تقویم را ورق زدم و دور اربعین خطی کشیده ام ، ولی آقا چه فایده ؟ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم



جمعه ها توی خونه ی ما حال و هوای خاصی داشت . پدرم اهل خواب نبود . یعنی اوضاع زندگی اینطوری نبود که مرد خونه تا نصفه شب سر کار باشه و خانواده رو نبینه و تنها جمعه فرصتی باشه برای خوب خوابیدن .

صبح جمعه ، برنامه پدرم یا صله ارحام بود یا ما بچه ها رو می برد بیرون . معمولا چون شرق تهران زندگی می کردیم می رفتیم سمت گردنه قوچک و تهرانپارس یا زمستونها سمت آبعلی .

فقط شرطش این بود که تکالیفمون رو انجام داده باشیم . بعدش بساط سور وساطمون جور بود هم گردش و هم خوراکی. یک بار رفته بودیم سمت فلک چهارم تهرانپارس . اون موقع ها اونجا پر از تپه بود و موتور سوارها برای مسابقه دادن و پریدن از روی تپه ها می اومدن اونجا و حرکات نمایشی انجام میدادن . ما هم چون هیجان داشت بدمون نمی یومد بریم تماشا کنیم . وقت برگشتن شد . پدرم صدام میکرد و من بی توجه مشغول تماشای مسابقه بودم . همه سوار ماشین شدن و من مونده بودم .پدرم راه افتاد . من دنبال ماشین می دویدم . پدرم آروم میرفت که برسم ولی با پای من و سرعت ماشین نمی رسیدم . گاهی من می ایستادم و پدرم هم می ایستاد تا نفس بگیرم . اولش ترسیده بودم نکنه بزاره بره چون صدام می کرد و من گوش نمی کردم و محو تماشای موتور سواری ها بودم . بعد فهمیدم که نمی ره و فقط می خاد من کمی حرکت کنم و تنبیه هم شده باشم . اینه که روم زیاد شد و راه نرفتم و وایسادم . پدرم هم بناچار جلوتر توقف کرد و من سلانه سلانه به ماشین رسیدم و همه خندیدن و من عصبانی ولی با پررویی خندیدم و گفتم چه ورزش خوبی کردم !!


 

حالا بعد سالها ، یاد اون روز افتادم . بازم تنبلی کردم . باز تکالیفمو انجام ندادم . باز حرف گوش نکردم و جا موندم . همه سوار ماشین شدند و رفتند و این بار راننده محلی نکرد تا واقعا جا بمونم و بفهمم انقدر سنگین شدم که توان رسیدن به ماشین رو ندارم . 

شاید سال بعد به شرطها و شروطها اول به شرط حیات !!! ... 



شنیده ام که قرار است جمعه برگردی 

کدام جمعه ؟ نمیشد اشاره می کردی؟



  • خانم معلم

نظرات (۱۸)

  • میرزا قلی خان راپورتچی
  • سلام حق با شماست.
    پاسخ:
    سلام 

    ممنون که سر زدید . 
  • مهدی کاظمی
  • سلام خانم معلم.
    عرض ادب وارادت ویژه خدمت شماوتمام معلمان زحمت کش.
    کاش امکانش بودالان معلم های دبستانم روبعدازحدود30سال می دیدم.
    خانم ذوالفقاری معلم کلاس اول.
    خانم اتابکی معلم کلاس دوم.
    آقای خلیل زاده معلم کلاس سوم.
    خانم عسگری معلم کلاس چهارم.
    البته خوشبختانه آقای ملکی معلم کلاس پنجم رومی بینمشون.
    پاسخ:
    سلام پسرم

    خواستن توانستن است . کافیه بری آموزش و پرورش اسم معلمای خوبت رو بدی اگه بازنشسته هم شده باشند باز آدرسی ازشون هست به آخرین مدرسه ای که بودن سر بزن ازشون بخواه با ایشون تماس بگیرن و شماره تلفن یا ادرسشونو بگیرن .به همین سادگی !

    انشاالله سلامت باشین
  • خارج ازچارچوب
  • از کجا به کجا زدید! چسبید!
    منم امسال حسابی سوختم از جاموندن...
    پاسخ:
    انگار امسال همه رفتن . نمیدونم چرا امسال انقدر جا مونده ها بیشتر سوختن . 

    خدا قبول کنه از همه این شور و شیدایی رو 

    خدا کنه جواب سلاممون رو بدن 
  • مهدی کاظمی
  • ممنونم ازشماخانم معلم.
    امیدوارم بتونم این معلمهای خوبم روپیداشون کنم.
    پاسخ:
    کاری نکردم 
    ان شا الله 
  • مهدی کاظمی
  • من حتی سال دقیق تحصیلم توی هرکدوم ازپایه های تحصیلی رودارم.
    پاسخ:
    چه بهتر ...
  • مهدی کاظمی
  • البته لازم به ذکره که خانم عسگری معلم کلاس چهارمم یه باریه نیشگون ازم گرفتن ویه پس گردنی هم بهم زدن.
    ولی وجدانا"توی کلاس ایشون من حقم بوددرست وحسابی کتک بخورم.
    چون خیلی اذیتشون کردم.
    الان هم اگه قسمت باشه وبتونم پیداشون کنم برای اذیت هام بایدازایشون حلالیت بگیرم ویه عذرخواهی درست وحسابی بکنم.
    پاسخ:
    جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید :

    چوب معلم گله ... هر کی نخوره ؟ 

    ((:

  • مهدی کاظمی
  • بله خانم معلم

    چوب معلم گله هرکی نخوره خله

    هههههههههههه
    پاسخ:
    آفرین فعلا 5 نمره رو آوردی برو بشین سر جات تا دفعه ی بعد ببینم درستو خوب خوندی یا نه !
  • مهدی کاظمی
  • البته خانم عسگری معلم کلاس چهام دلشون نمیومدماکتک بخوریم.
    ولی خوب ازدست اون کلاس خیلی شاکی بودن.

    یاداون دوره میفتم اشک توی چشمام جمع میشه.
    پاسخ:
    طفلی خانم عسگری 

    چه عاطفی ! اشک و بغض و این حرفا !
  • لعنه الله علی من عاداک یاعلی ع
  • سلام خانم معلم
    چقدر دلتنگ معلمهام شدم بادیدن وب شما...

    کاش زمان به عقب برمیگشت...

    بسیار وب زیبایی بود.ان شالله کربلایی بشین.
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام علیکم 

    پس اگه معلماتونو دیدین خجالت نکشین برین جلو و باهاشون حال و احوال کنین مطمئنا خوشحال میشن 

    انشا الله خدا قسمت همه ی آرزومندانشون بفرماید اربعین توی  کربلا باشیم 

    علی یارتون 
  • مهدی کاظمی
  • باورکنین راجع به اشک واین چیزاجدی گفتم.
    من به شخصه فوق العاده احساسی هستم.
    پاسخ:
    من قضاوت نکردم ...
  • سامیه محفوظ
  • سلام خانوم معلم خداقوت بسیاز زیبا نگاشتید ان شاء الله 120 سال زنده باشید .اما آرزو می کنم هر چه زودتر نصیبتون بشه یکی نیست بهم بگه تو اگه دعات می گرفت چرا خودت جاموندی دختر ...(شکلک نداره )گریه....
    پاسخ:
    سلام دخترم 
    ان شا الله سال بعد اربعین بسیار باشکوه تر و فشرده تر برگزار خواهد شد با حضور تمامی جامانده ها و رفته ها ... 
  • مهدی کاظمی
  • الان بعداز30سال چهره معلم هام کامل توی ذهنم نیست.
    ولی خداکنه اگه دیدمشون بشناسمشون.
    پاسخ:
    مهم اینه که یادشون هستی برای سلامتی شون اگه زنده هستن و برای آرامش روحشون اگه از دنیا رفتن یه صلوات بفرست 
  • مهدی کاظمی
  • چندبیت شعرازلسان الغیب حافظ شیرازی آماده کردم که اینجاقرارمیدم.:

    ساقیا برخیزودرده جام را خاک برسرکن غم ایام را
    ساغرمی برکفم نه تازبر برکشم این دلق ارزق فام را
    گرچه بدنامی ست نزدعاقلان مانمی خواهیم ننگ ونام را
    دودآه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را
    محرم رازدل شیدای خود کس نمی بینم زخاص وعام را
    بادلارامی مراخاطرخوش است کزدلم یکباره بردآرام را
    ننگرددیگربه سرواندرچمن هرکه دیدآن سروسیم اندام را
    صبرکن حافظ به سختی روزوشب عاقبت روزی بیابی کام را

    بهههله خانم معلم
    من اینطوری احساساتی هستم.
    شعرهای حافظ ومولاناوسعدی رومیخونم.
    پاسخ:
    دست شما درد نکنه از انتخاب قشنگتون 
  • مهدی کاظمی
  • چندبیت شعرازلسان الغیب حافظ شیرازی آماده کردم که اینجاقرارمیدم.:

    ساقیا برخیزودرده جام را خاک برسرکن غم ایام را
    ساغرمی برکفم نه تازبر برکشم این دلق ارزق فام را
    گرچه بدنامی ست نزدعاقلان مانمی خواهیم ننگ ونام را
    دودآه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را
    محرم رازدل شیدای خود کس نمی بینم زخاص وعام را
    بادلارامی مراخاطرخوش است کزدلم یکباره بردآرام را
    ننگرددیگربه سرواندرچمن هرکه دیدآن سروسیم اندام را
    صبرکن حافظ به سختی روزوشب عاقبت روزی بیابی کام را

    بهههله خانم معلم
    من اینطوری احساساتی هستم.
    شعرهای حافظ ومولاناوسعدی رومیخونم.
  • مهدی کاظمی
  • چندبیت شعرازلسان الغیب حافظ شیرازی آماده کردم که اینجاقرارمیدم.:

    ساقیا برخیزودرده جام را خاک برسرکن غم ایام را
    ساغرمی برکفم نه تازبر برکشم این دلق ارزق فام را
    گرچه بدنامی ست نزدعاقلان مانمی خواهیم ننگ ونام را
    دودآه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را
    محرم رازدل شیدای خود کس نمی بینم زخاص وعام را
    بادلارامی مراخاطرخوش است کزدلم یکباره بردآرام را
    ننگرددیگربه سرواندرچمن هرکه دیدآن سروسیم اندام را
    صبرکن حافظ به سختی روزوشب عاقبت روزی بیابی کام را

    بهههله خانم معلم
    من اینطوری احساساتی هستم.
    شعرهای حافظ ومولاناوسعدی رومیخونم.
    دیر آمده ام؟
    دوره ی پرهیز رسیده؟!
    پاسخ:

    بانگاهی به قدم های تو من دانستم

    که به فرهاد چرا هرچه که گفتند ,نشد

  • کمی بودن ...
  • هههعی......
    پاسخ:
    بعلللله ... 
    میدونستید با در دست داشتن اصل شناسنامه میتونستید با مراجعه به پایگاه های پلیس سراسر کشور از پدرتون «شیکایت» می کردید !؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی