انسانم آرزوست ... :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


انسانم آرزوست ...

خانم معلم | جمعه, ۲۲ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۵۹ ق.ظ | ۳۵ نظر

«یک »

استیصال :

سه شنبه شب تو حیاط جمکران فرش پهن کرده بودند برای زائرین ، پیر زنی با قدی خمیده بین زنها میگشت ، به دانه دانه شان التماس میکرد و می گفت :" مریض دارم یه ختم «امن یجیب » برام می گیرین" ؟!

 أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ 

«دو»

درماندگی :

گریه میکرد . پسرک چند سالی بیشتر نداشت . شاهد زد و خورد پدر و مادرش در نمایشگاه و جلوی همه ی مردم بود . برایم گریه اش قابل تحمل نبود . به سویش رفتم . گفتم : "عزیزم نگاه نکن . چیزی نیست . الان دعواشون تموم میشه" . رویش را از آنها برگرداند ، اماهمچنان گریه می کرد . بغلش کردم . گفتم : "مگه تو با دوستات دعوا نمی کنی " ؟ و او بلافاصله جواب داد : « نه » و همچنان گریه کرد ...

ومن ماندم که چه بگویم ...

«سه »

مهمان :

سفره ی عزا پهن بود . همه نشسته بودند . پیرزنی وارد شد . چادرمشکی رنگ و رو رفته ای بر سر داشت . همه جور دیگری نگاهش کردند . صاحب خانه دستور داد برایش در گوشه ای دیگر سفره پهن کنند . خرمایی برداشت و فاتحه ای خواند و رفت .

 

«چهار»

سرگردان :

در میان جمعیت هراسان به دنبال مادرش می گشت . زائرین نگاهش می کردند و هر کدام دستور و تجویزی برایش داشتند .

 همین جا وایسا تکون نخور مادرت میاد ...

برو دم اون کفشداری بمون ...

کجا مادرت رو گم کردی برو همون جا بمون ...

و دخترک با چشمانی گریان و دهانی نیمه باز و دستانی که گهگاه اشکهایش را پاک میکرد ، بی هدف همه را میشنید و هیچکدام را نمی شنید . جلو رفتم . دستانش را گرفتم و گفتم :"گریه نکن . آروم باش . اینجا کسی گم نمیشه . الان مامانت هم داره دنبالت می گرده ، یه کمی صبر کن با هم پیداش می کنیم " . کمی آرام تر شده بود اما دوباره گریه را شروع کرد . گفت :" دستامو مامانم گرفته بود ، من یه کبوتری دیدم ، دستامو ول کردم ، بعدش مامانم گم شد " !!!

امام ِ من ،

گهگاه که دنیا جلوه میکند بر من و سببی برای جدایی دستانم از دستانت ، تو همراهم باش ...

 

 

مَتى تَرانا وَ نَراکَ
وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرى؟
أَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَأُمُّ الْمَلَأَ،
وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً؟

  کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم،

هنگامى که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشته­اى؟  

آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده

 و تو با سپاه تمام روى زمین را پر از عدل و داد کرده باشى؟

 

 

 

 روزانــه هزاران انســان به دنیــا می آینـــد ..

  امــا نسل " انســانیت " در حال انقــراض است!
 
 

 

  • خانم معلم

نظرات (۳۵)

اعوذ باالله مِن نفسی.
چقدر زیبا و دلچسب می نویسن. وقتی نوشته هاتون رو می خونم یه حس و حال خوبی به م دست میده. اینکه کوتاه می نویسن و جذاب و گیرا خیلی دلچسب می کنه مطالبتون رو. در هر صورت خدا خیرتون بده که با این نوشته هاتون خیلی مسائل رو به ماها گوشزد می کنین...
بعدشم اینکه: اللّهم اشفِ کلَّ مریض.
ما مانده ایم و حسرت دیدارت ای نگار
طی شد بهار عمر به هجران و إنتظار
سخت است درد غربت و هجران روی تو
باز آی مرهمی به دل خسته ام گذار
دیگه اینکه: اللهمَّ عَجِّل لولیک الفَرَج...
راستی!!؟ سلام...
بازم جمعه اومد...
محتاج دعای خیر شما
پاسخ:
زنده باشی و در پناه حضرتش ...
وَاَذَقْتَ اَعْدآئَکَ هَواناً وَعِقاباً، وَاَبَرْتَ الْعُتاةَ
وَجَحَدَةَ الْحَقِّ، وَقَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ،
وَاجْتَثَثْتَ اُصُولَ الظّالِمینَ،
وَنَحْنُ نَقُولُ: الْحَمْدُ للِهِ رَبِّ الْعالَمینَ...

آیا آن روز رسد که ما بگوییم: "خدا رو شکر آقامون اومد"؟ . . .
پاسخ:
انشااللله آن روز خواهد آمد.
  • شاید یک انسان...
  • سلام

    چه انتظار عجیبی است!
    توبین منتظران هم عزیز من چه غریبی!
    عجیب تر که چه راحت نبودنت شده عادت
    نه کوششی نه وفایی!
    فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی!

    زیبا نوشتید
    یاحق
    پاسخ:
    ممنون
    سلام
    زیبا بود و پر محتوی.
    راستی ما دستمان را به چه بهانه ای از دست صاحبمان جدا کرده ایم و الان در غیبت کبراییم.
    پاسخ:
    بازیگوشی هایمان بهانه ایست برای انجام گناهان کوچک و ...
    ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
    بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم

    من اول روز دانستم که با شیرین در افتادم
    که چون فرهادبایدشست دست ازجان شیرینم

    آقا جان جسم و جان من قابل شما را ندارئد میدانم که حتی بدرد شما هم نمیخورم اما سلامتی تون رو دوست دارم
    برای سلامتیتون آقا جان یکبار که دعا کردم ....
    شما هم برای من یکبار دعا کنید ........
    آقا جان جسم و جان من قابل شما را ندارند میدانم که حتی بدرد شما هم نمیخورم اما سلامتی تون رو دوست دارم
    برای سلامتیتون آقا جان یکبار که دعا کردم ....
    شما هم برای من یکبار دعا کنید ........


    الهم سلم امام زماننا.

    خدایا اجابت فرما
    آمین
    دعوا میکردن؟! یعنی چی؟!
    پاسخ:
    دعوا نه - بزن بزن ... خانمه با کیف اقاهه رو میزد ، مرده هم مثلا سعی میکرد ارومش کنه ولی معلوم بود حسابی کفرش رو در اورده که خانمه اونجور داغون شده بود ... به هر شکل اون بچه هیچ تقصیری نداشت ...بچه ی چهار یا پنج ساله !
  • روزهای جانبازی
  • سلام

    آقا زودتر بیا که تصویر آمدنت بر قاب دل‌ها نقش بسته است و بی‌قرار حضورت هستیم. این روزها ثانیه‌ها قصد طی شدن ندارند و دقایق سپری نمی‌شوند تا به لحظه دیدار برسیم. این روزها صدای تیک و تاک ساعت را چه واضح می‌شنویم و چه ساده انتظار می‌کشیم.
    پاسخ:
    سلام علیکم و رحمه الله ...
    تکلیف ما کاش روشن میشد...
    حیف باشد که تو باشی مرا...
    سلام
    آره
    ما هم مثل اون بچه هه فکر می کنیم اماممون غایب شده.
    در حالی که خودمون گم شدیم.

    خیلی دعامون کنین.
    پاسخ:
    سلام ...
  • بازماندگان
  • سلام خانم معلم عزیزوبزرگوار

    ازحضورتان سپاسگزارم.همیشه موفق وسربلندباشید.بایدازاین مشکلات به

    خداوندپناه ببریم.یاصاحب الزمان عج

    کمی هم بهار بود . آسمان آسمان همیشگی نبود. ومن.آرامشم رادرجیب آن یکی

    کیفم جا گذاشته بودم.آرام اماکسی زمزمه وارچیزهائی رادرگوشهایم خواند.وهمچون

    نسیم ...........................منتظرحضورسبزتان هستم............یاحسین
    پاسخ:
    بامید خدا چشم ...
  • م.مجــــــــــد
  • سلام معلم عزیزم..
    وقتی برای شمامی نویسم یادخانم معلم کلاس اولم توذهنم جاری میشه... یاد مهربونی هاش... یادنگاه های عاشقانش...یاددست های قشنگش که وقتی روی سرم میکشید بوسه ای هم میزدبهم نهایت عشق ومحبت رویادمیدادتاشاید...شاید یادبگیرم...
    امـــــــــا...
    ازاین به بعدشماهم خانم معلمم هستید..بایدبهم قول بدیدبهم سربزنید...برام بنویسی...
    باافتخار لینک شدید...
    ...
    پاسخ:
    حتما بهتون سر خواهم زد ....
  • سعید روشن
  • زیبا و پر محتوا می نویسید امیدوارم به انچه می اندیشید و دغدغه اش را دارید برسید و دستتان از دامان اهل البیت کوتاه نشه ...التماس دعا
    بسم رب المهدی

    اى وارث ذوالفقار مولا برگرد!
    اى نور دو چشم آل طاها، برگرد!
    ما شعله به شعله سوختیم از غم یاس
    اى منتقم حضرت زهرا، برگرد!
    با اشعار ، پیامک و حدیث مهدوی به روزیم
  • غریب آشنا
  • سلام

    بسم الله النور...

    لا تیأسوا من روح الله... ـــــــــــ از لطف و رحمت خدا نا امید نشوید

    امیدوار باشیم که نسل انسان هست و به لطف خدای جلیل در استیصال نخواهد ماند
    پاسخ:
    اننشا الله ... نا امید شیطونه ...
    " تو "
    امن یجیب بخوان
    وقتی من مضطرم ...
    من گم ات کرده ام
    "تو" پیدایم کن ...
    پاسخ:
    انشا الله ...
  • حدیث آرزومندی
  • مثلا تولد داشتیما...
    پاسخ:
    سلام گلم راست میگی ببخشید ... شرمنده
    سلام
    اول. شرمنده بعد 14 روز تولدتون مبارک هرجند که نمیدونستم
    دوم. آدم ی چیزایی میبینه که روحش خسته میشه ! باز شما میتونید بنویسیدشون !
    اگه میبینید نمینویسم دلیلش این نیست که حرفی ندارم و دردی نیست !
    درد بسیار تر از پیش است و زبان لاجرم مهر و موم است !
    سوم. جمله آخرتون رو خوندم هم دلم سوخت هم خنده ام گرفت! یاد خبری افتادم که میگفت "نسل مردهآ در حال انقراضه"
  • حدیث آرزومندی
  • سلام
    میگم خانوم معلما دوست داشتنین نگید نه
    میگم یه عالمه دوستون دارم نگید چرا
    همچین قشنگ با احساس ادم راه میاین که ادم می مونه چیکار کنه.
    شما سرورید هر چند مطلب خاصی توی اون پست نوشته نشده اما خصوصی بودن مطلب به دلیل وجود یه سری نامحرما هست
    راستی با نهایت افتخار لینک شدید
    یاعلی
    پاسخ:
    شما لینک شده بودین ...
    خیلی خوب بود ...

    طعم ِ اشک داشت ...

    ممنون ...

    همین !

    +

    سلام
    پاسخ:
    همین ...

    سلام.دلم براتون تنگ شده...
    پاسخ:
    سلام گلم ...
  • هیئت سایبری الرحمن
  • حروف ع‌ا‌ش‌ورا
    از امشب میهمان می شویم چهل شب پای سفره علم و دل الرحمن
    اجابت کنید دعوت این صاحب‌خانه دست به پهلو را
    سلام
    گاهی اوقات که بیام اینجا،فکر میکنم خوبه که شما تهرانید و..

    میدونید چیه ؟!!
    میشه هر موقع میرید جمکران برای منم دعا کنید!!؟
    اگه هیچی تو دنیا گدایی نکنم این دعای خیرِ دیگران رو با افتخار گدایی میکنم.
    دعا کنید خدا حفظمون کنه به خیر و ..
    پاسخ:
    من برای همه ی جوونا و همه ی بچه های وب دعا می کنم ...
    چه کامتی بانو؟؟؟
    پاسخ:
    چه کامنتی ؟
    سلام
    چه حس و حال قشنگی
    همه جوونارو دعا کنید
    یا حق
    پاسخ:
    همه رو دعا میکنم ...
    سلا م خانم معلم خوبی ؟

    پست زیبایی بود چون خیلی وقته که نیومده بودم وبلاگ تونو نمی بندم تا یه دل سیر کامل بخونمش راستی اگر یه وقت جمکران رفتی یاد ماهم کن التماس دعا خانمی
    پاسخ:
    اگر دعای ما به جایی برسه ، همه رو دعا می کنم ...
  • م.مجــــــــــــــد
  • سلام...
    باورنمیکردم که شمااینو نوشته باشیدکه نسل مردهامگه باانسانیت...شرمم میشه بقیشوبنویسم...اگه واقعاجدی گفته باشیدکه متاسفم..اگه به شوخی هم باشه بازم متاسفم شوخی جالبی نیست... حداقلش ازشماانتظارنمیرفت...تقابل زن ومرد...
    خدابین بنده هاش فرق نمیذاره اونوقت ماشدیم... نمیدونم بایدچی بگم...وکیل وصی مردها هم نیستم فکرهم نکنیدکه مردهستم واینارومیگم..یادگرفتم منطق رو.. هیچ وقت هم نمیگم ونمی نویسم که زن هاچطورندومردها...کارجالب نیست.. حداقلش میشد بگید بعضی ازمردها.. دلیل نمیشه که اگرمردی مرتکب کار زشتی شده یااصلاکاراشتباهی کرده ماهمه روبایه چوب بزنیم..شایددریک قضیه دیگرزنی باشدکه کاری کرده باشه...اونوقت مابایدبگیم مگه زن هاحیاوعفت دارند...اصلارابطه ای باحیاوعفت دارند... این حرف شماهم بهم برنخورده چون مردبودن
    ویه مردواقعی روبرای خودم هم تعریف کردم وهم یادگرفتم واین دست حرفهانظرمو درموردیه مردواقعی عوض نمیکنه...
    بنظرمن توهین بزرگی بود... فرهنگی که اینطوربوسیله....میخوادبرای جوونهای ماتعریف بشه...بایدبه حال اون فرهنگ گریه کردوازهمین حالافاتحه ای خوند...
    نمیدونم بایددیگه چی بگم... بازم متاسفم...
    پاسخ:
    جوون بعضی حرفا رو جدی نگیر ... ببین گوینده و مخاطب کیا هستن ، گاهی نظری شاید عمومی بشه ولی برای عموم نیست ... زندگی و حرفای این دنیا رو همه رو جدی نگیر ... گرچه نصف شوخی هامون جدیه ((:
    سلام
    این عکس کیه؟
    با یه خاطره بروزم.
    بیا یکم بخندیم.
  • علیرضا محمدی
  • خوش به حال شما که در فکر اویید و دستهای مهربانش
    اما من در تکرار هر روز زندگی ام
    افسوس می خورم که
    کاش می شد خودم را پیدا می کردم....
    پاسخ:
    خوش به حال منتظران واقعی اش ...
  • م.مجـــــــــــــد
  • سلام...
    گل به این معنی بودکه باکسی دعواندارم...
    میگیدبعضی ازحرفاروجدی نگیر...اگه دقت کرده باشیدگفته بودم این دست حرفهاروکه نه شوخیش جالبه ونه جدیش هم جالب نیست وهم من نظرم درموردیه مردواقعی عوض نمیشه... متاسفانه عادت کردیم هرحرفی روبه هر مدل وشیوه ای بزنیم ودراخرش بگیم جدی نگیرید حرفامو اینم یه نوع سیاسته دیگه...حتی به خودتون اجازه هم ندادیدبگیدبعضی از..
    گرچه نصف شوخی هامون جدیه..تمام حرف وهدفتون تواین نصف جمله روشنه..
    شایدم من اشتباه میکنم...شاید...
    موفق باشید...
    پاسخ:
    به هرشکل اگه بناست من از چیزی عذر خواهی کنم اماده ام !
    اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان
    سه شنبه شب تو حیاط جمکران...
  • حدیث آرزومندی
  • خانوم معلم سلام خوبید؟ خسته نباشید از مدرسه و ... وای که گفتم مدرسه خوش به حالتون ایشالله صد سال زنده باشید و معلم.
    راستی هر چی نگاه می کنم خودمو پیدا نمیکنم کجا منو لینک کردید؟؟؟
    دوستون دارم از ته دل
    اخرشم نگفتید اون دستای معلم مهربون بود یا نه؟؟
    پاسخ:
    منم همین طور ...
  • م.مجـــــــــد
  • سلام...
    من اینارونگفتم که حالابخوام عذرخواهی ازشمابشنوم...چون دلیلی نمی بینم...من خودم شخصابه این حرفهااهمیت نمیدم....گفتم شایدمن اشتباه کردم...شاید...
    به امیدظهـــــــــورش...
    پاسخ:
    بامید ظهورش ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی