بایگانی مرداد ۱۳۹۰ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

گزارش طرح اکرام سال 90

خانم معلم | يكشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۵۸ ب.ظ | ۱۳ نظر

 

خداوند می فرماید:

 أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء وَیَقْدِرُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
 
آیا ندیده‏اند که خدا روزى را براى هر که بخواهد فراخ و [یا] تنگ مى‏گرداند؟ همانا در این [فراخى و تنگى‏] براى مردمى که ایمان آورند نشانه‏ها و عبرتهاست.

                                                                                                           سوره روم آیه ۳۷

امام رضا علیه السلام فرمودند:

مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیمة 

هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.

                                                                                                            (اصول کافى، ج 3، ص 268)

 

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند :

« ان الصدقة تقع فى ید الله قبل ان تصل الى ید السائل »

 صدقه پیش از آنکه در دست نیازمند قرار بگیرد به دست خدا مى رسد ! 

منبع : تفسیر نمونه ج : 8 ص : 11 ،تفسیر نمونه ج : 20 ص : 220-216 تفسیر نمونه ج : 8 ص : 123

 

 موجودی حساب تا تاریخ ۸/۵/۹۰ ،  ۲ُ۳۸۷ُ۰۰۰  ریال  میباشد .

 با این مبلغ برای ۵ خانوار ، ۱۰ کیلو برنج ، مرغ ، گوشت و روغن تهیه شد .

 

موجودی حساب تا تاریخ ۱۴/۵/۹۰ ، ۰۰۰، ۲۳۲، ۳  ریال می باشد که به یاری پروردگار تا عصر فردا سبد کالا در اختیار چندین خانوار قرار خواهد گرفت .

برای ۸ خانوار به همان میزان جنس تهیه شد. ۱۰ کیلو برنج - یک مرغ - یک روغن - مقداری گوشت ...

برای هر سبد کالا ۴۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است .

کلا ۱۵ خانواده تحت پوشش می باشند که از این تعداد یک خانواده از سادات می باشند . کمک های سادات مشخص شود که برای ان خانواده در نظر گرفته شود .

 

موجودی حساب تا تاریخ ۲۴/۵/۹۰،  ۲۹۰ هزار تومان می باشد .

برای میلاد امام حسن مجتبی (ع) برای ۸ خانوار سبد کالا تهیه و در اختیارشان قرار گرفت .

                           در پناه حق باشید .

 

http://4ghad.com/New/Article.php?SubjectID=53&ID=3077

 

پـ . نـ :   و به عنایت و کرمش امشب - در شب شهادت امیرالمومنین امام علی علیه السلام -  110 نفر بر سفره کرامت ِ نگاه ِ مهربان و یاری و قدم ِ دو عزیز ، مهمان خواهند بود ...  

اجرشان نزد ِ خداوند تبارک و تعالی .

سپاس ِ ما اما تنها

دعای ِ شان و فاتحه ای نثار ِ عزیزان ِ سفر کرده شان ...

  • خانم معلم

به یاد ِ مولا

خانم معلم | جمعه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۰۸ ق.ظ | ۱۶ نظر

امشب این دل یاد مولا میکند ، لیله القدر است و احیا میکند .

 

جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:

  « من فارق علیّا علیه السلام فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق الله عزّ و جّل »

« هرکس از علی جدا شود از من جدا شده و هر کس از من جدا شود از خدا جدا شده است »

 

 

ببار ای اشک

 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«یا علی من قتلک فقد قتلنی و من ابغضک فقد ابغضنی و من سبک فقد سبنی لانک منی کنفسی، روحک من روحی و طینتک من طینتی » 

ای علی! هر که تو را کشد مرا کشته است و هر که بر تو کینه ورزد بر من کینه ورزیده است و آن که بر تو دشنام دهد بر من دشنام داده است زیرا تو هم چون نفس منی، روح تو از روح من است و طینت تو از طینت من .

 بحارالانوار، ج 40، ص ۳۵۸ .

 دلم گرفته بود ، پر از غصه بودم ، نمیدانستم حرفم را به کجا ببرم و به که بگویم ، سوار ماشین شدم و به سمت کسی رفتم که حرفم را بشنود و برایم دعایی بکند . سر مزارش که رسیدم نشستم  و حرف زدم و اشک ریختم  ... حرف زدم و اشک ریختم تا دیگر چیزی نمانده بود که بگویم ...سبک شده بودم .

مولای من !

شب هایی سخت و سنگین در پیش است ، میدانم دلت گرفته ، میدانم ...

اما کجا میروی ؟!! ... نجف ؟ ،مدینه ؟ یا کربلا ؟ ...

بر سر ِ کدامین مزار حاضر می شوی ؟ ... درد ِ دلت را به که خواهی گفت ؟ ...

به علی (ع) که دردِ دلش را بعدِ فاطمه کسی نشنید جز چاه های اطراف نخلستان  ، یا به فاطمه (ع) که حتی کبودی بدنش را نیز به رخ علی نکشید ، یا به جدت که دردِ تمام ی خاندانش و درد ِ این امت و تمامی امت بعدش در دلش  ؟ ... یا به حسن(ع) که میدانست باید سکوت و صلح کند و چون پدر صبوری به خرج دهد تا دینش پابرجا بماند و یا به حسین (ع) که عاشورا را آفرید؟ ...

 زینب (س) هم خوب گوش میدهد به درد ِ دلهایت ، او استاد ِ شنیدن است و سکوت در جاییکه عزیزش برایش حرفی بزند ، عمه فدایت می شود ...

 

امااینجا گوش شنوایی برای حرفهایت نیست ... مردم این دیار کر شده اند ، تسبیح در دست دارند و ذکر عجل فرجهم بر لب ، ولی اینها همه حرف است ، پای عمل که برسد ...یکی خود ِ من !

نمیدانم ،

هنوز وعده ی دیدار نرسیده ؟ ... باز عصر ِ جمعه از راه میرسد و به پایان میرسد و ما در خوابیم ...

میرویم که بخوابیم آقا ... شبت بخیر .

 

شب قدر گاه رویش جوانه های الغوث الغوث بر عرصه ی لب های تائب  است .

به هنگام دعا هایتان ، فراموشم نکنید که سخت محتاجم .

 

  • خانم معلم

میلاد نور مبارک

خانم معلم | سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۰۹ ق.ظ | ۱۵ نظر

سلام ِ من بر پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ...

سلامِ من بر بانوی دو عالم حضرت فاطمه ی مرضیه سلام الله علیها ...

سلام من بر مظهر شجاعت و عدالت ، حضزت علی علیه السلام ...

 

میلاد کریم این خاندان را خدمتتان تبریک عرض می کنم ...

میدانم که هنگام تولد این آقا چه شور و نشاطی وارد آن خانواده شده است ، میدانم که سیمایشان از بس زیبا بود ، پیامبر نام حسن را بر ایشان انتخاب نمودند . میدانم که او پشتوانه ودلگرمی آقا امام حسین (ع)بود و میدانم دل ِ زینب به وجود ایشان گرم بود ...

 

 میدانم ایشان کریم اهل بیت هستند ، میدانم دارایی شان را سه بار به دو نیمه کردند و نیمی از آنِ خود و نیمی را به نیازمندان بخشیدند ، میدانم سر ِ سفره ی نیازمندان به لقمه نانی دعوت شدند و از اسب فرود آمدند تا الگو باشند برای ما که فخر و خود بزرگی بینی مان را کنار بگذاریم و با پا برهنگان باشیم ...

 

میدانم هنگام وفات پیامبر ، وقتی حضرت زهرا برای التماس از پیامبر برای بهبودی حالشان ، حسن و حسین را بغل کردند و نزدشان امدند و او را به این دو عزیز قسم دادند ، پیامبر رو کردند به ایشان و گفتند ، آقایی و متانت و صبوری ام را به حسن (ع) و شجاعت و مهربانی ام را به حسین (ع) میدهم ...

 

میدانم که آقا جان صبوری ، که یکی از نشانه های صبوریت این است که در نیمه ی ماه رمضان متولد  شدی ...

گنبد و بارگاهی نداری ، قبرت در میان بقیع ، ساکت و سوت و کور است ، اما بدان جای شما در دل ِ شیعیانتان است ، نه در میانِ خاک ِ سرد ...

اما آقا جان نمیدانم چگونه حرف ِ دلم را برایت بازگو نمایم ...

فقط میتوانم به عظمت و بزرگی و آقایی و کریمی ات توسل نمایم و قسم ات دهم که از خدا بخواهی،

مریضان اسلام و بخصوص مریض منظور را هر چه سریعتر شفا عنایت بفرماید ...

شفای دل های مریضمان را به تو سپرده ایم ، با دست مهربانت بر این قلبهای سیاه بکش و از نورِ خدایی ات وجودمان را روشنایی بخش ...

یا کریم اهل بیت ،

گرفتاران را نجات ده ، همه ی آنهایی که گرفتار دنیایند ، همه ی آنهایی که فکر میکنند دل از دنیا کنده اند ولی فقط لقلقه ی زبانشان است ...

یا امام حسن ...

روحمان را چون وجودت زیبایی ببخش ...

دستمان را در آن هنگامه ی تنهایی بگیر ...از خدا بخواه اگر تا این نیمه از این ماه ِ مبارک توشه ای بر نگرفته ایم ، در باقی این روزها از نعمات این ماه بی نصیب نمانیم ...

ما کمتر از آنیم که بدانیم چه بر ما نعمت است و چه بر ما نقمت ، تو خود راهنمایمان باش ...

 

برای تولد معمولا هدیه میدهند ، اما دستانمان تهی است ، قلبهایمان سیاه است ، چیزی نداریم به در خانه ات بیاوریم جز تهیدستی مان را ، دستهای خالی مان را بر نگردان ... به لطف و کرم و مهربانی ات ای عزیز زهرا

 

میلاد نور مبارک

 

  • خانم معلم

یا من اسمه دوا ...

خانم معلم | شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ق.ظ | ۲۱ نظر

یا من اسمه دوا و ذکره شفا

در دفتر ِ دبیران رو باز کرد و یهو مثل همیشه شاد و پر انرژی وارد شد . با سلام بالا بندی مسخره بازی هاش رو شروع کرد . سر به سر این و اون گذاشت و دنبال یه سوژه گشت که اذیت کنه ...

زنگ که خورد رفت سر ِ کلاس ... فقط حسابداری درس نمیداد ، زنگ تفریح شاگرداش از کلاس بیرون نمی یومدن ، مینشستن به حرفاش گوش میکردن ...براشون از نوع زندگی ، برخورد با انسانها و مهربونی میگفت ...همه دوستش داشتن ، چون صفای خاصی داشت و هر چی بود همونی بود که نشون میداد ...

 

  • خانم معلم

اجابت

خانم معلم | جمعه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۱۹ ق.ظ | ۱۴ نظر

 

 

 

 خودت  دعا  کن  که  ای  نازنیــن  برگردی

دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

 

 مهم : درسته که خودمون نیازمند زیاد داریم ولی همیشه باید ببینیم کدام مسئله مهمتره ... نیازمندان ما به حالت مرگ که نیفتادند گرچه اوضاع بعضی هاشون خیلی خوب نیست ، اما شرایط سومالی بسیار ناجوره ...

بچه هایی که پول به حساب نیازمندان واریز می کنند اگر مایلید یا به همون حساب هلال احمر پول هاتون رو واریز کنید یا به این حساب اگر واریز کردید موافقت خودتون رو با واریز این پولها به حساب هلال احمر اعلام کنید .

منتظر جوابتون هستم .

 کمک رهبر انقلاب به مردم سومالی

کمک مراجع عظام به مردم قحطی زده ی سومالی

اجازه آیت الله صافی برای استفاده از ثلث سهم امام برای کمک به سومالی

 

غریب تر از...

ببین که پر شده از غم ببین پر از گله هاست

دلی که یاد تو کرده اسیر سلسله هاست


غریب مانده ای در "کوچه های بی یک مرد"

غریب مانده به شهری که دام حرمله هاست


غریب مانده ای ،اینجا فضیلت مردم

شریک دزدی و بدتر: رفیق قافله هاست


تمام صفحه ی اخبارمان حوادث شد

مشخص است دلت انتهای زلزله هاست


خدا کند که نیایی ، ببین که در غیبت

برای کشتنت آقا!خروش و ولوله هاست


تمام ساعتمان در پی شکستن توست

خلاصه ی شبمان آن صدای نافله هاست


حجاب بینمان اکبر شد و ندیدمتان

که این از آن برکت های تلخ فاصله هاست

...اللهم عجل لولیک الفرج...

" یحیی "

 http://www.aieneha.blogfa.com/

حتما به این پسر ِ گل ِ من سر بزنید .

 

 

  • خانم معلم

یا پناه ِ بی پناهان

خانم معلم | سه شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۰۴ ب.ظ | ۱۲ نظر

 

 

یا ذَاالْجَلالِ وَالْأِکْرامِ، حَبِّبْ اِلَىَّ لِقائَکَ وَاَحْبِبْ لِقآئى،

وَاجْعَلْ لى فى لِقآئِکَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ،

 

 

خدایا پناهم ده !

 

 

  • خانم معلم

أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟

خانم معلم | جمعه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۲۲ ب.ظ | ۱۹ نظر

 

أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟ 

کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟ 

 

مولای من !

دلم از نامردمی ها گرفته است . گروهِ اندکی از خدا بی خبر بر صدر نشسته و بر جهان حکومت می کنند و گروه بیشماری این جور را تحمل و عده ای قلیل که بر شما اقتدا نموده اند جان ومال خویش برکف نهاده و در انتظارند ...

آقای من !

 تحمل سختی ها شدنی است که ظهورت و حضورت را باور داریم .

که میدانیم می آیی و جهانی را از این ظلمت و ستم و پراکندگی نجات می بخشی .

امام من !

میدانم می آیی که چشمِ امیدِ مستضعفین زمین به توست . انتظارت را می کشیم ، اما ننشسته ایم که بیایی و نظاره گر این همه بدبختی و فلاکت باشی .

فرموده ای که :

 

(أَنَّهُ مَنِ اتَّقى رَبَّهُ مِنْ إِخْوانِکَ فِی الدّینِ وَأَخْرَجَ مِمّا عَلَیْهِ إِلى مُسْتَحِقّیهِ، کانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَهِ الْمُبْطِلَهِ، وَمِحَنِهَا الْمُظْلِمَهِ الْمُظِلَّهِ وَمَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِما أَعارَهُ اللّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلى مَنْ أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ، فَإِنَّهُ یَکُونُ خاسِراً بِذلِکَ لاُِولاهُ وَآخِرَتِهِ)*

همانا، کسى که در حقوق برادران دینى تو، حریم الهى را نگه دارد و حقوق مالى اى را که بر گردن دارد، به مستحقش برساند، از فتنه اى که انسان را به راه باطل مى کشاند، و از محنت هاى تاریکى که سایه بر آن افکنده، ایمن خواهد بود، و کسى که بخل ورزد و از نعمت هایى که ایزد، به عاریت، در اختیار او گذاشته است، به مستحقش ندهد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.

و نیز فرمودی :

 

(أمّا أَمْوالُکُمْ فَلا نَقْبَلُها إِلاّ لِتَطَهَّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ، فَما آتانی اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ) **

امّا اموال شما، پس آن ها را نمى پذیریم، مگر به خاطر این که پاک شوید. پس هر که مى خواهد، بپردازد، و هر که نمى خواهد، نپردازد. آن چه خدا به ما عطا کرده، از آن چه به شما عطا نموده بهتر است.

 

گروهی از منتظرانت جمع شده ایم که در حد بضاعت خویش ، گره ای کوچک از بیشمار گره هایی که در کار ِ خلق ِ خدا ایجاد شده را باز نماییم .

دستانمان ضعیف و بی قدرت است ولی دلمان که به گرمای وجود تو جان گرفته ، هر آنچه در توانش باشد ، تلاش میکند .

حبیب من !

أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ إِذا دَعی؟

 

 

 لَیْتَ شِعْرى أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى ...

کاش بیایی و ببینی که چگونه عاشقانت در تلاشند انتظار را معنا ببخشند .

گفتیم آماده اید در این ماه ِ مهمانی خدا ، ضیافتی برپا نماییم ؟

لبیک گویان آمدند ...

اعتماد کردند بی آنکه هیچ بدانند و کمک کردند ...

قلما و قدما ...

و اینک

پیامی چنان شوریده ام ساخت که هم شعف هم پیمانی با ایشان را بر دلم نشاند و هم ناتوانی ام را در این همراهی فریاد ...

پیام این بود :

سلام خانم معلم عزیزم

دیروز برای یکی از آشنایان وبلاگی
مطلبی گذاشته بودم
امروز دیدم مطلب جالبی برایم نوشته

نوشته بود در دوران ِ دانشجویی برای جمع کردن پول برای نیازمندان
نماز قضا قبول می کردند

الان که نشسته بودم بین ِ نماز ظهر فکر می کردم
به نظرم رسید راه ِ خوبی باشه

اگر این راه کمکی به تأمین ِ بودجه می کنه
هستم در خدمت ِ تون ...

خداوند پشت و پناه
قلب و
قدم های ِ تان

 

مولای من !  

هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟ 

 

امام من !

فرموده ای :

(مَنْ کانَ فی حاجَهِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ کانَ اللّهُ فی حاجَتِهِ)***

 

هر کسى که به دنبال حاجت خداوند عزّوجلّ باشد، خداوند نیز دنبال کننده و برآورنده ى حاجت او خواهد بود. 

 

 باشد که از روسفیدان درگاه الهی باشیم و این کمترین کار باعث خشنودی ات گردد و دلت رضا شود که هستند کسانی که با اعمالشان منتظر ظهور ما باشند .

 

امین یا رب العالمین

 

*احتجاج، ج2، ص325 و بحارالأنوار، ج53، ص177، ح8 .

** کمال الدین، ج2، ص484، ح4 ; الغیبه، طوسى، ص290، ح247 ; احتجاج، ج2، ص283 ; إعلام الورى، ج2، ص271 ; کشف الغمه، ج3، ص339 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1114 ; بحارالأنوار، ج53، ص180، ح10 .

***کمال الدین، ج2، ص493، ح18 ; الخرائج و الجرائح، ج1، ص443، ح24 ; بحارالأنوار، ج51، ص331، ح56 

 

  • خانم معلم

درد ِ دل

خانم معلم | سه شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۵۲ ب.ظ | ۱۱ نظر

 

امام صادق (ع) : هر مسلمانی که نیاز و حاجت مسلمانی را برطرف نماید خدای متعال به او میفرماید : اجر و ثواب تو به عهده من است و به کمتر از بهشت برای تو راضی نخواهم شد. 

بحارالانوار جلد 73 صفحه 312

 

امام حسین علیه‏السلام: اِتَّخِذُوا عِنْدَ الْفُقَراءِ اَیادى فَاِنَّ لَهُمْ دَوْلَةٌ یَوْمَ الْقیامَةِ؛

[با نیکى و کمک به نیازمندان] نزد آنان جایگاهى براى خود بیابید، که آنان روزقیامت مقام و منزلتى دارند. 

 

 

                                               

 

میگفت : پسرش مهندسی عمران میخونه توی دانشگاه سمنان ... شوهرش بعد از 8 سال زندگی ترکش کرده بود و هیچ خرجی نداشت با سه تا بچه . دستش تنگ بود و از کمکهایی که میگرفت بچه ها رو به جایی رسونده بود . میگفت چند روز پیش که پسرش از دانشگاه اومده بود خونه ، هیچی توی خونه نداشت و تنها چیزی که داشت نونی بود که یکی از همسایه ها چند روز پیش براش اورده بود و تو یخچال گذاشته بود ....

 

میگفت : بهم زنگ زدن که بچه هات اگه بزرگ شدن اسباب بازی هاشونو میشه بیاری برای خانواده ای که چند تا بچه داره ولی یک دونه اسباب بازی ندارن ؟ ... گفت منم به بچه هام گفتم همه ی اسباب بازی هاتونو جمع کنید. اونام گوش کردن و جز یه ماشین برای پسرم و یه عروسک برای دخترم باقی رو بردم برای اون بچه ها ...

 

میگفت : هوا خیلی گرمه ، گرما امونمون رو بریده ، کولر داریم  ولی پول برق انقدر زیاد میاد که با این پول کارگری از عهده خرج و مخارجش بر نمی یایم ، پسرم در یخچال رو باز میکنه کمی خنک بشه ، توی یخچالمون که چیزی نیست برای خنک شدن حداقل بچه که خنک میشه ...

 

میگفت : دخترم رو زود شوهر دادم که خرجی مون کم بشه ، شوهرش مرد و با یه بچه برگشت پیش خودم . دومی رو شوهر دادم نساخت با شوهرش چون خیلی پیر بود و اونم برگشته پیشم ، با این اوضاع خراب کار ، با شوهری که کارگر فصلیه ، چطور اینا رو سیر کنم ...

  

میگفت : ماه رمضون خیلی خوبه ، اقلا وعده ی غذایی میشه دو بار ،خودش جای شکرش باقیه ، یه وعده کمتر ...

 

میگفت : دو تا اتاق داریم تو در تو ، بینشون دیوار کشیدم یه اتاق رو اجاره میدم ، یکی دیگه رو خودم و دو تا بچه ام زندگی میکنیم . دختر بزرگترم رو گذاشتم پیش مادر بزرگش که هم تنها نباشه و هم کمکش باشه و هم ...یه دونه تخم مرغ رو نیمرو میکنم و نصف رو به این میدم و نصف رو به اون و بهشون میگم من خوردم گرسنه ام نیست ...

  

میگفت : پدرش گذاشت رفت . من موندم و این دختر . از عراق فرستادنمون ایران . اینجا کسی رو ندارم . اونجا هم، دیگه کسی رو ندارم . اتاقی اجاره کردم که آبش فشار نداره ، خونه ای کار میکردم که الان صاحبش رفته خارج و من درآمدی ندارم . گاهی شبا نون هم توی خونه نیست که بخوریم . اگه کاری بهم بدن و از اون پول بتونم یه مدت رو بگذرونم وگرنه ....

 

میدونم که شما هم با این « میگفت : » ها آشنایی دارین . میدونم شما هم زیاد شنیدین ولی ،  شنیدن کی بود مانند دیدن .

 میدونم که اگه ببینین باورتون میشه که چطوری توی یه اتاق 9 متری 8 نفر زندگی میکنن ... میدونم که اگه ببینین باورتون میشه که از سر ِ نداری بچه ی خوبِ خونه از گرسنگی جلوی چشم مادرش جوون داد..خونه ای که تنها بچه ی سالمش همون بود که رفت و دو تا عقب مونده رو گذاشت رو دست مادر علیلش . ولی چطوری این همه آدم رو ببریم که ببینن وباور کنن ؟

این اتفاقها فکر نکنین توی روستاهای دور از تهران اتفاق می افته ، نه ، همین پایین شهرتون ، تو شهر ری و یا کمی اون ورتر توی پاکدشت ...

میدونم که سر ِ سفره ی افطارتون حداقل نون و پنیر و کره ای هست ، ولی باور کنید خانه هایی هستن که داشتن نون براشون حسرته ، یعنی خوردن یه دلِ سیر نون ، وگرنه یک دونه نون رو میبرن توی خونه اما کی بخوره کی ببینه ...

خدا هیچ مردی رو شرمنده ی زن وبچه اش نکنه ، فکر نکنین که فقط ایتام مشکل دارن ، خانواده هایی هستن که با وجود داشتن مردی بالای سر ، اما محتاج نون شب هستند .

نمیدونم باید چکار کرد ، نمیتونیم بگیم فقط دولت باید رسیدگی کنه ، مگه مسلمون نیستیم ؟ ... مگه سیره ی پیامبر و ائمه این نیست که اگه همسایه تون گرسنه است ، نمیتونی سرت رو به راحتی روی بالش بزاری و بخوابی ؟

نمیدونم باید چکار کرد ، خیلی درد داره ، خیلی ...گاه ندونستن خیلی بهتر از دونستنه ، گاه حساب میکنیم واای من میخوام برم برای بچه ام لباس بخرم و چراغی که به خانه رواست  ... من نمیتونم کمک کنم .بابا نگفتیم که کل مخارج خانواده یک خانواده رو پرداخت کن ، اندازه یه وعده ی غذایی که از عهده مون بر میاد . فکر کنید اگه هر کسی یه بار از یکی از چیزهای مورد علاقه اش بزنه و پول اونو بده برای نیازمندان ، چقدر جمع میشه ، گرچه اینا حکم ماهی دادن رو داره و نه ماهگیری یاد دادن رو اما چاره چیه ؟

جوجه گنجشکها رو دیدین منتظر مادر چطوری دهانشون رو باز میکنن که مادر غذایی بهشون بده ؟ ...

شما بگید چکار کنیم ؟!

 

 

 

 

 

 

 

  • خانم معلم

منتظرانِ کوچک ...

خانم معلم | جمعه, ۷ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ق.ظ | ۸ نظر

بسم الله الرحمان الرحیم

دل مرده ام ، قبول !

بیا ای مسیح ِ دل !

یک جمعه هم زیارت

اهل ِ قبور کن

اللّهم عجِّل لولیکَ الفَرج 


در قم ، مقبره علما

 

 

اینم یه جوجوی پاکستانی که داشت تو شبستان برای خودش می چرخید و می خندید . وقتی دید دارم ازش عکس میگیرم اومد طرفم و بیشتر ذوق کرد ...

 

 

اینم خانم خانمایی که بعد نماز چادرش رو تا می کرد و غر میزد !!!!

 

کنار مادر نشسته بود و با دقت همراه با او زیارتنامه میخواند . یاد زینب سادات و پسرهاشون افتادم .

 

و شیطونکی که مادرش و بقیه رو عاصی کرده بود و یه لحظه آروم نمی گرفت ... علاقه شدید به جانماز های پهن شده داش� و حرکت ...

 

و همراه مادر در خواب و بیداری ...

 

اینم جوجو های تو حیاط جمکران ...

 

شاید یکسال و نیم بیشتر نداشت اما همراه پدر گام های مردانه بر میداشت ...

به چه می اندیشد ؟ ...

 

 آخرین حمعه ی ماه شعبان است ... خدایا ، آیا به عنوان مهمان پذیرایمان می شوی ؟


کاش خدا توفیق دهد که این سه روز را روزه بگیریم و به ماه رمضان وصل کنیم .


التماس دعا در این سه روز باقیمانده از شعبان 


  • خانم معلم

ختم قرآن

خانم معلم | چهارشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۴۵ ب.ظ | ۵۳ نظر

دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.

حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه


  در اولین روز

ماه ِ ضیافت ِ الهی می خواهیم

کتاب ِ غریب اش را ، دوباره اما تازه به دست بگیریم

و نیت کنیم فرج ِ مولا ی ِ غریب ِ ما ن را

و هدیه کنیم

ثوابش را به مادر  ِ سپهرای ِ عزیز ِ مان .


اگر از قرآن

استفاده نمی کنیم، برای آن است که یقین ما ضعیف است.

حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه


در صورت ِ تمایل لطفاً جزء درخواستی ِ خود را در قسمت ِ نظرات بنویسید

تا به لیست ِ زیر افزوده شود


و الله المستعان

 


جزء 1 : سید حسن  - روی خط 90                     جز ء  11 : همسایه  - فرخنده                    جز ء  21 : آسمان 1 ـ فرناز         

جزء 2 : کاش می شد خدا را بوسید - فقیر           جز ء 12 : ترنم باران - مریم                           جز ء 22 : گوهری در صدف - زهرا

جز ء 3 : فاطمه - سکوت                                    جز ء  13 : آلاله - زینب                               جز ء 23 : سپیده - زهرا

جز ء 4  : نفر 314 هم - سطرهای سفید              جزء 14 : قاصدک غریب ـ مرجان                  جز ء 24 : سلام .س ـ فرشته

جز ء 5 : خاکستر  - محمدی                              جزء 15 : زهیر  - سما                               جز ء 25 : مهجور - حنیف

جز ء 6 : سپهرا - ره ِگذر                                    جزء 16 : باران السادات - مهتاب                 جز ء 26 : حمید سطوتی - کیانا

جز ء 7 :  یکی یکی - صادق                              جز ء 17 : ساقی - شقایق                         جز ء 27 : مهدیا - فرحناز

جز ء 8 :  پرواز - غریب                                      جز ء 18 : شافی - در بیابان طلب ...             جز ء 28 : خاکستر - معصومه

جز ء 9 : رایحه بهشت - عماد                             جزء 19 : گلهای بهاری  - مهرنوش                            جز ء 29 : لادن - پریسا

جز ء 10 : کاوسی  - پابرهنگان                          جز ء 20 : سیده - ز ه ر ا                           جز ء 30 : خانم معلم - سعیده


پـ . نـ  1 :  خواست ِ دوستان ِ دیگر

در صورت ِ تمایل ِ شان به شرکت در ختم ِ قرآن ،

به این لیست افزوده می شود .

ید الله فوق ایدیهم


پـ . نـ : دوستانی که مایل به شرکت در ختم ِ قرآن هستند ،

این پست بسته نشده ،

اسم و نام جزء در خواستی شان را بفرمایند به لیست بالا اضافه خواهد شد .

اللهم عجل لولیک الفرج


 

خداوند تلاوت آیات کریمه ی قرآن را ذخیره آخرتتان نموده و مقبول درگاه الهی واقع گردد ، انشا الله

 

                                                           التماس دعا


  • خانم معلم