لیلی زیر درخت انار :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


لیلی زیر درخت انار

خانم معلم | شنبه, ۷ دی ۱۳۸۷، ۰۸:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر
لیلی زیر درخت انار نشست. درخت انار عاشق شد . گل داد ، سرخ سرخ . گلها انار شد . داغ داغ . هر اناری هزار تا دانه داشت . دانه ها عاشق بودند ، دانه ها توی انار جا نمی شدند . انار کوچک بود . دانه ها ترکیدند . انار ترک برداشت . خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید . مجنون به لیلی اش رسید . خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود . کافی است انار دلت ترک بخورد .
  • خانم معلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی