آنچه گذشت .....
یکسال از 22 خرداد می گذره ..... شاهد حوادثی تلخ و عبرت انگیز بودیم ، حوادثی که در دوران جنگ نیز کمتر دیده شده بود .
جنگ که بود ، میدونستیم یه طرف دشمنه ، یه طرف دوست ... کمی که گذشت با کلمه ای به نام ستون پنجم آشنا شدیم که فهمیدیم همون جاسوسه منتها از نوع خودیش !!!! ...... همیشه فکر میکردم چطور میشه یکی کشورش رو بفروشه ، به پول ، به قدرت ، به مقام ..... خوب سنی نداشتم و کلا با سیاست بیگانه ....... کمی بعد ترش متوجه شدم نه بابا ، میشه ، انقدر قشنگ هم میشه که نگو ... منتها باید دل بکنی دیگه از این آب و خاک ، دیگه مردمت اجازه نمیدن اینجا بمونی و سر سفره ی این ملت غذا بخوری ... اون وقت باید بشی یه رجوی و بری مقیم دیار فرنگ بشی .. البته با کلی آوارگی !!! .....یا بشی یه ینی صدر !! ...
گذشت و این ملت راه پر فراز و نشیبی رو طی کرد .... 8 سال دوران سازندگی ، 8 سال دوران اصلاحات و بعد از 4 سال دوران عدالت ، رسید به دور دوم ریاست جمهوری خرداد ۸۸ .....
احساسم براین بود که تو این سالها انطور که باید و شاید خدمت نشده و مردممون هنوز خیلی خیلی با آرمانهاشون فاصله دارن ..نباید این جوری می بود ... کلی منابع داشتیم ، کلی دانشمند داشتیم ، کلی مردمی که خالصانه کار می کردن ، از هر قشر و هر گروهی ..... نمیدونستم کجای کاره که لنگ میزنه .... هر سال بنا به دستور امام که شرکت در انتخابات واجبه ، تو انتخابات شرکت کردم و رای دادم .... این بار لج کرده بودم که شرکت نمیکنم .... چه فرقی میکنه کی رای بیاره ! ..... یه شب قبل انتخابات رفتم تو خیابون و شور و هیجان همه ی مردم رو دیدم ..... لذت بردم از این همه صفای مردم ..... انگار این انتخابات با بقیه انتخابات فرق می کرد .. گرچه همیشه یه عاملی باعث میشد شور و هیجانی بین مردم حاکم باشه .... دلم میگفت آفرین به این مردم که بعد 30 سال هنوز دلشون برای کشورشون ، برای دین شون و نظامشون شور میزنه و می خوان کسی رو سر کار بیارن که با ارزشهای انقلابشون هم ، هم خونی داشته باشه .... شاید واسه همینم بود که بعضی اسمها و رسمها باعث شد مردم جور دیگه ای فکر کنن و منم نیز جزء همین مردم !!!!
و تصمیم رو باز عوض کردم و گفتم : نه ، باید شرکت کرد .
رای گیری تموم شد ، انتظاری غیر این داشتم که شد ....... فکر نمیکردم چنین بلوایی بپا بشه ....... یعنی چی ؟ تقب آرا ؟!!! ....
خودمم حس میکردم باید رای موسوی بیشتر از اینا باشه ..... به تهران نگاه می کردم و مردمش ..... بعد با یه حساب دو دو تا کم کم متوجه شدم نه بابا ، انگار اونجوریا هم که فکر میکردم نبوده ، ..... مخالفت ها شروع شد ..... کسانی که در این سالها دم فرو بسته بودند شروع کردند به مطرح کردن چیزهایی که قبل از این هم در کشور بوده و تا حالا مهر سکوت برلب زده بودن .....
از این چیزها بیشتر حرصم در اومد ......با خودم می گفتم ، مگه شما تو این کشور تا حالا زندگی نمیکردین ؟ !!! ..... مگه تا حالا متوجه این درد هایی که ملت از کمبود ها می کشن ، نبودین ؟ !! ..... تازه یادتون افتاده ذخایر مملکت داره کجاها میره ؟ !!! ........
الان روی سخنم با کسانیه که تازه یادشون افتاده مسئولند ، مسئولند که چرا چنین شده و چنان نشده .....
جناب ...!! نمیدونم شما مگه شما ، 16 سال پیش تو ایران نبودی ؟ پس چرا حرف نزدی ؟ ....... خانم ..... شما که دانشگاهی رو هدایت می کردین و بالاخره سری تو سرا داشتین شما چرا ؟ !! جناب .... ! شما که مدتهای مدید داشتین بنیاد شهید ، یعنی همونجایی که پسر حاج همت و خانمشون گله داشتن که توی دوران بی پدری و بی همسری بهشون رسیدگی نشده رو ، میچرخوندین ...شما چرا گله می کنین ؟ !!! .......
دلم گرفت .... خودم رو گذاشتم به جای کسی که می خواد مدیر یه مدرسه بشه و با همکار دیگری در رقابته ..... گفتم اگه من یکی از اونا بودم چکار میکردم ؟ .... واقعا انقدر برام مدیریت مهم بود که تمام مدرسه و دم و تشکیلاتش رو بهم بریزم که چرا من نشدم ، من که برحق تر بودم ؟ !!!! ....... خوب می خوای خدمت کنی ، یه جور دیگه خدمت کن ، نمیمیری که ، اگه قصدت خدمت و نیتت قربه الی الله است دیگه چرا این کار ها رو می کنی ؟ ......
دیدم قضیه اینجوری درست نیست ، کمی بیشتر دقت کردم ، بحث حق شد و شناخت اون ، بحث دوران فتنه ، بحث اینکه تاکید امام بر حفظ نظام به عنوان اوجب واجبات بوده ، بحث اینکه افراد رو با حق میشناسیم نه حق رو با افراد ، بحث اینکه ........ و دیدم نه ، درسته کشورم خیلی کمبود داره ، درسته کشورم از بی مدیریتی رنج میبره ، درسته که افراد نالایقی بر مسند امورند ، اما این همه هست و باز فکر میکنم وحدتمون در مقابل دشمنی که تا خرخره باهامون دشمنی داره یه چیز دیگه ، ....... خیلی ها می خندن و میگن ، کشورتون رو بردن ، دادن به سوریه و لبنان ، ندیدی لبنان با این همه کمک هایی که بهشون کردیم باز رای ممتنع داد ؟!! ...... پیش خودم فکر میکنم پس وظیفه مون در قبال مسلمونی مون چیه ؟ ! ........ نگاهمون به دینمون چطوریه ؟ ..... باید با انسانی زجر کشیده از اون طرف دنیا چطوری برخورد کنیم ؟ ! ..... صدور انقلاب و دینمون به اقصی نقاط دنیا از چه راهیه ؟ !! ........ وااای که چقدر دلم می خواد بیشتر بگم ......... اما میدونم یه پست ظرفیت خاصی رو می طلبه ........
فقط یه مطلب بگم به اونایی که طرفدار دو آتیشه ی سبزهان ........ میشه یه نگاه بکنید ببینید طرفداراتون چه کسانی هستن ؟ ..... میشه ببینید چه کسانی ازتون حمایت می کنن ؟ .... میشه فقط یه بار از یه زاویه دیگه نگاه کنین به این جریانات ؟ ..... خیلیه اگه بتونی جاتو با طرف مقابلت عوض کنی و بفهمی اون چطوری داره به قضیه نگاه می کنه ، تغییر سخته و قبول تغییر پس از اینکه متوجه شدی اشتباه می کردی سخت تر ، ولی برای انسان شدن باید یه سری چیزها رو پذیرفت .... ببینید از این جریانات کی نفع میبره ...
داشت جناب مهاجرانی رو توی مجلس نشون میدادن که فرمودن ، حرف رهبر فصل الخطابه و معنی اش کردن .... حالا ایشون در چه موضعی قرار گرفتن ؟ !! ....پس امام حق داشتن که بگن مهم حال افراده ؟!!! .......
ببینید کیا منتظر رسیدن 22 خردادن ، کیا از این بلوا سود میبرن ، کیا خون به جگر امام دارن میریزن ، کیا دارن از یه سری نسبت ها و یه سری روابط پیشین برای خودشون وجهه می خرن و کیا هنوزم همون روش و منش رو دارن .....
تند تند دارن برعلیه مون بیانیه و قطعنامه صادر میکنن و حکم به تحریممون دادن .... چرا عصبانیند ؟ حتی اگه سلاح هسته ای هم داشته باشیم ، چه چیزی اونا رو ترسونده ؟ مگه خودشون سلاح ندارن ؟ !!!
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا در موضع گیری شفاف تر که حکایت کننده سیاست واقعی دولت آمریکا در قبال ایران است، می گوید: هدف این قطعنامه ترکیب کردن فشارهای بین المللی با مذاکره برای تغییر خط مشی اتمی ایران است.
میبینم که نشستن تا ببینن در کشور چه خبری میشه ، کی ضد رهبر و مردم حرف میزنه ، کی میتونه بهترین خوراک رو در اختیارشون قرار بده ..... و ما اون وقت نشستیم و هی میگیم ، من رای ام بیشتر بود !! چرا من .......
چند تا جوون دیگه باید فدای نادانی های گروههای قدرت طلب بشن ؟ !!! ..... مگه خداوند نگفته بالاترین وبرترینتون کسانی هستند که تقوای الهی رو پیشه کنند ؟ !!! ......
نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان به تنهایی قادر به اداره کشور نخواهند بود ..... کشور یک بعدی اگه پرورش پیدا کنه ، تک بعدی باقی می مونه ، ما به همه ی اقشار و به انواع دیدها نیازمندیم منتها فقط و فقط تنها شرط اینه که خلاف نظام حرکت نکنند ، که اینم شرط سختی نیست .....
این منیت ها رو بزاریم کنار ، اصلاح طلب ، اصولگرا و غیره رو حذف کنیم ..... شاخه شاخه نشیم تا جوون ما هم فکر نکنه افکارش به کدوم جناح نزدیکتره بره سراغ اونا و باز حزب و حزب بازی ها شروع بشه .... همه فقط یه هدف تو سرشون باشه با هر نوع تفکری که دارن و اونم برپایی دین خدا و کار برای خلق خدا و نیت همه ی این چیزا نزدیکی و قرب به خدا .........
امید که سه سال باقی مانده شاهد پیروزی کامل بچه های انقلابی این مرز و بوم باشیم ...بچه هایی که فراجناحی عمل میکنن و ایران رو به جایگاهی خواهند رسوند که باعث سربلندی وافتخار هر ایرانی در هر کجای دنیا که هست باشه ........
امید که اسلام بزودی صدر نشین تمامی ادیان قرار بگیره و شاهد ظهور و حضور عزیز فاطمه (س) در همین جمعه باشیم .
امین یا رب العالمین
- ۸۹/۰۳/۲۲
بعد این که ایران میخواهم بیایم نمیگذارند همان ها که نگذاشتند
بعد دعای اخر مطلب را میگویم تقریبا دارد اتفاق می افتد در همه ی کشورهای اینجا کهنگهان کمنیم میبینم که بعد از مسیحیت بیشتر مردم مسلمان هستند تقریبا در همه ی کشورها دین دوم مردم مسلمان است در اینجاها در چند وقت پیش امام جمعه ای از هند امده بود دانمارک من نرفتم ولی چند تا از دوستانم رفتند و تا الان که الان است نیامده اند البته هفته پیش بود ا
الان پرنده ها نمیگذارند من بخوابم این وقت شب ساعت یک و نیم بامداد روز دوازدهم یونی به وقت اینجا
خوب خدانگهدار