشکلات همه بخصوص اجانب سر در بیاورند و یاد بگیرند !) ، یا درست عمل نمی کند . تنها چیزی که عیان است دورویی است ، در تمامی زمینه هایی که هدف انجام کاری مشخص نباشد و حرف با عمل همخوانی نداشته باشد چنین نتیجه ای برداشت می شود حتی اگر عملکرد صحیح باشد .
راضی کردن من به عنوان کسی که می تواند جمعی را تحت تاثیر خویش قرار دهد ، آمچنان نفعی به حالتان ندارد ، جمع اطراف من آنچنان نیستند که بتواند جوابگوی نیاز های این دستگاه باشد ، بهتر است با کسانی کار کنید که در دستگاهی کار می کنند و نفوذشان بیشتر است . البته فرمودید به هیچ جناحی وابسته نیستید که با اطلاعاتی که از نخبگان ما در مخالفت با طرح اقتصادی دولت دارید ، بعید می دانم خیلی هم از انان دور باشید !! ......
همیشه از خدا خواسته ام به هیچ حزبی وابسته نشوم تا بتوانم خود برای خود تصمیم گیری کنم تا به حال که چنین بوده و امیدوارم بعد از این نیز چنین باشد ، قولها را می شنوم ، می سنجم و بهترینش را انتخاب می کنم ، در مورد خس و خاشاک بیان شده هم حرفتان را نمی پذیرم زیرا دقیقا خودم به صحبتهای ایشان گوش می دادم و از لحن صحبتهایشان همان زمان این فکر در من ایجاد شد و ربطی به تحت تاثیر قرار گرفتنم نداشت ، امیدوارم یک کلاس درست حرف زدن برای ایشان بگذارند تا بتواند به عنوان یک رئیس جمهور بفهمد که با چه کسانی و در چه فضایی در حال صحبت است ..... گاهی انقدر می خواهد خود را به مردم عامی !!! ( اگر ایراد نگیرید که توهین به مردم کرده ام ) نزدیک کند که از الفاظی استفاده می کند که در یک جمع صمیمی دوستانه زده می شودو انقدر با ذوق حرفش را ادامه می دهد که انگار دارد برایشان جوک می گوید !!! .......البته اینها ایراداتی شخصی هستند و ربطی به عملکرد هایشان ندارد فقط فرهنگش را نشان می دهد !!!
متوجه نشدم فرمودید ماشین 200 میلیونی سوار شدن از ترفند های ایشان برای نگه داشتن پول در مملکت است ؟ !!! ....... جذب سرمایه از راههای دیگر امکان پذیر نیست یا مردم به دولت آنچنان بی اعتمادند که سرمایه گذاری نمی کنند ؟ !!! .... دوقطبی بودن شدید جامعه مربوط به راهکارهای ایشان است جهت حفظ تعادل نظام ؟!!
استفاده از آقای هاشمی در نماز جمعه و اقتدا نمودن مردم تهران به ایشان یعنی چه ؟ !! ... بالاخره ایشان دزد است باید از امام جماعت کنار گذاشته شوند یا دزد نیست و می توانند مردم به ایشان اقتدا کنند ؟ !!!! ..منکه مانده ام در بازی های سیاست ؟!!! بیچاره ما مردم که باید به ساز شما کنار گرفتگان از سیاست (که بیشتر باید از شما ها ترسید )، برقصیم !!!! که اعتمادی به شما نیست چون حرف و عملتان یکی نمی باشد!!! .....
عرض کردم ، فقط دعا می کنم این 4 سال ، اگر تغییری! در قانون اساسی مملکت ندهند و آخرین سال کاری شان خواهد بود ، بتوانند این مملکت رو به پیشرفت از هر نظر را !!!! با توجه به فرمایشات شما که آگاه به تغییر و تحولات جامعه هستید ، متعالی تر بفرمایند ، که ایشان قهرمان این دوره از مملکت ما هستند .....( قحط الرجالی مملکت است و کاری هم نمی شود کرد !) .....
شما معلوم است نگرانی خاصی ندارید ، امیدوارم به زندگی امن تان هیچ خللی وارد نشود ، همچنان زیر سایه خداوند ، رهبری و رئیس جمهورتان در آرامش و آسایش زندگی کنید ، از این جو خفقان و پلیسی ( در زمان صلح و آرامش !! ) که رعب و وحشت در دل همه انداخته ، لذت ببرید و برای ما هموطنان فریب خورده و ناراضی دعا بفرمایید ........ 26/4/88
  • خانم معلم

نظرات (۲)

دست بالاست اما زبان تند و آمپر خشم و تهمت هم بالا
نمی خواستم دوباره بحث انتخابات را چون گفته بودید مثل قضیه کثیرالاشک است دنبال کنم اما لحن این پاسختان نشان از خشمی دارد که بیشتر به رفتار شخصی هفراد برمی گردد تا اصل ماجرا
اما بگویم که از من و امثال من نترسید که براستی وابسته به هیچ جریان و جناح و سازمان و نهادی نبوده و نیستم - عاشقم - بودم و هستم
برخلاف فکرتان این سالها روزهای بسیاری را در سختی معاش گذرانده ام و اتفاقا این روزها هم از سختترین آنهاست حدود 10 ماه هم هست که بیکار بیکار هستم - آخرین قطعه طلاهای مانده در گوشواره ها را هم باید به بازار ببریم - شاید چند وقت دیگر هم ما را در مدرسه برای دریافت کمک ببینید- اما با اینحال خود را جزء نخبگانی !!! می دانم که برخلاف نخبگان شما با طرح تحول اقتصادی موافقم
اگر صحبت از شهید و زندانی و جو امنیتی است که ما هم شهید بسیار داده ایم - سلول انفرادی را هم تجربه کرده ایم و جو امنیتی شدید راهم حس که نه هضم کرده ایم !!!
فقط این روزها نوشتم تا کمی انصاف داشته باشید که برخلاف جو اطرافتان که به دنبال رای ، رای اولی های جوان و رای اولی های مسن!!! آشنایانتان هستید بدانید که رای چندمی هائی هستند که نه نااگاهند و نه حاکم و نه مال اندوز که فقط عاشقند - عاشق همان عقایدی که با آنها بزرگ شده اند و زندگی کردند هرچند دیگران با خشم باشند و ناسپاس
عاشق ، عاشق می ماند . اما تا وقتی که به او ، به عشق او و به اعتقادات او احترام گذاشته شود .
به نظر من نه زبان تند و نه آمپر خشم و نه تهمت بالایی دیده می شود !
و این ها همه نه به رفتار شخصی فرد بلکه به اصل ماجرا برمی گردد که تنها مشکل است و پرسشهایی که می توان گفت پاسخشان را تنها با بی عدالتی و بی احترامی و خشم داده اند و بس !!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی