تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند

خانم معلم | جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۴۰ ق.ظ | ۹ نظر

 


دیشب ریاست محترم جمهورمان فرمودند : " اینکه آمریکایی‌ها هر روز مصاحبه می‌کنند بر اثر فشار داخلی خودشان است،ما نیاز به مصاحبه نداریم؛ مردم ما کاملاً می‌فهمند. که البته  این مردم همان مردمی هستند که جناب مطهری ازشان نام بردند و از کره ی ماه نیامده اند ...

خب بله ، مردم ِ ما فشار نمی آورند به شما، زیرا این مردم بنا را بر این گذاشته اند که از رهبرشان یک قدم جلوتر حرکت نکنند... اما بهتر نیست شما هم بگویید در متن ِ آن توافقنامه چه نوشته شده که امریکا هر روز شما را به سخره می گیرد ؟

شما به دانشگاهیان انتقاد نمودید که چرا از توافقنامه ژنو حرفی نمی زنند . خب رئیس جان چه بگویند ؟ شما هر کار که دوست داشتید انجام دادید و به قول خودتان عزت ایران و ایرانی را هم در نظر گرفتید دیگر چه جای نقد است ؟
 فرمودید : " ما دنبال آشتی نمی‌خواهیم برویم. می‌خواهیم رو در روی هم بایستیم. ما می‌خواهیم یک نکته‌ای که در گذشته دور یا نزدیک بوده آن را رها نکنیم." و در گفتگوی تلویزیونی خود فرمودید ما دنبال برد - برد هستیم نه مثل بعضی ها دنبال برد - باخت ...
باور بفرمایید این را که گفتید یاد ِ زمانی افتادم که خواهر وبرادرم در ایام کودکی وقتی میخواستند چیزی را نصف کنند و یکی بزرگتر می شد و یکی کوچکتر . برادرم که سن اش کمتر بود میگفت نصف بزرگتره مال من ، نصف کوچیکتره مال تو ! حالا حکایت ما هم در این توافقنامه چنین است . نصف ِ بیشتر را داده اید به امریکا ، لابد احساس کرده اید که شاید مثل برادر من کوچک است و دلش می شکند و نصف کمتر را خودتان برداشته اید . آن وقت فکر این مردم بدبخت را نکرده اید ؟
به دیدار جانبازان در آسایشگاهها رفته اید . فقط ببینید دلتان برای انها نمی سوزد ؟ برای آرمیتا و علی رضا و سایر فرزندان شهدا نمی سوزد ؟ دلتان برای پدر ومادران شهیدی که هر هفته در سرما و گرما بر مزار فرزندانشان حاضر می شوند و بعد گذشت سی سال آرام نگرفته اند نمی سوزد ؟

وقتی خانم شرمن و جناب جان کری هر چه دلشان میخواهند می گویند و جواب دندان شکنی نمی شنوند ، و فقط جناب ظریف خنده تحویلشان میدهد ، میمانم کجای این توافقنامه به برد - برد شباهت دارد ؟!! ...

باور بفرمایید بعد انتخابات حتی به سایت های خبری و حتی تر به اخبار صدا وسیما هم رغبتی نشان نمی دهم که مبادا چیزی بگویم که نباید بگویم ، ولی مگر میگذارید ؟

این انتخاب ِ مجریان توسط بخش رسانه ای ریاست جمهوری دیگر چه صیغه ای است ؟ قبلا هم بود و ما حس نکرده بودیم ؟ بعد مگر مجری با مجری فرق می کند ؟ مثلا جناب حیدری بد سوال میپرسیدند که دلتان خانم پور یامین را می خواست که هم سوال بپرسند و هم جواب خودشان را بدهند ؟!!
این سبد کالا چه صیغه ای بود که فکر نشده مطرح کردید ؟ این چه حرفی است که جناب مطهری فرمودند که :ما مردم خود را می‌شناسیم اگر الان بگوییم فلان جا جارو توزیع می‌شود همه می‌آیند و صف می‌بندند.

ایشان یادشان رفته توسط همین مردم انتخاب شده اند ؟ ایشان از طرفداران شما هستند ؟ میدانید چقدر نیازمند در کشور داریم ؟

امروز شنیدم سه سال است که خانمی بعد از سزارین به کما رفته و سه فرزند دارد . همسرش با کارت یارانه همه را گذاشته رفته و مادر ِ این خانم از او نگهداری میکند در حالیکه خود دارای فرزند معلول می باشد و اوضاع اقتصادی شان بسیار خراب و قدرت تهیه یک دستگاه اکسیژن را که بسیار ضروری بود را هم نداشتند !

یا زن جوانی بچه ی چند ماهه ای دارد که مشکل معده داشته و نمیتواند هر شیری را بخورد و تنها از یک نوع شیر خاص که فقط در مشهد تهیه و ماهی یکبار پخش می شود استفاده میکند . خانواده مادری و پدری کلا تهیدست ، پدر کارگر روزمزد شهرداری و مادر خانه دار و خرج بچه ی مریض واویلا ... لابد پیشنهادتان این است که ازدواج نمی کردند !

دو دختر جوان به علت نداشتن جهیزیه سه سال است که عقد کرده اند و نمی توانند سر ِ زندگی شان بروند .
اینها همه از همین مردمند و همه ساکن همین کشور و ما مردم بنا نداریم بگوییم که همه ی رسیدگی ها باید از طرف دولت باشد اما شما هم چنگ به دلمان و دلشان نکشید ...


و اما آقا ی من !
 میبینید سرمان به چه چیزهایی گرم است ؟ آن وقت می گویید برای فرج ام دعا کنید . مگر می گذارند !

 

 

 

حالا بگویید بالاخره ما منتظر شما بمانیم یا شما منتظر ِ ما ؟! 

 

 

 
 
 
 
  • خانم معلم

نظرات (۹)

  • خارج ازچارچوب
  • به یه سال نرسیده وا دادن...
    ما از قبل این دموکراسی ولنگ و وازمون به این روز افتادیم.نظر شخصیمه البته.
    پاسخ:
    سالی که نکوست از بهارش پیداست ... خدا بهمون رحم کنه 
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام بانوی معلم گرامی من

    بابت پذیرایی تون اون طرف کارگاه و اینا سپاس فراوان :)
    لطف میکنید اون همه قبول زحمت میکنید
    و اینکه ان شاءالله فرصت بشه بیام دوتا پست اخیرتون رو بخونم

    یاعلی مدد
    برای دخترکوچک تون هم التماس دعا
    پاسخ:
    سلام عزیز دل

    خواهشات ... ممنون از شما که حضورتون در کارگاه باعث سرپایی و رونق اون میشه وگرنه هیچ کلاسی و کارگاهی بدون بچه ها روح نداره و زنده نیست ...

    در خدمتتون هستم ... چشم قابل باشم دعاگوی همه ی بچه های این مرزو بوم هستم و بالاخص بچه های خودم !
    سلام الله علیک ِ خانوم معلم.
    اینا درست میگن. به نظر همون کارایی که قرار بود انجام بدن رو به نحو احسن دارن انجام میدن. نه جای تعجب داره و نه جای گله و شکایت.
    جای تعجب نداره چون جناب روحانی همونیه که تو کاخ سعدآباد جکی جونش پاها رو انداخته بود رومیز و داش حسن گلاب لبخند میزد. خب الان ژنو همه ش میشه پیروزی دیگه. مگه نه؟
    جای گله هم نیست چون خود کرده را تدبیر نیست. مگه آقای مهدوی کنی کم تو گوش اون جماعت روضه خوند؟ آقایونی که ادعای مالک اشتر و مدیریت جهادی و انقلابی بودن و از این حرفای شبیه یابی تاریخی و خزعبلات داشتن -و از قضا خودشونو تنها بازمانده ی نسل نجات گرا میدونستن- کم سوتی دادن؟ کم متحجر بودن؟
    آخرش هم اینکه: مگه ما مردم چی ایم؟ نه اینکه جهان سومی هستیم؟ فقط مسخره میکنیم! خدایی مطبوعات و رسانه های دیگه شدن حال بهم زن! رسما همه شون با هم -روزنامه و تی وی و ماهپاره و فیس بوق و الخ- چشاشونو بستن و دهن شونو باز کردن!
    والا
    پاسخ:

    سلام پسرم

     

    ینی حالا ما چکار کنیم ؟

    منتظر بودن بهتره که :

    شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ

     

     

     

    فعلا که یه سری افراد جلوتر از رهبرن ولی ادعای جلو نزدن دارن.
    پاسخ:
    به به سلام علیکم خانم خانما .... این طرفا ؟!! خوبی؟

    مهم اینه که کم کم دارن ماهیتشون رو نشون اون 50 درصدی میدن که بهشون رای دادن ... خدا خوب خدائیه ...

    شما به دانشگاهیان انتقاد نمودید که چرا از توافقنامه ژنو حرفی نمی زنند . خب رئیس جان کجاست اصل متن توافق نامه که انتقادی کنیم؟
    شما که آن را سفت بغل کرده اید و...
    پاسخ:
    خنده ... بعله هم ...سفت ِ سفت
    و علیکم السلام
    البته منظور من چیز دیگه ای بود
    من که همیشه اینورا آفتابی میشم حالا گاهی چراغ روشن گاهی چراغ خاموش
    پاسخ:
    منم منظورم همون بود (:
    سلام وبتون زیباست لذت بردم
    پاسخ:
    سلام ممنون و خوشحالم ...
    سلام

    نچ نچ نچ!

    شمام بعد از سی چهل سال معلمی و تربیت کلی بچه به مقام شامخ بی سوادی مزین شدین که!

    حالا بخاطر سن شریفتون نمیگم افراطی و...

    خانوم معلم جان!

    شما که معلمی و خیلی چیزا میدونید!

    جایی رو سراغ دارید که اونجا هیشکی نباشه و آدم بتونه تنهایی بره اونجا!؟

    پاسخ:
    سلام پسرم ...

    خدا کنه از مریدان ولایت باشیم ...

    چی بگم بهت ؟!!! یه واااای بلند فقط .
  • نرگس سادات
  • عالی نوشته بودید
    خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند و سایه رهبر گرانقدرمان را بالای سرمان نگه دارد انشا الله
    پاسخ:
    سلامت باشید .

    انشا الله ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی