شروع کارگاه داستان نویسی ... :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


شروع کارگاه داستان نویسی ...

خانم معلم | يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۰۹ ب.ظ | ۲۸ نظر

سلام ...


به یاری خدا و همراهی شما دوستان عزیز ، کارگاه داستان نویسی دایر گردید. دوستان میتوانند به سایت dastaan.blog.ir  مراجعه نمایند . 



با تشکر صمیمانه و قدردانی از زحمات آقای سید محمد رضی زاده جهت ره اندازی سایت و جناب آقای مهدی شریفی برای شروع این کارگاه و انشا الله هماهنگی های بعدی آن و  همچنین خیر مقدم به دوستانی که با قلم هایشان به این کارگاه انگیزه ی بیشتری برای بودن و رویاندن استعدادها خواهند داد .



سم‌الله |قدم اول
فرقی نمی‌کند چرا آمده‌ایم سراغ نوشتن و یا می‌خواهیم با نوشتن به کجا برسیم. که می‌خواهیم داستان‌نویس شویم یا ژورنالیست یا مقاله‌نویس، یا این‌که همین‌طوری نوشتن را برای وقت‌های تنهایی زیرآسمان شب و خط‌خطی کردن دفترمان به‌کار بگیریم. هر چه باشد آمده‌ایم سراغ نوشتن و باید «رمز» و «راز» آن‌را بدانیم.





تونستید یه سری هم به اینجا بزنید . قیمتش واقعا چشمگیره !!!

  • خانم معلم

نظرات (۲۸)

سلام
چقدر خوب:)
اتفاقا امروز ذکر خیرش بود
فقط من از اوناشم که ده خط انشا رو با دو سانت کادر از این ور و یک و نیم سانت از اون ور با خط درشت مینوشتم آخرشم میشد 9.5 خط:| اشکال داره شرکت کنم؟:دی
ولی خاله ام ذاتا نویسنده اس بهش حتما میگم؟:)
و اینکه اون سه تا شرح رو تا کی وقت داریم بفرستیم ؟ تو همون قسمت نظراتش بذاریم؟
یا علی
پاسخ:
سلام 

خدا رو شکر که خوشحال شدید. هر چقدر سریعتر بنویسیم و هر چه بیشتر بنویسیم مطمئنا زودتر به هدف میرسیم . زمان که نگذاشتند . 
نظراتتون رو در همون سایت بنویسید . آقای شریفی جواب خواهند داد . 
به خاله تون هم حتما بگید بیان ...
بله خوشبختانه بخش نظرات بیان مثل بلاگفا نیست که با دو هزار کلمه دیگه جا نداشته باشه ... 
اگر لازم بود میتونید به ادرسی که در بخش نظرات داده شده ایمل کنید . به عنوان یک پست جدید به نام خودتون گذاشته میشه .بازم تا نظر آقای شریفی چی باشه ....
سلام.
دم مبارک تان گرم که باعث خودشکوفایی آدمهای پر رمز و راز شدید...
کلا خیلی خوبه که خانوم معلم ما شدین!
پاسخ:
سلام پسرم ! ...

دم خودتون گرمه که انقدر باصفایین در عین بی وفایی !! ... ((:
سلام
می تونم خواهش کنم که به ما هم یه سری بزنید؟
یاعلی
پاسخ:
سلام ...
به روی چشم ... 
علی یارتون ...
من اومدم.
پاسخ:
خوش اومدی ...
سلام
نمیدونم میتونم یا نه ولی اومدم حاضری بزنم
پاسخ:
سلام 
میتونی . شروع کن . بنا نیست ما الان یه نویسنده باشیم که . بناست یاد بگیریم . 
سلام

ما که هیچ چی نمی دونیم فعلا فقط باید بشینیم یاد بگیریم تا ببینیم چی میشیم ...



پاسخ:
سلام 

نخیر شما هم هر چی به ذهنت میرسه بنویس و بفرست . از یه جا باید شروع کرد . به کسی هم کاری نداشته باش . استعدادهای آدمها مث هم نیست خانم روانشناس .تفاوت های فردی رو که بهش خوب واقفید ! ... 
اندازه ی خودت بنویس . اندازه ی خودت دقت کن . اندازه ی خودت یاد بگیر . تونستی به دست دیگران هم نگاه کن و از اونها هم یاد بگیر اما فقط تماشاچی نباش ...

همین .خلاص.
بسم الله
پاسخ:
بسم الله رو الان گفتی 

داستان رو کی مینویسی؟!!! ... 

من میدونم چند ماه بعد ...!! (((:
سلام
چه خوب ... اتفاقا من دو سه روزه شروع کردم به داستان نوشتن. اولیش رو هم گذاشتم وبلاگم.
پاسخ:
سلام 

چه خوب که سر زدین . خب شما هم با این موضوع یه چیزی بنویسین وبزارین تا آقای شریفی ما ببینیم میخاد با این نویسنده های آینده چه کنه !((:
اگه شما وبلاگتون رو به ما نشون نمیداد من این استعداد نهفته م رو کجا پرورش می دادم؟!

ممنونم خانوم معلم!
پاسخ:
سعادت ما بود که تونستیم این استعداد رو کشف کنیم (((: 

ممنونم عسل خانم ...
سلام معلمم

از اون چوب و شلنگ های خیسم بیارید که اگه تنبل بودیم حسابی بخوریم اون کتک خوشگله رو.. :)
بیستم بدید خوب؟ :)
.
.
چه خوب که هستید....
پاسخ:
سلام عزیزم 

چه خوب که شماها هستید . نمیدونم تا حالا مدرسه رو تو تابستونا رفتین سر بزنین ؟ خیلی سوت و کوره . ادم اصلن دوست نداره تابستونا بره مدرسه . اصلن بوی مدرسه رو نداره . مدرسه وقتی مدرسه است که بچه ها باشن . کلاس وقتی کلاسه که سر وصدای بچه ها ازش بیرون بیاد . کلاس وقتی کلاسه که توش یکی دو تا دانش اموز شیطون داشته باشی که بدونی امروز باید منتظر چه نقشه های شومی از طرفشون باشی ... کلاس وقتی کلاسه که بتونی تغییری در اون بوجود بیاری ... حالا با شلنگه یا با یه نمره ی بیست و حتی شایدم فقط یه نگاه ... 

من واقعا دلم میخاد این کلاس راه بیفته و واقعا اثرات مثبتش رو همه ببینن و تعداد علاقمندامون روز به روز بیشتر بشه ، جوری که دیگه برای این کلاس مث مدارس غیرانتفاعی اونجوری !! شرایط بزاریم !! 

امیدوارم این آرزو مث این فانتزیایی که بچه ها تو پلاس و این ور اون ور مینویسن نباشه 1 ((: 

بازم سلام

همچین گفتین خلاص که !!! به روی چشمم ... خودمم دلم خیلی تغییر توی زندگی میخاد ... یه تغییر واسه خود خودم ... مثل رفتن به کلاسایی که دوست دارم ... مثل همین کلاس ... مطمئنم کلاس خوبی میشه ... هم داستان نویسی یاد می گیریم هم دوستای جدید پیدا می کنیم ... امیدوارم بتونم ... امیدوارم بتونیم ... توکل به خدا ...

یا علی
پاسخ:
سلام 

زود باشین دیگه تنبلا ..من با وجود داشتن یه مریض تو خونه سه تا رو نوشتم که هیچ . یکی رو ویرایش هم کردم . خب از قدیم گفتن مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق اورد ... اگه ما شاگردای خوبی باشیم معلممون هم بیشتر ذوق میکنه و میگه بچه هام باهوشند و تند تند و مطالب بیشتری در اختیارمون میزاره . این جور که ما پیش میریم خب تکلیف اونم پیداس دیگه ... 
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • سلام :)

    من یه نویسنده ی خیلی خوب میشناسم ، بهشون بگم ؟..
    بعد هم اینکه
    کلا" باید چیکار کنیم ؟

    + باید نوشته مونو تحت کامنت تو اون سایتی که بالا معرفی کردین بزاریم ؟ موضوع خاصی داره ؟
    پاسخ:
    سلام خانمی 
    بعله . یه سری میزدین همه چی دستتون می یومد . حالا هم دیر نشده . هم به اون نویسنده ی خوب بگین که بیان و نظر بدن و از راهنمایی هاشون استفاده کنیم و هم خودت دست به کار شو ... آفرین دختر خوب ... 
    تا فردا منتظر نوشته ات هستم ... 
  • ایمان قرائی
  • خوب بود
    درباره ی شما رو خوندم
    30 سال از خدمتتون میگذره چند سالتونه اونوقت ؟!
    شوخی کردم
    خوب بود !
    (:
    پاسخ:
    ممنون ! 
    زحمت کشیدید ...
    یه حساب بکنی که چند سالگی آدم دیپلم میگیره و اضافه اش بکنی به سی سال خدمت حدااقل سن ام دستت میاد !((:
    ولی من جدی گفتم ...

    ممنون ... 

    حالا چرا میخوای وبلاگت رو تعطیل کنی ...بودی حالا ((((:
    اما خداییش تو از کجا اینجا پیدات شد؟!!! 
  • علی میکائیلی
  • بابا الله اکبر ! من میرم خودمو منفجر کنم !
    پاسخ:
    چرا اون وخ ؟!!! ...

    ولی اگه خودتو منفجرم کردی من یکی دلم برات نمی سوزه ... بچه ای که نمی یاد به معلمش سر بزنه رو هیشکی دوس نداره ):
  • باران نم نم
  • سلام
    چندباری داستان نوشتم ولی خوبه که یه همچین وبلاگی هست...
    ممنون خانم معلم
    یا حق
    پاسخ:
    سلام علیکم ورحمه الله ... 
    خب سعی کن در این کارگاه شرکت کنی و به داستانهات جهت بدی ... 
    از همین حالا شروع کن ... آقای شریفی منتظر نوشته های شماست ! 
    حق یارتون ...
    با سلام
    به وبلاگ حقیر سر بزنید و 2 نامه را که نوشته ایم در صورت امکان امضاء کرده و به دیگر دوستان فضای مجازی نیز اطلاع دهید که امضاء کنند. نامه اول خطاب به دکتر احمدی نژاد و تقدیر از زحمات 8 ساله ایشان می باشد. نامه دوم خطاب به رییس قوه قضائیه در راستای محاکمه فتنه گران دروغگوی سال88 و دشمنان رای ملت می باشد که متاسفانه 4 سال است به دلایل نامشخص به تاخیر افتاده است. منتظر حضور و همکاری شما

    پاسخ:
    سلام ... 

    یعنی الان این همه فعالان سیاسی داد وبیداد کردند ، حرف اونها رو گوش نمی کنند بعد میان به امضای ما ادمهای دنیای مجازی گوش میدن ؟!! 

    در خصوص تقدیر ، با توجه به مطالبی که نوشته اید کاملا همه را تایید نمیکنم ولی باید از زحماتی که کشیدند قدردانی کنیم انشا اللله که خدا قدر دان زحماتشان باشد . اما انجایی که دل رهبر را به درد آورده اند را نیز باید خود جوابگو باشند . اما در باب محاکمه گوش به فرمان رهبرم دارم ... خواست ایشون خواست ماست ... در چنین شرایطی نمیدونم جار وجنجال به صلاح هست یا نه ؟
    سلام...
    رفتم به اون وبلاگ...
    چه کلاسی میشه هااااا...
    شما معلم اونجائید...آقای شریفی هم که استاد..
    .
    من دانش آموزم و مدرسم از الآن شروع شده :(
    شاید نتونم خیلی فعال باشم:(
    پاسخ:
    سلام به روی ماهت ...
    آره اگه بچه ها همکاری بکنن و فعال باشن هر کلاسی که باشه کلاس خوبی میشه با توجه به اینکه استادمون هم خیلی خوب و دلسوزه ... 

    ما تو این کلاس همه مون دانش اموزیم حتی جناب شریفی ! ... همیشه این بچه ها نیستند که از معلم ها درس یاد میگیرند بعضی وقتا بچه ها به معلماشون درسای بزرگی میدن ... باور کن . 
    ایشالا که فعال میشی با توجه به بازخوردهای خوبی که از کلاس می گیری ... 

  • محسن عبدالهی
  • با سلام. بنده وب‌نوشتی درباره علوم تربیتی دارم که خوشحال می‌شوم به آن نگاهی بیاندازید. با تشکر
    پاسخ:
    سلام علیکم 
    چشم 
    انشا الله در اسرع وقت سر میزنم .
    سلام خانم معلم
    ممنون از حضور سبزتون در سرای بارانی...
    یا علی (علیه السلام)
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    علی یارت ...
    سلام خانم خسته نباشید!

    کلا ببخشید ما هی شما رو اون‌طرف به دردسر انداختیم ها!
    مریض‌ها که خوب شدند ان‌شالله؟
    پاسخ:
    سلام استاد ! ..

    سلامت باشید . کدام دردسر ؟ 

    ممنون . الحمد لله .بهترند ... 
  • زهرا امیری
  • بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا..

    ئه اشتباهی شد..
    مبارکه ایشالا.. موفق باشی .. ماشالا .. ئه بازم اشتباه شد اینو اون اقاهه که داشت ماشالا رو تشویق میکرد میگفت

    اینا رو بی خیال.... مچــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکرم برای هندونه تون خانوم معلوم جون..
    حسابی تو این گرما بهم چسبید.. فقط می ترسم سردیم کنه اگه بازم از این هندونه ها بهم بدید.. همیچن نوشتین (دیگه مردم داستان نویس هستند ، چرا بیان یه سر به ما بزنن خب ؟! ) میخواستم برم اتلیه ازم عکس بگیرن پوستر واسم بزنن بزنم به در ودیوار اتاقم ...

    رفتم کارگاه داستان نویسی هم سر زدم.. کامنتارو هم نصفه نیمه خوندم..

    دست شما و جناب شریفی درد نکنه... آورین آورین..

    بعدشم منو تهدید میکنین زود بیام؟! منو..؟ من ِ مظلوم ِ مفلوک ِ بیچاره ی بدبخت رو؟!
    پاسخ:
    خنده ...
    ای دختره ی شیطون ... تو که هوس بادابادا مبارک بادا کردی ، چرا اینجا دم گرفتی ؟ از تو به یک اشاره از ملت به سر دویدن ... ((:

    من هندونه بلد نیستم دست کسی بدم خیالت راحت .. عادتم ندارم به این کارا . خیالت راحت ... 
    خب آدمی که شونصد جا داستان مینویسه میزاره دیگه سراغ کارگاه نمی یاد که . اگرم بیاد کامنتا رو نصفه نیمه میخونه دیگه ... 

    امیدوارم فقط از این کارگاه یه چند نفر که راه و رسم نوشتن رو یاد گرفتن بشه تحویل جامعه داد . گرچه استادمون خیلی خوب وصبورند . امیدوارم ما شاگردا هم بتونیم درس های معلممون رو به خوبی یاد بگیریم ...

    بعدشم من تهدید کردم ؟ من ؟ واقعا ؟ اصلا من و تهدید به هم می یایم ؟ من معاون ِ هنرستان فنی و حرفه ای و این حرفا ؟ !!! 

    بعد توی مظلوم !! مفلوک!! بیچاره ی !!! بدبخت رو اونم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

    خدا نصیب نکنه ...(((:
  • بهترین بوی ماه
  • از دست ادب بچه های این دوره و زمونه
    سلام
    چه جالب، چقدر بهتون میاد جوونتر باشید:)


    خدا حفظتون کنه!

    بنده اجامعه شناسی میخونم و قراره امسال اگه خدا بخواد ارشد فلسفه تعلیم و تربیت شرکت کنم...
    میخوایم بنیادی کار کنیم رو آموزش و پرورش!:)


    چه خوب که معلم بزرگوار و باتجربه ای مثل شما رو دارم من از امروز...

    ان شاالله جمعه عازم مشهدالرضا هستیم...حتما براتون دعا میکنم

    بوس(جهت علاقه فراوان)
    پاسخ:
    سلام عزیزم 

    دل باید جوون باشه سن تقویمی که مهم نیست ((: 
    انشا الله شما جوونا بتونید یه کاری بکنید البته اگه رفتید راس هرم ، چون تا این پایین پایینا باشید مثل ما هر چقدر هم داد بزنید صداتون به جایی نمیرسه و این آ . پ همین طوری باقی میمونه . مشکل ما اینه که هی میخوایم همه چیز رو امتحان کنیم . نمیدونیم که باید یه برنامه رو درست و اساسی روش فکر کنیم همه جوانبش رو بسنجیم بعد ازمایش کنیم وبعد نتیجه ی این آزمایش هم با یکسال و دوسال جواب نمیده . مثل همین تبدیل شش سال ابتدایی به راهنمایی که از زمان ما شروع شد و تا دیکسال پیش هم ادامه داشته . دم به ساعت که نظام اموزشی رو تغییر نمیدن . بچه هامون و معلمامون شدن موش ازمایشگاه . نمیدونن بالاخره چه بلایی قراره سرشون بیاد 

    ببخشید حرف آ . پ که میشه اعصابم میریزه بهم 

    سفرتون بی خطر ...خیلی سلام برسونید و التماس دعای شدید . برای اینکه اصلا یادت نره دعام کنی بهت میگم که یه امین الله برای پدر و مادرم بخونی تو حرم که دیگه اصلا فراموشم نکنی ... 
    به من میگن فرصت طلب ؟!! 

    التماس دعا 
    سلام
    امروز رفتم هنرستانتون چرا نبودین؟ :دی
    پاسخ:
    سلام 
    هنرستانمون ؟ چرا ؟ 
    چرا نگفتی میخای بری . می یومدم اقلا میدیدمت ...
    زهرا رو دیدی؟ 
    سلام...
    نمیدونم برای یه معلم سخته یا نه اینکه هیچکسی منتظر اومدنش توی کلاس نیست.
    اینکه اصلا گاهی مهم نیست که چرا نیومده...فقط مهم اینه که نیومده!!
    ولی به نظر من بعضی از معلما وقتی هیچ احساسی از خودشون نشون نمیدن نباید انتظار دیدن احساس از شاگرد رو هم داشته باشن!!!
    اینکه اومده و نیومده شروع میکنه به منفی دادن!!!
    .
    ولی در عوض بعضی از معلما هم هستن که...آدم دلتنگشون میشه!!
    شما هم از این دسته اید :)
    پاسخ:
    سلااام 

    بابا ترسیدم ... اولش رو که خوندم گفتم چی شده ؟ من چه کار خطایی ازم سر زده ، مخصوصا که این روزها زیاد رفتم تو وبلاگ بچه ها برای اطلاع رسانی از شروع کارگاه .

    اما در جواب سوالت باید بگم بله . برای یه معلم سخته که ببینه کسی منتظرش نیست و یا کارش رو انجام نداده . مخصوصا معلمی که تمام توجه و توانش رو برای یاد دادن میزاره ولی بچه ها بی توجهی میکنن . 
    البته شکر خدا ، حالا از روی ترس بوده یا از روی عشق نمیدونم ولی تو سالهایی تدریسم هیچ وقت چنین حسی بهم دست نداده . البته شاید هم به خاطر درسم بوده که مهم بوده و مجبور بودن بچه ها درس بخونن و هم بخاطر دیسیپلینی که از اولین روز مدرسه سر کلاس اجرا میکردم که کم کم بچه ها بعد از گذشت تقریبا دو ماه متوجه میشدن ، نه این اونجوریا هم که میگه خشانت نداره ((: 

    به هر شکل شما لطف دارین ممنون که سر زدین و ممنون که هستین 
    انشا اللله که همیشه سلامت باشین ...
    التماس دعا 
    بازم سلام

    از جلو درش رد شدم
    رفتم پرونده دختر خالمو دادم مدرسه شریعت ، اولش نمیدونستم اونطرفاست خالم آدرسو که داد دیدم همونجاس

    نه زهرا رو هم ندیدم دیر خبر دادم بهش مهمون داشتن نشد بیاد ببینمش ...

    خیلی دلم می خواست ببینمتون ولی کفتم شاید کار داشته باشید مخصوصا الان که گفتین فرهنگ مریض بوده دیکه مزاحمتو نشدم ...
    پاسخ:
    سلام 
    نه بابا فرهنگ خوب شد . ما کلا عادت نداریم خیلی تو رختخواب بمونیم مگه واقعا دیگه له له باشیم ((: 
    بیچاره وقتی تب داشت هم میفرستادمش مدرسه ، چون واقعا نه کسی بود ازش نگهداری کنه و نه اجازه میدادم از مدرسه و کلاس عقب بیفته !! ( حماقت محض البته ) 

    میگفتی می یومدم . خودمم دوشنبه میخواستم برم مدرسه که فرهنگ مریض شد و نرفتم . بازم گذرت خواست اون وریا بیفته یه ندا بده بهم .
    خط خطی کردن شب های تنهایی...
    ...
    ذات معلمی ب یاددادنه ...
    خانم معلم ما خیلی دوست داریما:)
    پاسخ:
    نمیدونم مادر شدی یا نه ؟ 
    مادر شدن مساوی زیر و رو شدن احساسات یک زنه ... زمانی که یک معلم مجرد بودم احساسم زمین تا آسمون با وقتی یک مادر ِ معلم شدم فرق میکرد . 
    الان هم یک مادر معلمم ، حتی در این مجاز اباد ، اگر شما منو دوست دارید من خیـــــــــــــــــــلی بیشتر دوستتون دارم . اینو مطمئن باشید . 
    سلام این یه عکس از سایت TIME.IR هستش و فردا هم سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی. یه نگاه بندازید ببینید من چشام ایراد داره که نمی تونم پیداش کنم یا اینکه زاد روز داراب (کوروش) مهم تر از سالروز وفات حضرت عبدالعظیم هستش که اونو نوشتن ولی اینو نه !

    عبدالعظیمی که درباره زیارت قبرش گفتن:"من زارعبدالعظیم حسنی بری کمن زارالحسین بکربلا"

    و نکته دوم که اونم از اهمیت بالایی برخوردار هستش اینه هی رفرش بزنید تو این صفحات یه سری جملات میاد ، ببینید دریغ ،

    از اینکه یه جمله از امام یا رهبر،یاحتی ابن سینا یاحتی فروغ فرخزادی،یا حداقل یه چیزایرانی بیاد!

    واقعن واسه خودم متأسفم واسه این همه بی توجهی .

    در ضمن اون پایین یه بخش انتقاد و پیشنهاد داره که من لینکشُ اینجا گذاشتم حتمن برید و نظر بذارید ایشالله رسیدگی کنن و درست کنن تقویمشونه که کلی مردم بهش رجوع می کنن .

    خانه از پای بست ویران است : سایتی که اسمش به این ( ) بزرگی باشه ! ولی اولش با اسم خدا حتی یه بسم الله ساده شروع نشه ، مشخصه بهتر از این هم نمیشه . بعدم بزنه ساعت و تقویم رسمی ایران .

    نمی دونستم این جمله رو واسه این سایت گفتم ، الان که نگاه می کنم بهترین وصف واسه اش همینه : ندیدنت سختِ ، دیدنت سخت تر ...
    پاسخ:
    سلام 
    رفتم و دیدم . خب بعضی نگاه ها ایرانی صرف اند . اما این سایت به قول شما حتی ایرانی صرف هم نیست ...
    انتقاد کردیم امید که موثر بیفتد ...

    ممنون از اطلاع رسانی تان 
  • آخرین کولی
  • خانوم معلم شوما عایا معلم مدرسه اید؟ یا عایا معلم دانشگاهید؟ آخه تو پست شله زردتون واسه مونث و مذکر کلاستون! دعا کردید. نکنه بزنه شوما یکی از اساتید بنده باشید بعد من بدبخت بشم آبروم بره جلو شوما؟!
    پاسخ:
    سلام 
    نه عزیز جان . من معلم همین کلاس مجازیم که هم دخترامو خیلی دوست دارم هم پسرامو ... شعله زرد هم برا بچه های کلاسه ، نوش جان ! 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی