بایگانی فروردين ۱۳۸۹ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۸۹ ثبت شده است

اینم قول عیدی و پذیرایی مون

خانم معلم | يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۸۹، ۰۹:۵۵ ب.ظ | ۳۰ نظر

 

 

اینم عیدی دخترای خوبم که انشا هاشون رو به موقع نوشتن با یه پذیرایی مختصر ..... بعدا که رفتیم اردو حسابی از خجالتتون در میام

پسرا که حسابی شرمنده مون کردن !!!!!

بعدا منم میدونم باید باهاتون چکار کنم !!!

 

  • خانم معلم

بهار را تو معنا کن

خانم معلم | جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ | ۳۹ نظر

نیاز

جان خدا ! بیا و جهان را مهار کن
این طفل را ز کار خدا بر کنار کن

این نا خدا ز کشتی خود هم پیاده است
او را به خود بیاور و بر خود سوار کن

بی آسمان شدست و زمین می خورد  مدام
این طفل سست را به رهش استوار کن

در زندگی خویش گرفتار دانه هاست
دامی ندیده است ، تو او را شکار کن

***

آه ای نسیم صبح ! هلا باد نو بهار !یک بار از کویر شب ما گذار کن

با ما قرار بود کمی مهربان شوی
فکری  به حال خسته ی این بی قرار کن

باز آ و در میان نگاهم نفس بکش
این خاک تشنه را تهی از انتظار کن


***

گل جاودانه نیست ، گل یک نشانه است
نام بهار را تو به معنا بهار کن


اسفند 88

فقیر
 
پی نوشت : شاعر این شعر جناب "حسن صنوبری" متخلص به فقیر ، از شاعران جوان این کشور می باشند . جهت آشنایی با ایشان می توانید به وبلاگ به رنگ آسمان مراجعه نمایید .
 
وقتی که آسمان ز ظهورش خبر شود ،
بر بودنش برای زمین مفتخر شود ،
کی می شود که جمعه شود روز عید و پس ،
آید مه چهارده و سیزده بدر شود !
  • خانم معلم

آیا زندگی را زندگی کرده ایم ؟

خانم معلم | پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۸۹، ۰۳:۳۸ ب.ظ | ۱۰ نظر

به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:

 آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟

 

  • خانم معلم

تسویه حساب با کی ؟ !!!

خانم معلم | چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۸۹، ۰۲:۰۴ ق.ظ | ۲۲ نظر

یه وقتی پیدا شد که بتونم برم سینما و فیلمی ببینم در پی دیدن فیلم "هیچ " بودم که بالاخره سر از سالن سینما برای دیدن فیلم "تسویه حساب" در آوردم . فیلمهای دیگه ی خانم میلانی رو دیده بودم اما شنیدم که این یکی فیلم خوبی است ، عادت هم ندارم قبل از دیدن فیلم نقد فیلم رو بخونم ، اینه که قبول کردم که برم و ببینمش !!!

قبل از ورود به سینما پشت شیشه توجهم به این اطلاعیه جلب شد که نوشته بود " دیدن این فیلم برای افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود " !! .... یعنی بالای 13 ساله ها ، می تونن مسائل مطرح شده در فیلم  رو درک کنند !!.... خوب پس من مجاز به دیدن بودم !!!

فیلم شروع شد و سکانس اولش زندان زنان بود که شاید توی تمام قسمتهاش بیشتر از بقیه ی فیلم برام جالب بود که زندان چه جور جاییه .... اینجایی که خانم میلانی نشون داد که حتما باید زنگ تفریحشون بوده باشه !! چون راحت بودند و شاد !!! و در حال خوندن آوازی دسته جمعی .... البته خدا قسمت نکنه ...

اما کل فیلم مربوط به زنان بزهکاری میشد که از جامعه و مخصوصا مردان زخم خورده بودند و بنای انتقام گرفتن از کل مردان رو داشتند ....

خانم میلانی با نگاه فمنیستی شدیدی که دارند در این فیلم دیدشون رو به اعلا ترین درجه اش رسونده بودن به طوریکه اگه با ایشون هم نظر بودی وقتی پاتو از سینما می زاشتی بیرون به همسر و برادر و نزدیکترین مردان زندگی ات شک می کردی که با شخص دیگه ای نباشند و یواشکی .....

از نظر من فیلمی بسیار سطحی نگر و با اینکه عنوان کردند که از روانشناسان متعددی در زمینه های گوناگون برای ساخت فیلم کمک گرفتند ، بسیار مسائل رو پیش پا افتاده مطرح کردند و خیلی ساده همه ی تقصیرات و این همه فجایعی که در جامعه اتفاق می افته رو فقط به گردن مردان انداختند ... گرچه در قسمتهایی از فیلم هم کوتاه به این اشاره داشتند که زنان هم بی تقصیر نیستند و البته گاهی ، به ندرت مرد خوب هم پیدا می شود ولی اکثر مردان ، مشکل دارند !!!

از نظر گفتاری هم که خوب از زن زندانی نباید توقع داشت که درست حرف بزند و استفاده از کلمات آشغال و حیوون و پست و کثافت و .... در جای جای فیلم شنیده میشد که هیچ  ...

وقتی از زندگی شخصی این زنان صحبت میشه دو نفرشون به  نام های زیبا و لیلا که دختر عمو هستند عامل بدبختی شون رو  ازدواج در سن ۱۲ و ۱۴ سالگی مطرح می کنن که به اجبار پدر شوهر کردن و مکافاتشان از انجا شروع می شود ولی در مورد مریم و لیلا اصلا صحبتی نمیشه که اصلا چرا زندانند و به چه جرمی دستگیر شدند چون بهشون نمی خوره که اهل این چیزا باشند .

کاملا قابل درک بود که علت بدبختی اونا همش از وجود یک مرد ناشی نشده بلکه خود زن و تصمیم گیری خودش هم مطرح بوده ، اینکه ما به بچه هامون یاد ندادیم که هر مشکلی فقط یه راه حل نداره و در این مورد ، هر چقدر پدر مقصر باشه مادر هم مقصره .... ۲ تا از این ۴ تن هم دختر فراری بودند و در کنار خانواده زندگی میکردند . یعنی فقط پدر توی زندگی شون نقش نداشته .... چرا خانم میلانی این چیزها رو از مشاور خانوادگی شون نپرسیدن و ایشون هم توضیحی بهشون ندادن ، نمیدونم !! ....

در کل این فیلم ، تسویه حساب زنان با مردان جامعه است .... احساس نابرابری که زن از طرف مرد در جامعه حس میکند و ناچیز شمردنش و انتظار انجام دادن کارهای عادی !! مثل شستن و پختن و تمیز کردن و نگهداری از فرزند باعث این تسویه حسابهاست .... نمیدانم یکی نیست به خانم میلانی بگه بابا اگه یه زن بتونه از انجام این امور موفق بیرون بیاد زندگی و جامعه ای رو نجات داده .... چرا فکر میکنه که زن حتما باید آزاد باشه و توی هر کاری سرک بکشه .... یکی از دخترای فیلم مثلا کاراته بازه و مردانی رو که اسیر می کردن رو کتک می زنه ... اینجوری نشون میدن که زن هم می تونه کتک بزنه ..میتونه زور بگه ولی آیا واقعا طبیعت زن اینه ؟ !!! ....

تنها بخش مثبتی که باید بهش در مورد این فیلم اشاره داشت این نکته است که زنان بزهکار به عللی بزهکار شدند و باید مثل یه معتاد که الان میگن مریضه نه مجرم بهشون نگاه کرد .... این زنان دچار آسیبهای سخت اجتماعی شدند و باید براشون فکری کرد ... یه سری شون که واقعا دلشون می خواد این نقش رو حفظ کنن رو باید به حسابشون رسید ولی اونایی که بالاجبار به این امور رو میارن رو باید نجات داد .... گرچه حرف زدن خیلی آسون تر از عمل کردنه .... بیشترین آمارزندانی های کمتر از 18 سال ما رو دختران فراری تشکیل میدهند که در کانون اصلاح و تربیت جمعند  .... حدا قل اونا رو نجاتشون بدیم ....

جالبی فیلم در این بود که برای پیدا کردن این 4 دختر 3 ماشین گشت دنبالشون می کنن !!!! چیزی که به وفور در این جامعه پیدا میشه این جور زنانه و نیازی به گشتی های زیاد نیست ...راه بری میشه پیدا و دستگیرشون کرد ولی این دستگیری ها چقدر میتونه کمک کنه به رفع مشکل ، نمیدونم  ..... فیلم سه سال توقیف بود و اجازه ی پخش نداشت .... چرا ؟ نمیدونم ...جو جامعه ی اون موقع ما چه فرقی با حالا کرده رو هم نمی دونم .... ولی دیدن فیلم رو به هیچکس در هیچ گروه سنی توصیه نمی کنم .... تلف کردن وقته و بس .

  • خانم معلم

به دیدن چه چیز دعوت شدیم ؟

خانم معلم | يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۸۹، ۰۴:۴۹ ب.ظ | ۱۷ نظر

بالاخره بعد مدتها به واسطه ی سیمای جمهوری اسلامی تونستم فیلم  " دعوت " رو که کلی نقد فقط ازش شنیده بودم رو ببینم ..... از بس از این فیلم بد شنیده بودم دست و دلم نمیرفت سی دی خریداری شده رو بزارم و ببینم !! ... اما وقتی فیلم رو دیدم به نظرم سوزه ی انتخابی خوبی اومد و گرچه به خاطر اپیزودی بودن فیلم ، خیلی کوتاه هر چیزی بیان شده بود اما مسئله ی اصلی همان مسئله ی است که ذهن خیلی ها رو در گیر خودش کرده و می کند یعنی " سقط جنین " .

از نگاه نقد ، می توان ایراداتی به آن گرفت که داستانها ناقص مطرح شده اند ، بازیگران ویترین فیلم هستند و بر خلاف  سابقه هنرپیشه گیشان آنچنان که باید خوب نمی درخشند ، (اما به نظر من بازی کردن در فیلمی که چنین سوزه ای دارد شاید کار هر کسی نباشه )و پایان داستانها نامفهوم است ...

به هر شکل حاتمی کیا خواسته به بررسی علل سقط جنین در ایران بپردازد ولی بعضی از اپیزودها مثل اپیزود اول که شیدا صوفی به خاطر مشهور شدنش نمیتواند مادر بودن را بپذیرد ، دلیل شایعی نیست ..

در اپیزودی که سحر جوزانی و فروتن در ان بازی میکنند ، با اینکه فقر عامل سقط معرفی شده ولی نقش ثریا قاسمی اصلا مشخص نیست ، مگر چند نفر مثل این فرد داریم ... شاید اشتباه من است که فکر میکنم یک چیز باید جنبه ی عام داشته باشد تا به ان پرداخته شود اما به نظرم نقشی که خانم قاسمی بازی کردند اضافه بود و میشد به قسمتهای دیگر بیشتر پرداخت و این قسمت را کلا حذف کرد یا بهتر آن را باز کرد

اما خانم دکتری که خود از نعمت فرزند بی بهره بود و با استفاده از تخمک زنی دیگر باردار گردید و بعد به خیانت همسرش پی برد سوزه ی خوبی بود ، مخصوصا قسمتی که خانم خیر اندیش از او می خواهد که او را سونوگرافی کند تا مطمئن شود باردار است و او به هنگام دیدن جنین لبخند زیبایی از حضور موجودی می زند که حسرت داشتنش را دارد ، بسیار جالب بود ....

در بخشی که به معرفی زن مسنی می پردازد که دخترش باردار است و برای دیگر دخترش باید جهاز تهیه کند و خود نیز باردار شده و از ترس آبرو قصد سقط دارد ، اما همسرش این نوزاد را هدیه خدا می داند و داشتنش را ننگ نمی داند ، نمیدانم در انتهای فیلم چرا به امامزاده ای پناهنده می شوند ، از ترس زخم زبان مردم یا برای شکر نعمت !!! ...

به نظرم باز در این قسمت جا داشت بیشتر به ان پرداخته شود ، این فرهنگ برای مردم جا بیفتد که شاید در سن بالا، باردار شدن عواقبی برای مادر و جنین در بر داشته باشد ولی ننگ و عار نیست ....

در انتها بهار زنی نازا که به یکباره مادر می شود و همسر به ظاهر مذهبی و معتقدش ، که حتی هنگام استخاره با قرآن جرات باز کردن آن را ندارد و از این حیث بسیار بی اعتقاد تر از بهاری است که به ظاهر از او کمتر مذهبی می نماید ، حاضر است  به خاطر آبرویش سقط بنماید ، داستانی است که بسیاری از جامعه ی کنونی مان در گیر آن هستند .... گذشت مادرانه بهار در برابر عشقی که نه چندان راستین می نماید نشان از حس مادری دارد که شاید یک زن تنها بتواند آن را درک نماید .

در کل می توان به این مطلب اشاره داشت که  مسئله ی سقط جنین ، گرچه هم پدر و هم مادر را درگیر میکند ولی چون زن حامل است بیشتر گرفتاریها گریبانگیر اوست .... مردان عذاب فکری شان کمتر از زنان است چنانکه در فیلم هم شاهد بودیم یا مردان خود بچه را می خواستند و یا به خاطر آبرو قصد از بین بردنش را داشتند و زنان با اینکه سقط ، از زایمان هم برایشان خطرناکتر و بدتر است این مسئله را علی رغم میل باطنی شان می پذیرند و به ان گردن می نهند ....

این فیلم واقعا فیلمی دیگر از حاتمی کیا بود .... البته به نظرم  ، در اکثر نقد هایی که دیدم ، نقد فیلم ساز و نقد فیلم با هم ادغام شده است .... ضمن اینکه معتقدم فیلمساز عقایدش را در فیلمش نشان می دهد اما باز فکر میکنم می توان این دو را به تفکیک نقد نمود ....

 

پی نوشت : با این حال من ترجیح میدهم حاتمی کیا را سازنده ی فیلمهای دفاع مقدس ببینم تا اینگونه فیلمها به شرطی که از نوع " به نام پدر " اش نباشد .....

 

  • خانم معلم

سلام بر منتظران

خانم معلم | جمعه, ۶ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۰۰ ب.ظ | ۱۶ نظر
سالی دگر گذشت ، تو آقا نیامدی

خورشید خانواده ی زهرا نیامدی

از جاده ی همیشه چشم انتظار ها

ای آخرین مسافر دنیا نیامده ای

 

 

پی نوشت :سلام بر همه ی دوستان ، در مسافرتم و از یه کافی نت می نویسم ، همین مقدار باشد تا برگردم

 

 پی نوشت ثانی : بالاخره برگشتم !!! ...

 آخرین پست جمعه بود و اولین پست در سال جدید هم جمعه شد .... امید که تا جمعه ی دگر چشم انتظار نمانیم ....

  • خانم معلم