بایگانی دی ۱۳۹۳ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

خانم معلم | جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۳۵ ب.ظ | ۸ نظر


هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی 

دلم از این خانه هم سیر می شود گاهی 

درون آینه موی سپید می بینم 

به چشمم آینه هم پیر می شود گاهی



حتما برایتان پیش آمده در یک جمع خیلی دوستانه وصمیمی ، یک دلخوری کوچک و بی ارزش باعث جدایی دوستان از هم بشود . دلخوری که اگر واقعا از دور نگاهش می کردیم ، متوجه بی ارزش بودن دلیل آن می شدیم . 

گاهی منفعت طلبی ها ، خود بینی ها و غرور ها ، گاهی طرفداری بی قصد و غرض از یک نظر و حتی یک شخص ، گاهی حتی یک شوخی ، ممکن است پیوندی که به مرور زمان بین عده ای بوجود آمده و محکم شده را از بین ببرد .

اینجاست که باید یا به آن پیوند شک کرد و یا با درایت به بررسی خصوصیات انسانی پرداخت و با صبر بر بحران بوجود آمده چیره شد . 


علت بسیاری از اختلافات زناشویی ، جدایی خواهر وبرادران از هم ، قهر دوستان از یکدیگر همین اختلافات جزیی و سلیقه ای است . اختلافاتی که با داد و بیداد بر سر هم تبدیل به مشکلات عمده و کلافی سر درگم می شود که نمی توانی بگردی و سر نخ را پیدا کنی . پس چه بهتر که تا این اختلافات عمیق و بزرگ نشده جلویش را بگیریم . 


کمی صبر می خواهد . اگر اشتباه از خودمان باشد جرات و شهامت عذر خواهی را داشته باشیم . اگر مشکل از دیگران است ظرفیت بخشش دیگران را در خود زیاد کنیم . 

اختلافات را خودمان بوجود می آوریم و خودمان هم قادر به حل آن خواهیم بود . فقط باید بپذیریم که اشتباه کرده ایم یا بگذریم . فقط همین . 


 دلخوری از خودمان را برای اشتباهات بپذیریم و فضای دلمان را تغییر دهیم . زندگی زیباست ...




این روزها نمی شود اندوهگین نبود 

دلواپس نهایت تلخ زمین نبود 

در این کلاس سرد ، حضور تو واجب است 

این بار چندم است که استاد غایب است


  • خانم معلم

تو رحمتی که خدایت نصیب مردم کرد

خانم معلم | جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۴ ب.ظ | ۸ نظر


بِکُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثُ وِ بِکُمْ یُمْسِکُ السَماءُ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ إلاّ بِاِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الهَمّ وَ یَکْشِفُ الضُّر

      «خدا با شما آغاز کرد و با شما پایان مى دهد و به وسیله شما باران را فرو مى فرستد و به وسیله شما آسمان را از فرو افتادن بر زمین جز به اذن او ، نگه مى دارد و به وسیله شما اندوه را مى برد و سختى را بر طرف مى سازد.»                                                                                                                                                   (بخشی از زیارت جامعه کبیره )


متن زیر دل نوشته استاد اخوت ، مدیریت مدرسه دانشجویی قر آن و عترت در حج تمتع امسال در مدینه النبی می باشدکه در شب ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  ، در منزل یکی از عاشقان آن حضرت برای بچه های مدرسه قر آن خواندند . خداوند ایشان را برای خانواده خود و خانواده ی بزرگترشان سلامت نگاه دارد و به وقت و عمرشان برکت ارزانی دارد تا همچنان در خدمت قرآن و اهل بیت علیهما السلام باشند ...

 

یا رسول الله !

وقتی با تو روبرو می شوم زبانم به حرف های مایوس کننده نمی چرخد برای خودم هم عجیب است وقتی می خواهم از خودم اظهار نا امیدی کنم گویا تو نمی گذاری ...

در پیشگاه تو همه ی حاجات مستجاب است قطعا خدا به عظمت وجود تو به همه ی عالم نظر می کند عظمت و جود تو را چه کسی می تواند بفهمد ...

سخت است در مدینه خوابیدن . سخت است لحظه ای را از دست دادن . عطر معنویت مدینه هوش از سر می برد . در این مدت که تا این دیدارمان باقی اسا عطر و بو و اثر و بهره ای به ما ده که اتصال ما با این فضا و حرم دائمی شود .

یا رسول الله !

به ما توفیق ده تا شعبه های مدینه را در شهر ها و روستا هایمان ببریم . از تو بعید است که عنایتت را صرفا معطوف به کسانی که تو را در این صحن و سرا می بینند کنی . از تو بر می آید که بر شعبه های خود همان نظر را افکنی که بر زایران و میهمانان خود در این شهر می کنی ...

به ما قدرت شعبه زدن و در شعبه و حریم ماندن را عنایت کن ...



  • خانم معلم

شاید فقط عاشق بداند " او " چرا تنهاست

خانم معلم | جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ | ۶ نظر


وَ أنَّ رَجعَتَکُم حَقٌّ لا رَیبَ فیها 

یَومَ لایَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم‌تَکُن آمَنَت مِن قَبل اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً


و (نیز گواهم بر) این که بازگشت شما (به این جهان)،‌ راست است و شکی در آن نیست؛

در آن روز که ایمانِ کسی که از پیش ایمان نیاورده‌باشد، یا از ایمان بهره‌ی نیکویی نداشته‌باشد، او را سود نمی‌بخشد ...


انگار خدا اهل بیت علیهما السلام را آفرید تا فقط به درد های دلمان گوش دهند . میخواندم در یکی از این شبکه های اجتماعی که " به هر کسی به اندازه لیاقتش بها بده نه به اندازه ی مرامت " دلم گرفت ... اگر دیدگاه شما هم مانند این انسانها باشد چه باید بکنیم ؟!

خواندم :" در این زمانه آدمها حتی حوصله ندارند به حرف های سر زبانی یکدیگر گوش دهند چه برسد به اینکه بخواهند سطر سطر روح نو را بخوانند ..." بغض کردم . خدا را شکر که این خاندان ،کرم را ارث برده اند و اهل نادیده گرفتنند ... این آدمها از یکدیگر چه می خواهند ؟ کاش توقع را بقچه ای می کردیم و گوشه ی انبار می گذاشتیم ، اگر این توقع از یکدیگر نبود زندگی زیباتر بود ...


فقط میدانم نه اینکه هیچکسی ، ولی خیلی ها منتظرت نیستند . دعا میکنند و می کنیم ولی فقط لب هایمان تکان می خورد چیزی به قلب هایمان نمی رسد ، قلب تکانی نمی خورد . به مردم کمک می کنیم ولی خدا می داند پشت این خیرات ها چه نیت هایی نهفته است .مهربانی هایمان را همه می بینند و به مهربانی شناخته می شویم ولی ... 


ای خدا ، فقط زودتر " او " را برسان ... 

                                    نگذار تا جمعه ای دیگر ... 

                                                                              به او نیاز داریم به خدائیت که به او نیاز داریم ...


  • خانم معلم

کشتی نوح است این چمدان که تو می بندی !

خانم معلم | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۶ ق.ظ | ۳۳ نظر



بنا بود یک سفر دو سه روزه داشته باشند . محل اسکان هم هتلی تمیز و شام و ناهار هم آماده . همه ی آنچه لازم بود در یک کیف دستی کوچک جا می شد  ولی از هر چه که ممکن است در بیابانی پیدا نشود همراه خودش بر داشته بود و وقتی می پرسیدند این را چرا می بری می گفت :" ممکنه اونجا نباشه کی میتونه بره دنبالش بگرده ؟ "

خیلی از شوهر ها فقط بخاطر این اسباب و اثاثیه ی اضافی خانم ها به سفر نمی روند . آیا واقعا لازمه ؟!

                                                                                               






من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق ٬ مرا خوب ترینم ! کافیست



آخر نوشتی که باید در سطر نوشته شود : 

                                                                برای سفر آخرت خودمون رو اماده کردیم ؟ 

                                                                                                           چی همراهمون بر داشتیم ؟


  • خانم معلم