آزمون های دنیایی :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


آزمون های دنیایی

خانم معلم | دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۸۹، ۱۲:۰۹ ق.ظ | ۴۱ نظر

به سرویس نرسیده و مجبور شده بود با اتوبوس خودش را به مدرسه اش در نازی آباد برساند . زنگ خورده بود ، با آخرین شاگرد وارد سالن شد . نفسی تازه کرد . از ایستگاه اتوبوس تا مدرسه را تقریبا دویده بود .

وارد دفتر که شد چشمش به خانم فرهادی افتاد که همکاران دوره اش کرده بودند . همسرش پزشک بود و خودش مهندس کامپیوتر . نزدیک شش سال سابقه کار داشت و به خاطر شیرین زبانی هایش مورد توجه هم بود .

نزدیکتر که شد ، از یکی پرسید : " جریان چیه ؟ "

متوجه شد ۲۰۶ سفید صفری که در حیاط مدرسه دیده بود ، هدیه سالگرد ازدواجشان می باشد . از شمیران می آمد و همیشه تعریفِ خانه ی بزرگش و عدم توانایی در تمیز کردن آن ، و سرگردانی در پیدا کردن یک خدمتگزار صدیق و مورد اعتماد ، از دغدغه های زندگی اش به شمار میرفت .

دست خودش نبود به یک باره حالش عوض شد ، همکاران داشتند به کلاس می رفتند . روی نزدیکترین مبلی که دید نشست . به یاد دیشب افتاد . همسرش با چهره ای گرفته خبر تعدیلش را آورده بود . کارمند ۲۰ ساله ی یک سازمان نیمه دولتی که هنوز رسمی نشده بود . نمیدانست با ۲ فرزند دانشجو ی دانشگاه آزاد و کرایه خانه ، با همین حقوق معلمی چه کند؟ ! ... چگونه باید خرج دوا و دکتر پدر و مادر همسرش را که با آنها زندگی می کنند را بپردازد؟ .... زندگی اش مثل یک فیلم برایش سریع دوره شد ....

در دلش فقط گفت : خدایا !!!! چگونه است که به بعضی ها ......... و ما ؟ !!!

خانم صارمی ! خانم صارمی! کلاستون آماده است !!!!!!

این صدای معاون مدرسه بود که  غضبناک به او با زبانِ بی زبانی می گفت که هم دیر رسیده و هم دیر دارد به کلاس میرود ....

بلند شد ........

 

وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى ( طه : ۱۳۱ )

و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و [بدان که] روزى پروردگار تو بهتر و پایدارتر است ( طه : ۱۳۱)

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (کهف : ۷)

در حقیقت ما آنچه را که بر زمین است زیورى براى آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند

(کهف : ۷ )

 

 

  • خانم معلم

نظرات (۴۱)

سلام خانم معلم این جهان خیلی پیچیده است و روابط بین اینها پیچیده تر است
خدا برای یکی پول میدهد برای یکی سختی
یاد بحث دیشب افتادم.. :دی

ولی..
راستیتش..
یعنی واقعیتش..
الان که فک می کنم..
آخه می دونید که..
یعنی آخه..

  • ارادتمند العلما
  • با اتوبوس خودش را به مدرسه اش در نازی آباد
    متوجه شد ۲۰۶ سفید صفری که در حیاط مدرسه دیده بود ، هدیه سالگرد ازدواجشان می باشد . از شمیران .....
    سلام

    اگر متمکنین درک می کردند که خداوند بخشی از روزی مستمندان رو در روزی اونها قرار داده و سهمی از اموالشون "حق" محرومانه ، واقعا چی می شد !!
    نمی دونم چطوری بعضی افراد خیالشون از بابت دیگران راحته . . .
  • محمد مهدی
  • سلام
    خیلی خوب و جالب با سبک و سیاق داستان های کوتاه نوشته اید. البته پایان و نتیجه کار هم که روشن بود.
    من فکر می کنم فقط تو مسائل دنیوی این اختلافات وجودنداره بلکه به عنواوین مختلف در موارد دیگه هم همینطوره
    اگر چه هضم و تحمل این موارد سخته اما خوب چه میشه کرد. و خداوند به طرق مختلف آزمایش می کند.
    سلام خانوم.

    یعنی خدایا برای داده ات شکر برای نداده ات شکر

    همون ایمیله
    خدایا واسه
    هرچی که دادی و گرفتی
    هرچی ندادی و گرفتی
    هر چی میخوای بدی و
    بگیری
    هرچی می خوای بدی و نگیری
    هر چی دادی و می خوای نگیری
    هرچی می گیری بعدا می خوای ندی و...
    شکر؟
    دوباره سلام خانم معلم
    خدا قوت
    اجازه خانم معلم! یه سوال داشتم...
    چرا هیچ وقت معلمامون برامون از شهدا نگفتن؟
    مایی که نسل بعد از جنگ بودیم
    مایی که با قطعنامه با هم به دنیا اومدیم
    وقتی که متولد شدیم امام هم جام زهر نوشید
    اما خانم معلم های ما هیچ وقت نگفتن شهید
    نگفتن امام
    نگفتن اقا
    نگفتن یه روزی یه مردایی بودن رفتن تا ما بمونیم
    بخاطر همین میگم خوش به حال شاگرداتون
    که براشون میگید از شهدا
    چرا ما باید انقدر دیر بفهمیم از شهدا
    چرا من باید 4سال باشه فهمیده باشم شهید یعنی چی؟
    نمیدونم خانم معلم
    میام به کلبتون یاد مهرو ماه مدرسه زنده میشه
    و اینکه کاش همه ی بچه هامون میشناختن شهدارو
    شاید یه روزی بشم خانم معلم تا بگم از انهایی که پر کشیدند
    خداقوت خانم معلم
    یا علی
    بیاید اون 206 سفید رو بدید من و مبصر و سیدمحمد و اینا بریم شمال ثواب داره!
    زیبا بود خانم معلم.... لازم داشتم اینها رو یکی بهم یاد آوری کنه!!
    ممنون
    التماس دعا
    یا علی


    خانم چهل امیرانی سلام



    نامه شما را خواندم اما در آن نسیم سحرگاه دوکوهه را ندیدم. نامه شما بوی شهادت نمی داد. سحرگاه دوکوهه و شهادت را در دهه 60 ندیده ام. بنده و نسل بنده همانهایی هستیم که به آسایش و امنیت انقلاب رسیده ایم و چون نسل شما در دوران رنج و ناامنی انقلاب نبودیم که یار انقلاب و جنگ باشیم یا نباشیم. سحرگاه دوکوهه و شهادت را در دهه 80 دیده ام. در کنار خانواده هایی گرانقدر چون شما راهیان نور را دیده ام.



    نامه شما را بارها و بارها خواندم اما نمی دانستم که سفره گرامیداشت یاد حمید آنقدر مظلوم شده که برای شما فرقی نمی کند چه کسی پای آن سفره بیاید و «هر کس بخواهد با هر تفکری می تواند در آن شرکت کند». حمید و مهدی و محمدابراهیم و عبدالحسین و عباس و ... همه و همه یک دغدغه بیشتر نداشتند و آن هم حضرت زهرا سلام الله علیها بود. این چه سفره ایست که شما ششم اسفندها با نام حمید پهن می کنید و هر کسی را برای نشستن بر سر آن محق می دانید؟ ما جذب حداکثری شنیده ایم نه جذب صددرصدی. ما در گوشه ذهن های خود خاطرات تلخی داریم. خاطرات غسل و کفن و دفن شبانه داریم. خاطراتی داریم که بزرگواری از بزرگواران عالم اجازه عیادت از خویش را به برخی نمی داد. چگونه است که شما بر خلاف سیره این یگانه هستی اینگونه سفره مقدس یاد حمید را با نشستن منافقانه منافقان بر سر آن مخدوش می کنید؟ آیا شما از بانوی اول عالم کریم تر و رحیم تر هستید؟



    در 29 اردیبهشت 1388 در ساری فرموده اید: «من از همه مردم و شهروندان عزیز خواهش می کنم به خاطر بچه های شهید همت، باکری ها و زین الدین این مملکت را به دست کسی بدهید که عاقل باشد». آیا برای شما تنها بچه های همت مهم است و برادر همت مهم نیست؟

    سلام
    خدا هیچ مردی رو محتاج نامرد نکنه
    همینطور هیچ مردی رو شرمنده ی اهل و عیال
    سلام خانم
    واقعا این همه تبعیض همیشه بوده و هست به امید روزی که عدالت در همه جا برقرار بشه
    روزی که منجی عدالت بیاد و عدالت رو برای همه برقرار کنه
    خانممممممممممممممممممممممممم فردا میرم حررررررررررررررررررممممممممممممممممممممم جاتونننننننننن خالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــییییییییییه
    ......
  • سمانه(اتاق دلم)
  • سلام

    آخه می دونین چیه خانم؟! آدم از اینکه خدا به اون داده و به اون یکی نداده ناراحت نمیشه از این حرصش میگیره که طرف دارا همچین با آب و تاب و عشوه و ناز تعریف می کنه که انگار می خواد با 206 اش بگازه و بره اون دنیا و تو پارکینگ طبقاتی برزخ پارکش کنه و خیلی باکلاس کارای اداریه روز قیامتشو انجام بده! اییییییییییییییش!
    سلام
    چند روز پیش مادر ما هم همینو بهمون گفت.
    پاینده باشید
    سلااااااااام خانووووووووووم جوووووووووون جووووووووونم
    قربونتون برم ... خوبید ؟
    یاد حرف یه بنده خدا افتادم که می گفت ما همیشه و لحظه به لحظه داریم آزمون میدیم ... حالا هر آزمونی ... با خودم فک می کنم آخ چه جوری ؟! اما حالا که می بینم می فههم که چه جوری !
    کافی نتم ! این جا قحطی کافی نته ! صد رحمت به تهران خودمون !
    حسابی جا خوش کردم ! به اصرار آبجی و هم اتاقی آبجی قراره تا جمعه بمونم ! جمعه صبح بلیط بگیرم برگردم !
    زندگی خوابگاهی اونم با بچه های خارجکی یه جورایی سخته ... الان می تونم آبجی رو بفهمم ... اما خوبی آدما اینه که بالاخره دیر یا زود به همه چی عادت می کنن ...
    پاشم برم تا بیشتر از این کافی نت هم جا خوش نکردم !!!
    مواظب خودتون باشید ...
    بووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
    سلام

    این جور موقع ها خونسردیم گل می کنه می گم از این اتفاقات زیاده دیگه !! فقط یه خورده دردش هم زیاده !

    سال نو مبارک
    خیلی زود اومدم سال جدید تحصیلی رو تبریک بگم !! خب کامپیوتر خراب بود آخه
  • خلوت پر هیاهو
  • ما که ارادت داریم خانم معلم عزیز

    شاید هم این گل همون چوب شما باشه که هرکی نخوره خله !
    سلام خانم معلم گرامی
    خداقوت
    مهاتما گاندی می‌گوید: هفت چیز انسان را از پای در می آورد و هلاک می سازد:
    1-ریاست بدون شرف 2- لذت بدون وجدان 3- پول بدون کار 4-شناخت بدون ارزش‌ها 5- تجارت بدون اخلاق 6- دانش بدون انسانیت 7- عبادت بدون فداکاری
    متاسفانه توزیع ناعادلانه ی ثروت در کشور ما باعث بروز این همه بی عدالتی در جامعه است. ایکاش صاحب امر هرچه زودتر بیاید و عدالت مهدوی و عدالت علوی را در جامعه پیاده کند.
  • رهرو سپید
  • سلام خانم معلم عزیز،سال تحصیلی جدید و استرس های شما هم شروع شده (خدا قوت).خیلی غم انگیز و البته تامل برانگیز بود،آزمایش های خدا خیلی سخته!!ایشالا همه ی بنده ها از این آزمایش ها سربلند بیرون بیان،راستش خودم هم خیلی ترسیدم که نکنه خدای نکرده در آینده من هم مثل اون خانوم مهندس شم!!خدا اون روز رو نیاره.
  • حنیف(اشک فرشته ها)
  • به نام خالق اشک
    سلام+
    نوشته تون خیلی جالب بود...حس خاصی بهم دست داد...یعنی یه حسی که نمیدونم چیه..نه خوب نه بد!...یه شیرینی همراه با تلخی!!

    امروز نوای وبلاگتون حس و حالی داد به موسسه مون!!( باور نمی کنید؟...از داداشم بپرسید!!...مگه نه صادق خان!!؟)

    خدا خیرتون بده
    التماس دعا
    یا علی مددی...
    با سلام بسیار جالبه موفق باشید
    به من هم سر بزنید.
    سلام ...
    طه ...
  • امیر مهدی
  • سلام بر شما
    اگر طالب سایتی هستید که موضوعات قرآنی را شرح وتوضیح دهد می توانید به ایت اسراء ویا سات آقای جوادی آملی(حفظه الله )مراجعه کنید.
  • جنجال یک سکوت
  • میگن داشتن ثروت حتی اگه تو راه خوبم ازش استفاده کنی بازم اون دنیا درد سر داره
    شنیدم اون دنیا کسایی که ثروتی نداشتن سریع به حسابشون رسیدگی میشه اما اونایی که ثروت داشتن کلی وقت باید جواب پس بدن وبگن در چه راهی استفاده کردن...!
    بعضی موقعا فکر میکنم چقدر پول داشتن بده....!
  • پابرهنگان
  • و این شکاف فقر و غنا گویا پر شدنی نیست. و عدالت دغدغه همیشگی انسان ها.
    به نظر من این بی عدالتی نیست اگه طرف ماشین نداره حتما چیزهایی داره که اون یکی نداره حالا چه مادی چه معنوی که اگه معنوی باشه بهترم هست. آدم هایی که سختی می کشن به چیز های باور نکردنی می رسن من ایمان دارم به این حرف یکیش خودم
    یاد هپت هپت هپتادو هپت افتادم الان .. چه زود گذشت !!
    ..
    خوبید یا بهترید؟
    سلام
    خوب هستید؟خبری ازتان نیست!
    یک روز که نیستید دلتنگتان می شیم
    فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم ...
    و لو انهم رضو ما اتاهم الله و رسوله و قالو حسبنا الله سیو تینا الله من فضله و رسوله انا الی الله راغبون .
    سلام .
    اگر با این شعار بریم جلو کمبودها نمیتونه ما رو از پا در بیاره
    و چه بسا شیرین باشه هرانچه از دوست به ما برسه .
    چه بسا اون کمبود وفور نعمتی باشه از سوی خداوند متعال که ما قادر به درکش نیستیم .
    حسبنا الله...انا الی الله راغبون
    خدا کنه تو همه امورمون به این درجه برسیم ...آمین
    این ماجرا ها هر روز و هر روز اتفاق می افتد و اگر این آیه ها نباشد پس به چه امیدی.... ؟؟؟

    موفق باشید
    سلام
    وبلاگ جالبی دارین
    خوشحال می شم به ما هم سر بزنین
    منتظریم
  • حبابـــ (خانه‌ای که ...)
  • سلام


    خدایا به بی‌کارها کار به باکارها وقت برای فرار از ‌کار نصیب کن!
    همیشه از خدا خواستم کمکم کنه سر بلند از این ازمون هایی که گاه حکمت شون را نمیدونم بیرون بیام

    امیدوارم خدا به همه مون کمک کنه
  • کوچه نشین
  • سلام خانم معلم
    رزق الهی اگه نصیب آدم بشه ولو کم باشه برکت داره
    کامنتهای شما رو تو وبلاگ بعضی دوستان دیده بودم ،ولی نمیدونم چرا تا حالا
    به وبلاگ شما نیومده بودم ؟!!!
    الان به این فکر میکردم که همینم باید روزی آدم باشه که به یه وبلاگ خوبی
    مثه وبلاگ شما بیاد و از نوشته های زیبا و دلنشینتون استفاده کنه .
    امروز این توفیق نصیبم شد و خدا رو شاکرم و از شما هم تشکر میکنم و
    بهتون تبریک میگم که با حضورتون تو این دنیای مجازی به جمع بچه ها گرمی میبخشید .

    ارادتمند شما
    ایـــستـــاده ای


    در بـــــاران و بـوســه


    بــــــــا تپــش گنــجشــکی در سیـنـــه



    دوستتــــ دارم



    دوستتــــ دارم و یــــکریــــز می بــارم


    بر شـــــوره زار چتــــــرها و کـــــــلاه ها


    بــــــر عـطـــر ها و پـــــلاکــــــ ها


    عـطـــر ها و پـــــلاکــــــ ها



    بــــر تـــــرانه های بـــــاقیـمـــــانده در تبـــــــــ ســــــرد خاکـــــــ


    تبـــــــــ ســــــرد خاکـــــــ . . .



    بـــــــی پـــــــرنده تـــــریـن درختــــــ


    بــــــی ستــــــــاره تـــــریـن آسـمــــــان


    بــــــی ستــــــــاره تـــــریـن . . .



    دوستتــــ دارم




    دوستتــــ دارم و مـــــی بـــــــارم بــــــر لبــــــان تــــو


    کـــــه آشیـــــــانــــــه ی بــــــوســــه بـــــود و لبـــخـنـــد




    در بـــــــرکــه های کـــوچکـــــــ زمیــــن


    بــــه جســـتـــجوی تـــــــــو


    بـــــــــا یـــــــــاقوتــــــ گـــــوشــــواره هــــایتــــــــ


    از آن عـقــیـق گمــــشده بـگـــــو


    آه . . .


    پـــــــرنــــده فــــروش رنـگیـــن کمـــان مــن




    گـــــــل گیــسویـت مــــــاه نـقــره ای



    رد ابـــــرویـت عــصــــاره ی شبـــــ


    بــــــه مـن نـــــگاه کـــن



    بــــــه مـن نـــــگاه کـــن


    بـــــــا چشـــمی کـــه کمــینـــدار مـــاه است




    بــــــه مـن نـــــگاه کـــن ...
    پاسخ:
    و تو میدونی چه حالی دارم .......
    از تــــو دورم





    چــون پــــاره سنــگی عــــاشقم بــه گنــجشگی هــراســـان


    و هــــربـــار نـــاامیــــد بـــرمی‌گــــردم بـه خاکــــــــــ ، بــــر می‌گـــــردم بـــه خــویــش


    نــــــاامیـــــد و نیــــازمنــــد زبـــــانـه می‌کشـد آغــوشم بـه سو یتـــــ



    از تــــو دور افتـــــادم ... از تــــو دور افتـــــادم



    در بـــی مجــــالی و لــــــالی بهـــــ کاغـــذ آتـش رسیــده می مــــانـم


    جـــــدا شده ای از نـــــخ نــگاهم چـــون بــادکنکــــــ مــــاه


    ســــــالهاستـــــــــ از کرشمه بـــــاران تــــو می گذرم بی چــــتر و بــــارانی


    در ســــایــه پنــهان می شـــــوم در گـــریـــه پیـــدا


    هــــــر چـــه هســتم از تـــــو دورم ...دور ... دور... دور


    هــــــر چـــه هســتم از تـــــو ...دور ... دور... دور
  • سعید روشن
  • حکایت غریبی است ....فقر و غنا و اختلاف طبقاتی بسیار ودر کنار هم ....
    پاسخ:
    اما حکایتی است متواتر .....