از غربت به قربت :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


از غربت به قربت

خانم معلم | چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۰، ۰۱:۵۱ ب.ظ | ۱۲ نظر

انا لله وانا الیه راجعون 


قرار دلش بود و آرامش روحش سید مرتضی . وقتی رفت قرار دلش رفت و آرامش از روحش جدا گردید . دلش بیت الاحزان شد و از بیت الاحزان ، امید شنیدنی جز ناله نیست.

اما اکنون این فرقت به سر آمد .و او به دارالقرار رسید . از غربتی به قربت ...

که او مادر بود و از دیار بهشتیان ...همان که با خطاب " اهبطوا " از دریای جوار به کرانه ی تشنه فرو افتاده بود ،اینک با پرواز مرگ ره وصل پویید ...

اینک  در دارالقرار لبخند بر لب ، از شوق وصل شادمان است و از سفره ی حضرت ِ دوست برخوردار ...


درگذشت مادر شهید سید مرتضی آوینی خانم " منزوی " را خدمت خانواده ی محترم ایشان و تمامی دوستان تسلیت عرض میکنم .


روحش شاد و قرین رحمت باد ...

  • خانم معلم

نظرات (۱۲)

  • کاش مےشد خدا را بوسید...
  • و بخانیم فاتحه...
    پاسخ:
    مع الصلوات ...
    رفت در جوار " لا تسمع فیها لا غیه
    روحش شاد ...
  • حدیث آرزومندی
  • دیشب خبرش آمد و من هم...
    یاعلی
    دیروز شنیدم مادر رفته پیش خدا... از سید مرتضی می توان خواند که مادر...
    خدا در بهشت همنشین شهیدش کند و مادر شهیدان...
    سلام ای غروب غریبانه دل
    سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
    سلام ای غم لحظه های جدایی
    خداحافظ ای شعر شبهای روشن

    خداحافظ ای شعر شبهای روشن
    خداحافظ ای قصه عاشقانه
    خداحافظ ای آبی روشن عشق
    خداحافظ ای عطر شعر شبانه

    خداحافظ ای همنشین همیشه
    خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
    تو را می سپارم به دلهای خسته

    تو را می سپارم به مینای مهتاب
    تو را می سپارم به دامان دریا
    اگر شب نشینم اگر شب شکسته
    تو را می سپارم به رویای فردا

    به شب می سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می سپارم تو را تا نمیرد
    اگر چشمه واژه از غم نخشکد
    اگر روزگار این صدا را نگیرد

    خداحافظ ای برگ و بار دل من
    خداحافظ ای سایه سار همیشه
    اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
    خداحافظ ای نوبهار همیشه
    پاسخ:
    خدا به همراهش ...
    روحش شاد ...

    حـسـن خلق یا نفاق ؟
    به ما هم سری بزنید.
    سلام
    روحشان شاد!
    یادم باشد هر وقت کلام سید روحم را غبار روبی کرد صلوات هایم را دوتا کنم !
    یکی که طبق معمول برای خودش و دیگری برای مادر !
    چرا که از دامن یک مادر میشود مردی به این آسمانی به معراج رود و نیز دیگران را به عرش کشاند با کلام زیبایش
    وحشان شاد
    روحش شاد ...
    سلام...
    به روز هستم با:
    ریا به رویت تصویر...
    منتظر حضور ...
    و منتظر نظرات سازنده...

    بنده رو لینک بفرمایید لطفا...
    اگه هم لینک نیستید بفرمایید با چه اسمی لینکتون کنم...
    پاسخ:
    اگر بتونم چشم سر میزنم ...
  • علی رضا رهگذر
  • کو کار دستمو گذاشتم رو زانومو بلند شدم چنان گفــــــــــــــتن بشین سر جات اینجا قانون رابطه هاست نه ضابطه هاااااااااا اینجا شده یه جنگلی که حتی شیر هش هم رفتن تو لاک خودشون یه جهنم برامون درست کردن
    پاسخ:
    اول آرووم باشین ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی