دلتنگم خانم جان ! دلتنگم ... :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


دلتنگم خانم جان ! دلتنگم ...

خانم معلم | شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۹:۰۷ ق.ظ | ۳۰ نظر

روز وفات خانم ، بی بی دو عالم ، حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیهاست .... ازراه ِ دور سلامش میکنم بلکه با شنیدن صدایم دوباره بخواندم ...


السَّلامُ عَلَیْک ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛

 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ 

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ 






سلام خانم جان !

مگر نه این است که همیشه از در  ِ ورودی ِ شماره ۱۷ که وارد حیاط میشوم همین را به تان می گویم ، میدانم سلامم را از همان اول که به  پلیس راه قم میرسم  جواب میدهید ... از کنار ِ همان جاده ی ساحلی ، از همان جا که منوریل حرم تا حرم را کار می کنند از همان جا دل دادنم با شما شروع می شود ، حرف زدن هایم و اشک ریختن هایم ، نه اشک ِ خواستن ِ دنیا ، نه ، که اشک ِشوق ِ رسیدن ، اشک از قربان صدقه رفتنتان  که مرا و دلم را سلامت به پیشتان فرا خواندید  ، شوق اینکه میدانم دقایقی بیشتر نمانده تا به شما برسم ، میدانید که عادت دارم از همان جا ،سلام ِ تمام کسانی که دلشان برایتان تنگ شده را تک تک خدمتتان برسانم . 

حالا خودم از همان دلتنگ شدگانم . همیشه همین است ، سعادتی چند وقت نصیبت می شود که قدرش را هم میدانی ، اما نمیدانم چه می شود که بعضی توفیقات از تو سلب می شود . بانوی من ! توفیق زیارتتان دیریست که از من سلب شده به کدام گناه نمیدانم ؟

 

دلم برای خواندن ِ زیارت نامه تان در همان حیاط درب ورودی شماره ۱۷ تنگ شده ، دلم برای کفشداری شماره ۱۴ و کفشدار های مودبشان تنگ شده ، دلم برای سنگ های صحن تان تنگ شده ، دلم برای حضور در شبستان ِ بزرگ با آن همه زائری که اغلب از دردمندان ِ جامعه  هستند تنگ شده ، دلم برای عبور ِ از میانِ رواق هایتان و زائرینی که یا به نماز خواندن و دعا کردن مشغولند و یا حتی برای شارژ کردن گوشی شان تنها نشسته اند یا محصلینی که به هوای درس خواندن مشغول گپ و گفتگویی گرم هستند و یا زائرین خسته ای که در گوشه ای دراز کشیده یا حتی خوابیده اند هم تنگ شده ...

دلم ، دلم برای دیدن ِ ضریحتان ،  از میان ِ قابِ درِ طلایی رنگت تنگ شده ، دلم برای نشستن کنار  ِ در و زانو زدن پیش پایتان تنگ شده ، دلم برای رفتن به گوشه ی دنجی که جای امن ِ من است تنگ شده ، دلم برای نشستن روی دو زانو و نگاه به آن گنبد سبز و آیینه کاری هایتان تنگ شده ، دلم حتی برای آن پیرزن کوری که انواع زیارت نامه ها و دعا ها را با صدای سوزناکش میخواند تا پولی بگیرد تنگ شده ، دلم برای ازدحام عاشقانت دور ضریح تنگ شده ، دلم برای کبوترانت که چه عاشقانه با هم گرد گنبدت دور میزنند ، برای کبوتر سفید ِ خودم ، برای حیاط ِ مسجد اعظم ت ،برای ایوان طلایت ، دلم برای نفس کشیدن در جوارت تنگ شده ، که تو خود بهتر میدانی دلتنگی هایم را ...

باور میکنید که حتی دلم  برای پلیس های توی اتوبان هم تنگ شده ، دلم برای رسیدن به پارکینگ جاده ساحلی ات ، برای پیدا کردن جای پارکی مناسب که زودتر مرا به تو برساند تنگ شده ، دلم برای همه چیز تنگ است ... دلم میخواست که باز مثل هر هفته می آمدم به خدمتتان ، با دنیایی از عشق و امید و سلام .

دیری است که دیگر نمیخوانی ام ... اما من همیشه و بیشتر ، هر سه شنبه دل تنگت می شوم ... میدانم بی اذن ِ شما، ره یافتن به آن مکان بی معناست ... اذنم بده خانم جان ، اذنم بده ...

 

یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ ؛

فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛ 

اَللّْهُمّ اِنى اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ ؛ 

لا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیهِ، وَلاحُولَ وَ لا قُوَةَ

إِلا بالّله الْعَلِىِّ الْعَظیم ِ ؛ 

اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ ؛

وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّى الّلهُ عَلى مُحَمَّد؛ 

وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما؛

یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

 

 

  • خانم معلم

نظرات (۳۰)

  • بوسه برماه
  • سلام خانم معلم
    همیشه سر بلند و سرافراز متوسل باشی
    پاسخ:
    سلامت باشین
    سلام
    خدایا زیارت معلم ما را قبول کن
    و دعای ما را هم در لابلای قنوتش قرار ده
    پاسخ:
    خدا زیارتشون رو قسمت همه ی آرزومندانشون قرار بده ...
    خب خانم جان این دنیا و مشغله هاتونو ول کنید یه سری به بی بی بزنید...

    خدا نگهدارتون باشه خانم جان
    پاسخ:
    ما دنیا رو ول کردیم دنیا ما رو ول نمی کنه !
    نائب الزیاره ایم...
    سلام و یا حق!!!
    پاسخ:
    سلامت باشین ... التماس دعا .
    خواندی مرا وگرنه بی اجازه ات
    قلبم چنین هوای ِ زیارت نمی کند ...
    .
    .
    کجا محبوب از حال محب خود بی خبر است
    اگر پای رفتن ِبرای عاشق نماند... او ... به دیدار می شتابد
    مامانی ایشاالله زود زود میاید...
    غصه بخورید غصه می خوریما...
    پاسخ:
    عصه نمی خورم ...
  • سفید کمرنگ
  • سلام
    اتفاقا 2 روز پیش طلبیده بود خانم ... جاتون خالی ...
    انشاالله بطلبن برید

    سلام خانم معلم خوبمون ...
    انشاالله مادر سلامتی بدن و شما رو زود زود بخوانن به حرم باصفاشون خانم معلم ...
    نوشته های قشنگ و دلنشینتون همیشه آرامش رو برام به همراه داره ممنونم ...
    خدا پشت و پناهتون باشه همیشه و همه جا ...

    پاسخ:
    خدا پشت و پناه تو دختر ِ خوبم باشه ...
    توی راه برگشت توی اتوبوس زل زده بودم به آسمون و داشتم به شما فکر می کردم و به این که چند هفته ست نرفتید قم و به این که حتما خیلی دلتون تنگه و به این که خدا کنه بشه بازم مثل همیشه برید و به این که آدم واقعن چقدر دل تنگ اون جا میشه و به این که خدا کنه خوب بشید و و و ... !

    خدا کنه ...
    پاسخ:
    چه دل ِ صافی ... چه دخمل ِ مهربونی دارم من !
    کی غر می زنه ؟! من ؟! استغفرالله !!!

    اجازه ! خب چرا عصبانی میشین خب ؟! اصلن این دلم علت بکنه دلش غر زدن بخاد ! شما فقط استراحت کنین خوب بشین بسه !

    میگم ولی خب بهتر از لال مونی گرفته که ! نیس ؟!

    غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر
    غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر غر
    .....................................................................................................

    تازه دارم می فهمم چه خبره ! من رفتم ... !
    سلام عزیز بی تردید
    دلم .. دلم تنگ شد .. دلتنگ میکده عمه جان
    ابر و باد و ما و خورشید و فلک
    آه بانو! نفس چند نفر دست شماست!
    ..
    ایشالا که زود زود بطلبه و راهی شید
    از کجا معلوم؟! شاید اینبار سه شنبه ها بانو میاد و بهتون سر میزنه و از این بابته که دلتون میتپه هر سه شنبه ها :)
  • زینب ساداتــــــʚϊɞ
  • زیارت از بعیدتان قبول
    به اون وبلاگ هم سر زدم.
    ممنون
    عکس ها خیلی جالب بود.
    اول عکس ها رو پیدا می کنه و روشون متن می ذاره یا متن رو می نویسه و براش عکس پیدا می کنه؟!
    اللهم استجب لنا و تقبله بکرمک و عزتک ...
    احساس می کنم اینجا زیارتشان کردم.... زیارتتان قبول / سلام ما را هم برسانید...
    پاسخ:
    به قول دوستی ، اول اونا میخوان که بعد ما دلمون هواشون رو میکنه ... انشا الله که اینطور باشه ...
    التماس دعای یه بچه قمی یادتون نره
    مرسی
  • مهدیه بانو
  • یه بار یه بنده خدایی یه پست زده بود برا شهادت حضرت علی اکبر
    بالای پستش عکس یه پرده ی سیاه زده بود
    تو کامنتاشم یه بنده ی خدای دیگه اومده بود نوشته بود
    خدا رحمتش کنه
    غم آخرتون باشه
    پاسخ:
    حالا ینی ینی؟
  • نه این وری ، نه اون وری : وسطی
  • سلاااااااااااااااااام

    میگم کجای ِ قیافه ی اون وریا تابلوه که قیافه ات با این که هیچ وقت به هیچ کس چیزی نخواستی بگی و نگفتی داد میزنه کجایی هستی ؟! ندیده و نشناخته اشاره میکنن که اون اون وریه ! چند وقت پیش یه بنده خدایی سر یکی از کلاسا بحث بود که برگشت به استاد گفت که چرا اون وریایی که با ما جنگ کردن نشستن این جا و جا خوش کردن و جای ما رو هم تنگ کردن ! چرا این قدر لی لی به لا لا شون میزاریم ! چرا نمیرن ! و خلاصه ... دلم میخاست برگردم بهش بگم اگه با اون وریا سر و کار خاصی نداشتین مطمئن باش اونا رو هم بیرون می کردین یا اگه نمی کردین آدم حسابشون نمی کردین که نمی کنین ! دلم میخاست بگم که بابا بخدا اونا هم مثل شما جنگ دیدن ، شهید دادن ، داغ دیدن ، درد هجر کشیدن ، درد غربت کشیدن و هنوز هم که هنوزه دارن میکشن و هر روز داغون تر از هر روز میشن ! دلم میخاست بگم که اگه شما مسلمون ِ شیعه این اونا هم هستن ! که اگه اصلن خدایی دارین اونا هم دارن ! دلم میخاست بگم اما میدونستم که اون وریا بیشتر از اینا به این وریا مدیونن ! میدونستم که وقتی اون وریا از کشورشون بیرون شدن چه جوری این وریا حمایت و کمکشون کردن ! میدونستم که شایدن حق دارن ! میدونستم که اصلن این وری و اون وری نداریم ! همه جا مال خداست و همه ی ما هم مال خودش !

    راستیتش دلم برای اون ور خیلی تنگ شده ! بعضی وقتا دلم فقط میخواد برم اونجا و دیگه برنگردم . هر چند ما نه این وری ایم نه اون وری ! اون وری میریم میگن برین این وری ! این وری میایم میگن برین اون وری ! همون وسط بهترترمونه ! با این حال به هر دو ور عشق داریم ...

    چی بگم مادر ! حالا واسه چی حرص این یکی چیز و میخورم خودمم نمیدونم !
    پاسخ:
    بیچاره اونایی که این کامنت رو میخونن و نمیدونن راجع به چی داریم حرف میزنیم !!! خنده
    با یک انگشت به دیگری اشاره می کنی ! ... دقت کن ! ... ببین ! ... اما اشاره ی سه انگشت دیگرت به توست ! ...
    خب اینم یه جور خصوصی نوشتنشه دیگه مثلن !!! این مدل ِ روان شناسیشه به گمونم !!!

    امروز یکی از بچه های ألوان برگشت بهم گفت زهرا حالا که داری روانشناسی می خونی یه نیگامون کن بگو چمونه !!! گفتم باور کنید قرار نی فال بین یا رمال بشیم و فعلن همه اش یه دانشجوی تازه کار ِ اول ِ راهیم مثلن !!!

    حالا فالُت بگیرُم مادر ؟؟؟!!!


    پاسخ:
    فال ما رو خدا گرفته ، فقط مونده کف دستمونو بزاریم تو دست ِ تو !! یا خدا !!!!!!!!
  • مهدیه بانو
  • ها ینی همون
  • نای دل فقط آه
  • من سید نیستم ولی دوست دارم عمه صدایتان بزنم...
    اصلا نه،دوست دارم مادر صدایتان بزنم...
    اصلا دوست دارم صدایتان بزنم...
    باز هوای حرمت آرزوست....
    پاسخ:
    منم ... منم ...
    سلام برسانید این بار به حضرتشان
    سلام
    پاسخ:
    اگر اذن دهند چشم ...
    سلام !
    دیوانه دل ماست که با هر قلمتان ! صد بار فرو ریخت و دگر بار بنا گشت....
    پشت این حصار دوری همینها ست که ما رو بیش از پیش به هم نزدیک کرده !
    قبول باشه ...
    به قول ما کرمانیا زیارت دم در خونه آدمه !...
    اما حرف نا حساب ما اینه که دلمون تنگ میشه ...با این دل چه کنیم که حرف حالیش نیست
    پاسخ:
    بله دلتنگی " عقل " و " منطق " نمی شناسه ...
    هنوز هم در آرزوی همجواریت
    .
    .
    . السلام علیک یا فاطمه معصومه کریمه(علیه السلام)


    التماس دعا
    پاسخ:
    محتاج دعای شما خوبانم ...
    نگاهشان دگر باره چون نور حورشید همواره نصیبت باد بانو...
    عاشق اون اتوبوسهاییم که می رسوننم به حرم....تازه برگشتم ولی چه دلتنگم
    پاسخ:
    حق دارین ...
    الهی و ربی ....

    جهان و هر چه در آن است نشانی تو و آوارگی نشانه من... کوه و جنگل و دریا
    نشان از عظمت تو و اشک و آه و حسرت نشانی من!




    تو کریمی و بخشنده... تو یگانه ای و بی نیاز ... تو رئوفی و بزرگ... تو پشت و پناه و تکیه گاه دردمندانی... و من حقیر و سرگشته و حیران !

    پروردگارا ...

    این بنده خاطی و بیچاره را ببخش و از درگهت نا امید مگردان... اگر چه در وقت دلتنگی و دردمندی دست نیاز به درگاهت دراز می کنم و در هنگام حلاوت و سر خوشی از تو دورم!


    خدایا.......

    غمگینم و آزرده ... دلگیرم و تنها... بی پشت و پناهم و سر گردان... دلشکسته ام و به هر که و هر چیز رو کردم جز زخم عایدم نگشت! پس قلب شکسته ام را دریاب و مرا از غم و غصه های دنیوی برهان!


    محبوب من ...

    نگاه گرمت را از من مگیر که محتاج گرمای بی رنگ و ریایم... و این سرما که بر وجودم رخنه کرده از قلب فرتوتم بزدا که تنها بی نیاز یکتا تویی و بس!


    بار الهی....

    قطره های اشک پنهانم را فقط تو می بینی و همزاد غم بودن ذهنم را تنها تو می دانی و آنچه گذشته ام را با غم و امروزم را با درد می سازد تو می فهمی!


    حکیما ....

    مرا از هر بنده بی نیاز گردان و بر من رحم کن بر من که نا توانم بر من که محتاج صبوریم صبری عطا کن و قلبی روشن و بی کینه!

    باشد که هیچ جز عشق و محبت درون سینه نداشته باشم!

    و.......

    دلم عجیب گرفته است

    کجاست پنجه شیرینت ای نوازشگر

    که تار های دلم را به زخمه ای بنوازد.........؟؟؟



    پاسخ:
    الهی آمین ...
    سلام
    چه موسیقی غریب و زیبایی
    چه متن خوب و پر محبتی
    و چه قدر دلتنگی برای خانم با خوندن این متن پر محبت

    به ما هم سر بزنید
    پاسخ:
    ممنون
    هنگام خانه تکانی پایان سال،به خانه دل که رسیدم
    محبتت را برداشتم نه غباری داشت و نه کهنه شده بود!
    مهرت جاودانه در دلم خواهد ماند


    سلام بر شما.

    دیروز رفته بودم حرم خانم حضرت معصومه سلام الله علیها.

    دعا تون کردم.

    از صمیم دل.



    پاسخ:
    زیارت ِ برادر و جدشان نصیبتان شود انشا الله ...
  • زینب ساداتــــــʚϊɞ
  • ان شالله عید رسیدم خدمت بانو سلام شما را می رسانم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی