میشه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه .... :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


میشه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه ....

خانم معلم | يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ | ۱۹ نظر


                                        دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی 

                                                                                                         من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی ...




                                                             اونقده رضا میگم تا دردمو دوا کنی 

                                                                                                              رضا ، رضا ... رضا ، رضا ...



زائری می گفت چه بروبیایی مشهد دارد؛ هنوز بازار رضا شلوغ است. هنوز پنجره‌فولاد، حاجتمندانی آهنین دارد. هنوز در حوالی سقاخانه، عطر علقمه را به وضوح می شود حس کرد. هنوز صحن جامع رضوی، از سمت باب الجواد تنفس می کند. هنوز زائران، نذورات می دهند و «نمک» می گیرند؛ برخی اما با دست هایی خالی، نمک‌گیر سفره کرامت می شوند. هنوز کبوتران مأمنی آسمانی و آهوان، ضامنی زمینی دارند. هنوز قطع امید شده ها شفا می گیرند از درمانگاه دارالشفا و مریضان با نسخه های شفابخش، دارو می گیرند از داروخانه معنوی. من اما مثل «گوهرشاد»، غمگینم. من همچون ضرب نقاره خانه ها محزونم. من بیماری روحی ام حاد شده است. علاوه بر این، تپش قلب هم گرفته ام. قلبم مریض است. همه جوابم کرده اند. هر کجا که رفتم، به من جواب سر بالا می دهند. اما یکبار شنیدم که کسی می گفت چاره علاج بیماری ات «طب الرضا»ست. آقا نمی شود در دارالشفای خود یک وقت معاینه به ما بدهی...؟


دلنوشته سید محمد رضی زاده 

متن کامل را اینجا بخوانید .

  • خانم معلم

نظرات (۱۹)

سلام
چقدر این دل نوشته آقا سید بزرگوار حال این روزای منه...

التماس دعا...
یا حق
پاسخ:
سلام ... 

حال این روز های خیلی هامونه ... توصیه میکنم همه ی متنشون رو بخونین . خودش یه روضه است ... فکر نکنم کسی بخونه اشک نریزه ...
به به.
در مرتبه هر چند که از هم دورند؛
آیینه و آفتاب از یک نورند...
پاسخ:
ماه به زیارت خورشید میرود ...

امام خراسان و یار خراسانی اش  را آرزوست ...
  • باران نم نم...
  • اجازه خانم؟!
    عجیب دلمون هوای صحن انقلابش رو کرده...
    ....................
    پیشاپیش عیدتون مبارک!!!
    پاسخ:
    سلام دخترم 

    من هم )): ...

    عید شما هم مبارک . خدا روزی تون زیارتشون رو ...
  • مدرسه دخترا
  • سلام خانم معلم
    سری هم به ما بزنید ببینید چیا میکشیم از دست این معلما و ناظما
    پاسخ:
    سلام

    جالبه دنیای این دخترا ... 

    چشم حتما سرمیزنم ...
    اما یادت باشه معلما و ناظما هم کم از دست این دخترا نمی کشن ! 
  • محمدجواد نیکزاد
  • سلام خانم ، دیروز مشهد بودم و امروز رشت
    چقدر زود تموم شد پنج روز موندن در بهشت ، نبودید
    قطعه ای از بهشت میزبان ما بود و ارتباط ما با آقا شده بود بهانه ای برای خوب شدن

    یا رضا (ع)
    پاسخ:
    سلام پسر خوبم ... زیارتتون قبول . با خانواده رفته بودین ؟ این محمد حسین بدجنس هم همراهتون بود ؟ !! 

    بله خیلی زود میگذره . اما جزء عمرتون محسوب نمیشه ...لحظات ارزشمندیه که هیچکس حاضر نیست لحظه ای از اون رو از دست بده ... 
    خوش به سعادتتون ... ایشالا بازم خیلی زود قسمتتون بشه پابوسی آقا مون ...
    خیلی دلتنگیم..
    دعا کنید قسمت همگی امان شود...
    پاسخ:
    خدایا ! 

    این همه دل عاشق دیدن گنبد وبارگاه آقا هستند برای شما که کاری نداره روزی همه مون کن ....
    یکی از مشهورترین احادیثی قدسی منقول از امام رضا علیه السلام حدیثی موسوم به سلسلة الذهب است که هنگام وداع وی با مردم شهر نیشابور در بین راه چنین گفته‌است که: مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین شهید کربلا از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: عزیزم و نور چشمانم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت‏ شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی می‏فرماید: کلمهٔ لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هر کس در این حصار وارد شد، از عذابم محفوظ است.

    او چند قدمی حرکت کرد و سپس برگشت و گفت: به شرط‌های آن و من از جمله شرط‌های آن هستم. مقصود علی بن موسی از شرط‌ها، اعتراف به این واقعیت است که او مانند پدرانش از سوی خدا امام و حجت است و اطاعتش بر همه واجب است.
    پاسخ:
    انشا الله که از رهروانشان باشیم و دست شفاعتشون بر سرمون ...
    سلام
    عیدتون مبارک

    :(
    پاسخ:
    سلاااام عزیزم 
    ایشالا آقا زود ما رو هم می طلبه میریم پابوسشون . گی ره نکن دیگه . خب !!
    من طالب دیدار شما زود به زودم. . .

    السلام علیک یا سلطان. . .
    پاسخ:
    ای حرمت ملجا درماندگان 
    دور مران از در و راهم بده ...


    سلام علی آل طه و یس ...
    سلا خانم معلم . من تازه با اینجا آشنا شدم میشه لطف کنید و کمی در مورد خودتون توضیح بدید .چون اینطوری خیلی راحت تر میتونم ارتباط بر قرار کنم. خیلی ممنون
    پاسخ:
    سلام دخترم 
    خنده 
    چی بگم از خودم ؟ تو پروفایل نوشتم . معلمی بازنشسته با سی سال کار مفید . ( اند اعتماد بنفسی ) 

    چه چیزهایی لازمه ازم بدونی که بتونی ارتباط برقرار کنی؟ 
    بقیه وبلاگ ها هم که میری ازشون میپرسی ؟ چه تضمینی هست که درست بگن بهت ؟ 
    فکر میکنم لازمه ی ارتباط برقرار کردن بیشتر سر زدن و خوندن پست های مختلف وبلاگه ... 
    انشا الله که ارتباط بتونیم برقرار کنیم ... 

  • امیرابوالفضل علوی
  • و من گریخته ام و در پی من صیاد ها و فرا رویم دام ها..
    من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست..
    یا ضامن آهو..
    پاسخ:
    دستان دلم را گره زده ام به ضریح نگاهت 
    به التماس نگاهی ...

    یا امام الرئوف ...


    با سلام
    امشب مورخ 1392/6/27ساعت 12:15 با مطلب برگزیده میزبان تشریف فرمایی نگاهتان هستیم.

    یا علی
    چقدر من این شعرو دوست دارم.با صدای بنی فاطمه :)

    عیدتون مبارک خانم معلم جان
    پاسخ:
    این شعریه که توی روح و جوون تمام ایرانی های عاشق جا گرفته ... 

    دست مربی و بچه های آباده هم درد نکنه با اجرای زیباشون ... 
    عید شما هم مبارک ... 
  • صبحِ تابناک
  • عیدتون مبارک
    حرم بسیار دعاتون کردیم
    پاسخ:
    سلااام 

    ظهری با یکی از بچه ها ذکر خیرت بود 

    ممنون که یادم بودی 
    دست شما درد نکنه 
    ایشالا زود بیام مشهد ببینمتون 

    عید شما هم خیلی خیلی مبارک 
    خوش به سعادتتون که میتونید برید حرم ...
    سلام

    خوبید خوشید سلامتید ؟ روزگار به آقا مراده؟

    با تاخیر عیدتون مبارک صد سال به این سال ها ایشالله عیدی های بعد مناسبت های بعد بهم تبریک بگیم

    پاسخ:
    سلام سمیرا سادات 
    خانم خانما . عید شما هم بسی مبارک ... ایشالا عید بعدی دو جانبه تبریک بگیم خدمتتون ((:

    از خوبی و خوشی شما آقا مراد گاهی به ما سر میزنند ...
    ممنون از متن زیبایی که نوشتید
  • صبحِ تابناک
  • با کی غیبت منو می کردین ؟:)))))
    پاسخ:
    با یکی از بچه های نت ...((((: 
    به قول قدیمیا غیبت که نه ، عین واقعیت ((((:
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • ه ه ه ،،

    ( اشک )
  • ببلاگفا 90
  • سلام خانم معلم
    -هیچ وقت یک خانم معلمم نبود شاید بخاطر اینکه یک زن هیچ زمان نمی توانست محکم سرم را به تخته سیاه بزند
    2-ما آدمای امروز گناهکار باشیم زودتر به بهشت می رویم چون گناهکاران همیشه خود را حقیرترین خلق خدا می بینند

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی