میبینم تو را ؟ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


میبینم تو را ؟

خانم معلم | جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۰۵ ق.ظ | ۱۸ نظر

 

 

اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ

خداوندا گرفتاری و آشفتگی این امتّ را بحضور او برطرف نما و در ظهورش تعجیل کن. زیرا کافران و منکران آن را دور دانند و ما آن را نزدیک می بینیم. به رحمت تو ای بهترین رحم کنندگان.

فرازی از دعای عهد

امام زمان (ع) می فرمایند :

«إِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِکُمْ.»:
علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نمى ماند.

«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ.»:
حضرت مهدى(علیه السلام) به محمّد بن على بن هلال کرخى فرموده اند :نادانان و کم خردان شیعه و کسانى که بال پشه از دیندارى آنان محکمتر است، ما را آزردند.

ازمجموعه سخنان امامان و بزرگان

  • خانم معلم

نظرات (۱۸)

  • روح موروثی
  • آ ه ه .. می بینی ما را !
    پاسخ:
    شما از مادرتون بخواهین که ظهور فرزندش رو از خدا بخواد ...
  • نثار ِ آسمان
  • سلام خانم

    داسستان پایین خیلی طولانی بود من فرصت خواندنش رو ندارم
    بعدا ولی قول میدم که بخونم

    دلم براتون تنگ شده
    پاسخ:
    نخوندی هم نخوندی ..گفتم که ... سخته خودمم حوصله نوشته های طولانی رو ندارم ...
  • نثار ِ آسمان
  • هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام

    جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام



    از باد ها نشانی تان را گرفته ام

    عمری است عاجزانه پی آن نشانی ام



    طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت

    " شرمنده جوانی از این زندگانیم"



    با من بگو که خیمه کجا می کنی به پا

    آخر چرا به خاک سیه می نشانی ام



    در این دهه اگر چه صدایت گرفته است

    یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی ام



    در روضه احتمال حضورت قوی تر است

    شاید به عشق نام عمویت بخوانی ام



    هم پیر قد خمیدگی زینب توا م

    هم داغدار آن دو لب خیزرانی ام



    این روزها که حال مرا درک می کنی

    بگذار دست بر دل آتشفشانی ام



    در به دری برای غلام تو خوب نیست

    تأیید کن که نوکر صاحب زمانی ام



    عباس احمدی
    پاسخ:
    ممنون از این انتخاب زیبا ...
    مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد، کز دست بخواهد شد ...
    ئه ! عباس احمدی !

    (این کاملا یک تعجب شخصی بود)
    پاسخ:
    خب مگه مهدیه نمی تونه از ایشون بنویسه ؟ !!!
    گروه رستاک رو گوش نکردم . البته چیزهایی از آلبوم تصویری شون شنیدم . مثل اینکه یه هو همشون سازا رو زمین میذارن بعد دوتار بر می دارن "لیلی در واکن" رومی خونن . این یک ترانه ی محلیه شمال خراسانیه که جناب مرتضی گودرزی قبلا تو تلویزیون تاجیکستان اجرا کرده (فیلم اجراش تو سایتش هست)

    حالا شما خوشتون اومده ؟
    چطوری باهاشون آشنا شدید ؟
    پاسخ:
    سی دی اش رسید دستم .... از اقوام گوناگون رفتن تحقیق کردم در مورد ترانه های محلی شون و اجرا کردن .... من خوشم اومد ....
  • ترنم باران
  • آقای جمعه های غریبی ظهور کن
    دل راپر از طراوت عطر حضور کن

    یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
    یکدم فقط بیا و از اینجا عبور کن

    اللهم عجل لولیک الفرج
    پاسخ:
    الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی آمین
    سلام
    اللهم عجل لولیک الفرج
    و العافیه و النصر
    واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
    والمستشهدین بین یدیه
    پاسخ:
    الهــــــــــــــــــــــــــــــــــی آمین
    سلام
    حالتون چطوره ؟ حضورتون همیشه خوشحالم می کنه ....در این شبهای اخر شعبان یاد ما هم باشید بانو جان
    پاسخ:
    مهربونی هاتون مستدام
    چقدر این پست با این موسیقی بهم آرامش داد.
    پاسخ:
    خدا رو شکر ....
    روی گلبرگ نگاهش قطره های شبنمی دارد
    ازنگاه خسته اش خواندم که درد مبهمی دارد
    از روی زرد و شانه های خسته اش پیداست
    روزهای پر درد و شبهای پر غمی دارد
    تمام غربت عالم در نگاه او جاریست
    چه درد پر شرر و داغ بی مرهمی دارد
    در سکوت دیده اش چه بغض ها نهفته است
    دریغ از او که نه مونس نه محرمی دارد
    اسیر بند زمانست و تا ابد محبوس
    که این زمانه به در قفل محکمی دارد
    به وقت مردن، آخرین کلام دل این بود
    حکایت عشق نادیده عالمی دارد

    اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ...

    التماس دعا
    یا علی مددی...

    خانم معلم امیدوارم تو دست کم مهربانی با حیوانات را به شاگردانت بیاموزی.
    پاسخ:
    خانم خانما ، شاگردای کلاس ما همه شون عاشق حیووناتن میگی نه از سما بپرس که واسه یه دونه شون چطوری عزا گرفته بود !!
    سلام
    چه کلاستون خلوت شده!؟
    جوجه ها کجان!!؟ جوجه خ...ها رفتن پی شیطنت!یه دوتا بزنید پس کله شون شتتتتتتتتتترررررق
    ما که پس کله خورده هستیم . میدونید که!! چنان خورد پس کله ام که الان در این وضعیتم.
    ولی هنوز میتونم بنویسم . هنوز میتونم بیام سر کلاس
    ولی دلیگیرم .
    از این هجران بی دیدار دلگیرم
    اللهم عجل فرج مولانا
    پاسخ:
    تا باشه این نوع دلگیری ها از غم هجرانها ....امید که زودتر روز مصال برسه و چشممنون به جمال حضرتش روشن بشه ......
    سلام

    حضرت صاحب‏الامر، عجل الله فرجه ، در یکى از نامه‏هاى شریف خود به جناب شیخ مفید، رضوان‏الله‏علیه، چنین نوشت:


    ... انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء و اصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله...

    جدا که ما در مراقبت و مواظبت از شما کوتاهى نمى‏کنیم و شما را از یاد نمى‏بریم و اگر جز این بود هر آینه بر شما بلا نازل مى‏گردید و شما را دشمنان در کام خود فرو مى‏بردند. پس تقواى الهى را مراعات کنید !
    پاسخ:
    ممنون از ذکر این روایت ...انشا الله که همان باشیم که از ما انتظار میرود .
    عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ؟!
    ای خواجه درد نیست ، وگر نه طبیب هست ...
  • نثار ِ آسمان
  • می خواستم قایم شوی در من؛ من در خیالت چشم بگذارم

    سک سک ! تو بردی؛ من نمی خواهم از چشم هایت چشم بردارم



    من را در آغوشت فشردی و، من باختم در اول بازی

    آهسته گفتی: دوستم داری؟ آهسته گفتم: دوستت دارم ...



    گم می شوم در چشم های تو ، تو می روی پیدا کنی من را

    پیدا نخواهم شد که بعد از این در چشم های تو گرفتارم



    دنبال من هی می دوی و من هی می دوم تا با تو خوش باشم

    هی روسری ات از سرت افتد؛ هی گیسوانت را به یاد آرم



    وقتی که نوبت می رسد من را ، هی می دوم هی می دوم تا تو

    از پشت سر می گیرمت محکم تا دست در دست تو بگذارم



    در باد می رقصی و می رقصم با لرزش آرام اندامت

    تو در نگاهم عشق می ریزی، من بر لبانت بوسه می کارم



    با تو به سمت خانه خواهم رفت از شاهراه زرد گندمزار

    با تو به هرچه هست خشنودم؛ بی تو ز هر چه هست بیزارم ...


    در خواب می بینم که خوشحالیم؛ تو از من و من از تو سرشارم

    در خواب می خندم ولی دارم در تختخوابم گریه می بارم ...

    خوشم اومد گفتم شما هم بخونید
    پاسخ:
    چرا ناراحتی وقتی تو از من و من از تو سرشارم ؟ !!!
  • نثار ِ آسمان
  • در خواب می خندم ولی دارم "در تختخوابم گریه می بارم" ...


    وقتی مریض می شوم بیمارستان حرف مفت است
    باید مرا یک هفته در تخت تو بستری کنند
    انوقت خوب می شوم

    این هم دلیل ناراحتی
    پاسخ:
    اگه بگم می فهمم باور می کنی ؟ و متاسفم ...کاری هم از دستم بر نمی یاد وگرنه دریغ نداشتم ...
    ما صوفی صفه ی صفاییم
    بی خود ز خودیم و از خداییم

    (عطار نیشابوری)


    اون بیتی که خودتون گفتید بهترین بیت ممکن بود . والا من الآن چیزی یادم نمیاد . بذارید یک کم فکر کنم و اگر شد مشورت . ولی باز هم فکر نمی کنم بهتر از اون گیر بیاد
    پاسخ:
    ممنونم