قصه ی غصه :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


قصه ی غصه

خانم معلم | جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ | ۱۲ نظر


بانو !

ما در کوچه های تنگ زمانه مان ،

 بر یاری امام غائب مان ، 

                                      سیلی که هیچ ،

                                                                غصه هم نخورده ایم ...


پ.ن : کاش از اصحاب "ریسمان" و اصحاب "غلاف و شمشیر " نباشیم ... کاش از آن دسته کسانی نباشیم که در" کوچه"  بودند و دیدند و " سکوت " کردند ... 

  • خانم معلم

نظرات (۱۲)

بانوی نور

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما "بی حسین" شدن تو بود.

و شرمنده تر آن که تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم.
  • سید محمد حسین میرباقری
  • سلام خانم معلم جان.

    خیلی التماس دعا.



    به خوب ها سر می زنید؟ مگه ما بدها...
    و ااین شکوت ها...
    اعوذ بالله
    سلام بانو
    خیلی به این چیزا فکر کردم و شباهت های زیادی پیدا کردم بین آدمای این دوره و جفاکاران اون زمان
    پاسخ:
    سلام ...
    کاش ...

    اما وقتی از کنار مجلس های عروسی می گذری یا مجلس ِ عروسی دعوت می شوی مطمئن می شوی که ...
    فاطمیه انگار همان از غروب ِ آفتاب ِ شب ِ شهادت تا غروب ِ آفتاب ِ روز شهادت است و بس !!!

    ما حتی نفهمیدیم فاطمیه کی بود و فاطمه (س) که بود ...
    کاش روسیاه نباشیم جلو چشمشون هیچ وقت
    ...
    تحمل شرمندگی رو ندارم
    پاسخ:
    الهی آمین ...
    ممنوووووووووونم
    سلام عزیز بی تردید
    کافی نیست .. از اصحاب ریسمان و غلاف نبودن .. اهل گریه هم که باشیم باز میشیم مردم مدینه.. مردمی که دیدن و گریستن و هیچ دفاعی نکردن .. دعا کنید از اصحاب علی باشیم .. دعا کنید
    پاسخ:
    الهی آمین ...
    سلام خانوم.

    این قضیه ی سکوت خیلی بحث عجیبی است .

    واقعاً غصه هم نخورده ایم! خیلی جمله ی متینی بود ،راست می گویید ، مهم تر از نشستن در روضه ها به نظرم همین است که انسان حرکتی بکند و حالا روضه هم به عنوان انگیزش معنوی در کنارش باشد،محرکش باشد،یاد آورش باشد،نه این که فاطمیه به فاطمیه و یا محرم به محرم فقط دلش را خوش کند که بله! ما هم روضه ای رفتیم و آهی و سوزی!
    باز رفتم تو فاز منبر رفتن! که اصلاً لیاقت این جور کارها را ندارم.

    دعا،دعا،دعا
    علی مددی
    پاسخ:
    محتاج دعاییم شدید ...
    واقعا کاش..
    وختم لی بخیر
    فلعن الله امة سمعت فرضیت به
  • جنجال یک سکوت
  • سیلی که هیچ ...
    قدمی هم برنداشته ایم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی