بایگانی تیر ۱۳۸۹ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۱۰ مطلب در تیر ۱۳۸۹ ثبت شده است

زنگ زدم به خواهرم که حالش رو بپرسم دیدم بازم حالش خوب نیست ، این اواخر شدیدا بهم ریخته است .... اونم از سر کار کارشناسی نشده ی جناب آقای بقایی مسئول سازمان میراث فرهتگی ....

در جریانید که دولت پیشنهاد انتقال بعضی از سازمانها رو به برخی استانها ی کشور داده بود ... سازمان صنایع دستی با اینکه در فهرست اون سازمانها نبود ، پیشقراول دیگر سازمانها شد .

در این کار ، ۱۵۰ نفر از کارکنان سازمان صنایع دستی از تهران به اصفهان منتقل شدند ، بدون در نظر گرفتن هیچ نوع امکاناتی ، زنان کارمند مجبورند یا استعفا بدهند و یا بدون همسرانشان که در تهران مشغول به کارند دور از خانواده در اصفهان بسر ببرند .

آقایونی که منتقل شدند تنها دو هفته امکانات ( محل خواب ) در اختیارشون گذاشتن تا زودتر خودشون محلی پیدا بکنند و مستقر بشن ...

علت این انتقالها رو هم وقوع زلزله در تهران مطرح کردن ......

در این بین هر چقدر اعتراض کردند هیچ اتفاقی هنوز رخ نداده ، از طرفی کارمند هایی که منتقل شدند به اصفهان چون هنوز تکلیفشون مشخص نیست و اونجا خودش کارمند داشته هنوز نمیدونن باید چکار کنن ...

کل سازمان صنایع دستی رو منتقل کردن اصفهان ، سازمان میراث فرهنگی رو به شیراز و گردشگری یا میره مشهد یا مازندران !

مهم نیست که انتقال سازمان به سایر استانها صورت بگیره ولی نه در عرض دو هفته ، اینهایی که داریم ازشون صحبت می کنیم انسانند نه ماشین ، کارتن نیستند که بغلشون کنیم و از یه طرف بزاریمشون طرف دیگه ، خانواده دارند و قرار بر جابجایی از اول در کارشون نبوده ، ارتشی نبودن که از اول برای انتقال همیشه اماده باشن قرار نیست که این همه خانواده رو یکباره از هم بپاشونن ، اول باید یه سری تمهیداتی براشون قائل بشن  بعدا بگن برید ...

در حالیکه خیلی از سازمانها دارن با تعامل بیشتری این موضوع رو بررسی میکنن نمیدونم چرا جناب بقایی خودشیرینی شون گل کرده و ساکارز بازی در اوردن و اعلام امادگی کردن ... این اماده بودنه ؟ !!!

جالب اینجاست که جناب بقایی و معاونینشون منتقل نمیشن و باز برای هر امضا و کاری باید به تهران رجوع بشه .... خوب چرا خود جناب بقایی و خانواده تشرف نمیبرن در یکی از استانها مسنقر بشن ؟

با این برنامه ریزی های نادرست ، چرا نارضایتی های مردم رو زیاد می کنن ؟ .... بهتر نبود کمی بیشتر فکر میکردن ، مقدمات رو فراهم می کردن و امادگی رو ایجاد میکردن وبعد اقدام میکردن ، این خبر رو من خیلی وقت بود که شنیدم و اتفاقا اولین سازمان وزرات نفت بود که قرار بود جابجا بشه منتها هنوز هیچ حرفی ازش نیست ....

هر کاری با آزمایش و خطا پیش نمیره ، قرار نیست اینجوری یه عده از مردم تاوان پس بدن که آقایون متوجه بشن این کار اجرایی هست یا نه ؟

به هر شکل امیدوارم که این مشکل زودتر به بهترین وجه حل بشه تا خانواده های زیادی از نگرانی خارج بشن ...

 

تجمع جمعی از کارکنان میراث فرهنگی در برابر مجلس

کوچ اجباری سازمان صنایع دستی

 

  • خانم معلم

قفس کلاس

خانم معلم | شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۱:۴۲ ق.ظ | ۱۵ نظر

به مدرسه می اندیشم ، به زندان ...

به کلاس ، به قفس ....

چگونه زندان مدرسه می شود ؟ ...

چگونه کلاس قفس !

  • خانم معلم

غم امام

خانم معلم | جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۴۰ ب.ظ | ۲۱ نظر

 

امام زمان می فرمایند :

"به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده، در دل نسبت به اولیای امر خود به شک و حیرت دچار شده اید و این امر مایه ی غم ما به خاطر شما شد ، نه به خاطر خودمان و در باره ی شما ناراحت شدیم ، زیرا که خداوند با ماست ، پس نیازی به غیر او برای ما نیست و حق با ماست ، لذا به هیچ وجه کسانی که از ما دست بردارند ، ما را به وحشت نمی اندازند ، ما صنایع و ساخته شدگان خداییم و خلق صنایع ما هستند" . (۱)

 

حجه الاسلام پناهیان در جمع معتکفین مسجد دانشگاه تهران گفتند :

از حالا تا وقت ظهور حضرت حجت، از سقوط هیچ کس تعجب نکنید، در جستجوی دلیل آن هم نباشید، بیشتر نگران خودتان باشد. دلیل سقوط در آخرالزمان، دین است. کسانی که بصیرت اولویت خوبی ها را ندارند، بیشتر در معرض عاقبت به شری هستند. (۲)

 

(۱) : بحار الانوار ، ج ۵۳ ، ص ۱۷۸

(۲):  http://www.bornanews.com/vdcbwgbf.rhb95piuur.html

(۳) این پست جناب محمد پور غلامی را هم بخوانید .( نقد بی دال )

http://paberahnegan.com

  • خانم معلم

شعبانیه

خانم معلم | سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۸۹، ۰۳:۰۵ ب.ظ | ۳۰ نظر

ماه شعبان از راه رسید .... ماه پیامبر ... مناجات شعبانیه رو در این ماه فراموش نکنیم ... اگر ماه رجب رو از دست دادیم و به خدا نزدیک نشدیم و اماده نیستیم برای رمضان ، شعبان فرصت خوبیه ...

شعبان ماه جشن تمام خوبی هاست ....

 ماه حسین ،عشق پیامبر ، ماه عباس و سجاد و علی اکبر و ماه مهدی عشق تمامی ائمه و امت .....

 

- همه مناجات رو نوشتم که اگه حوصله نکردین برین مفاتیح رو باز کنید از همین جا حداقل یکی دو خطش رو هم که می تونید در طول این ماه بخونید ....

- اگه خوندین و حالی بهتون دست داد التماس دعا

- بازم اگه خوندین و فرصت داشتین و دوست داشتین یه صلوات برای شادی ارواح پاک و مطهر  ۱۴ معصوم و همه ی اموات و به خصوص پدرم بفرستید .

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ

خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو را می‏خوانم و صدایت می‏زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می‏کنم، بر من عنایت کن.

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی

من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده‏ام،در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار.

وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی

آنچه را در دل من می‏گذرد می‏دانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را می‏شناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست. آنچه را که می‏خواهم بر زبان آورم و از خواسته‏ام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را می‏دانی.

وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی

در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست.

إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی

خدایا! اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟

إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ

خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به خودت پناه می‏آورم.

إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ

خدایا! اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گسترده‏ات را بر من عطا کنی.

إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ‏] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ

خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستاده‏ام و سایه‏سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفته‏ای و مرا در هاله‏ای از بخشایش خویش پوشانده‏ای.

إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ

خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟

وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی [یَدْنُ‏] مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی

و اگر اجلم فرا رسیده و کار شایسته‏ای نداشته‏ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته‏ام.

إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا

خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده‏ام، بر خویش ستم کرده‏ام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من.

إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی

خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت‏برخوردار بوده‏ام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار.

إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی‏] إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی

خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکرده‏ای.

إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ

خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم).

وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ

و با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است.

إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ‏] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ

در دنیا گناهانی را بر من پوشانده‏ای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی. خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایسته‏ات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان.

إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی

خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است.

إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ خدایا!

 آن روز که میان بندگانت‏به داوری می‏پردازی، با دیدار چهره رافت‏خود، مسرورم ساز.

إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ

خدایا! پوزش‏طلبی من به درگاهت، عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بی‏نیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریمترین بزرگواری که زشتکاران، به درگاهش عذر گناه می‏برند.

إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی

پروردگار من! حاجت و نیازم را رد مکن و دست امید و آرزویم را از درگاه خویش، کوتاه مگردان.

إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی

خداوندا! اگر می‏خواستی خوارم کنی، هدایتم نمی‏کردی. و اگر می‏خواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمی‏کردی.

إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ

 خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینه‏ام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.

إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی

خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بی‏کم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و می‏پسندی.

إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ

خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست‏به دامان عفوت می‏زنم.

وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت‏بازخواست می‏کنم.

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.

إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی

خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.

إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما

خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبت‏به جود تو، آن است که نجات یافته و رحمت‏شده مرا باز گردانی.

إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ

خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانی‏ام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت‏بیدار نگشتم.

إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ

پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو. در آستان بزرگیت ایستاده‏ام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار داده‏ام.

إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ

خدایا! بنده‏ای زشتکارم که به عذرخواهی آمده‏ام، از نگاه تو شرم نداشته‏ام، اینک از تو بخشش می‏طلبم، چرا که عفو، صفت‏بزرگواری توست.

إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ

آفریدگارا! توان آن نداشته‏ام که از نافرمانیت دست‏شویم،مگر آنگاه که به عشق و محبت‏خویش بیدارم ساخته‏ای، یا آنگونه بوده‏ام که تو خود خواسته‏ای. تو را سپاس، که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایشها و کدورتهای غفلت از خودت را پاک نمودی.

إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ

پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی پس پاسخت گفت، و به طاعتش فراخواندی و به یاریش گرفتی پس مطیع تو گشت.

یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ

ای خدای نزدیک; که از مغروران و فریفتگان دور نیستی،ای بخشنده‏ای که نسبت‏به امیدواران جود و بخششت، بخل نمی‏ورزی،

إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ

خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد،و زبانی عطا کن که صداقت و راستی‏اش به درگاهت‏بالا رودو نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینه‏ساز قرب به تو گردد!

إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ [مَمْلُولٍ‏]

خدایا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست،آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست،و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،

إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ

خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت،خداوندا! من به تو پناه آورده‏ام، از رحمت‏خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان.

إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ

خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون‏تر تو را دارد.

إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَی ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ

خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده.

إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا

خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت‏برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش، رهنمون باش، که من، نه می‏توانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش رسانم.

إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ [الْمَعِیبُ‏] فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ

کردگارا! من، بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو، که بسویت آمده‏ام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگردانده‏ای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است.

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن‏دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن سازتا دیده‏های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت‏برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد.

إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا

خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتندو نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت،با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.

إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ

خداوندا! هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساخته‏ام،و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است.

إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ

پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر.

إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَی کَرَمِ عَطْفِکَ

آفریدگارا! اگر گناهان، مرا از لطف والای تو دور ساخته، اما یقین به کرم و عنایتت، آگاه و امیدوارم ساخته است.

إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ

خدایا! اگر خواب غفلت، از آمادگی برای دیدارت، باز داشته، معرفت‏به نعمتهای ارجمندت، بیدارم داشته است.

إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ

خداوندا! اگر عقوبت‏سنگین تو، به آتش دوزخم فرا می‏خواند، پاداش فراوانت، به بهشتم دعوت می‏کند.

إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ

آفریدگارا! من از تو می‏خواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمی‏آورم و تو را خواستارم.

وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ

از تو می‏خواهم که بر محمد و دودمانش درود فرستی و مرا از آنان قرار دهی که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمی‏شکنند و از سپاس تو غافل نمی‏شوند و فرمانت را سبک نمی‏شمرند.

إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا

خدایا! مرا به فروغ نشاطبخش عزت خود بپیوند تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم.

یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.

ای شکوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاکش درود تو باد، و سلام بی‏پایان و بسیار.

 

التماس دعا

  • خانم معلم

همدلی با همزبانی ....

خانم معلم | چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۲۲ ب.ظ | ۰ نظر

 

همدلی از همزبانی خوشتر است

 

نمیدونم چرا وقتی به قرار روز جمعه داشتم فکر میکردم این بیت به نظرم اومد .... انگار یه جورایی حضرت می فرمایند امان از اونایی که فقط زبانا به یاد من هستن ولی دلشون با من نیست !!

خیلی وقتا شده که فکر میکنم این نمازی که از سر عادت خونده میشه چه فایده ای داره و باز فکر میکنم همین عادت رو هم اگه به بهانه اینکه عادته و چرا اینجوری داریم نماز می خونیم رو هم کنار بزاریم ، دیگه کنار گذاشتیم ...

خیلی از چیزها همین جوری اند .. مثل قرآن خوندنمون ، دعا خوندنمون و دعا کردنمون .....

حالا اگه حتی از سر عادت ، داریم خودمونو گول میزنیم که ، اماما " منتظر " ت هستیم ، اینو چه جوری ببینیمش ؟

امام می پذیره که ما از منتظرانیم ؟ ..... باید برگردیم و ببینیم یک منتظر واقعی چه خصوصیاتی داره ولی اگه اونا رو بدونیم و حس کنیم هیچ کدوم از اونا شامل حال ما نیست باز امام رو کنار میزاریم ؟ ...

اینجا فقط یه حسه که میاد به کمکمون ، اینجا عقل نیست که کار میکنه ، و این مشکل ، قلبی حل میشه نه عقلی !!۱ ...اون درونمون یه چیزیه که وصله ....

پس اماما به شما و فاش می گویم ،

ما منتظران زبانی که دوست داریم همدل باشیم را در زمره منتظرانت قرار ده .... به ما توانایی درک واقعی منتظرانت را بده .... آنچه از ما انتظار داری که آن کنیم را بر دلهایمان جاری ساز و کاری کن که دل و زبانمان یکی شود و ان باشیم که تو می خواهی تا خدایمان نیز از ما راضی شود ......

 

  • خانم معلم

یا صاحب الزمان .......

خانم معلم | جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۸۹، ۰۲:۵۱ ب.ظ | ۳۰ نظر

امام زمان (ع)فرموده اند :

" اگر شیعیان ما ، که خداوند بر انجام طاعت موفقشان بدارد ، در وفا کردن به عهد ما همدل بودند ، مبارکی ملاقات ما از انها به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار همراه با معرفت ما به سوی آن ها می شتافت .

پس ما را از آنها پوشیده نمی دارد ، مگر همان چیزهایی که از آنها به ما می رسد و ما دوست نداریم و از آنها انتظار نداریم " .

 

بحار الانوار ، جلد ۵۳ ، صفحه ۱۷۷

  • خانم معلم

تو را من چشم در راهم ، شباهنگام

خانم معلم | سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۸۹، ۰۸:۱۶ ب.ظ | ۲۱ نظر

 

 

سلام

یه چند وقتی قرار مون باشه برای عصر جمعه ها

شباهنگام

چشم براهی رو که ازمون نمیشه بگیرند

ما منتظر خواهیم بود

نبودنم دلیل بر فراموش کردنتان نیست

گهگاه سری خواهم زد

از دعا فراموشم نکنید .

  • خانم معلم

یا علی گفتیم و .......

خانم معلم | پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۸۹، ۰۸:۱۹ ق.ظ | ۱۳ نظر

 

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوی فکندی همه سایه ی هما را

 

 

روز پدر به تمام پدرای قبل از این و بعد از این

مبارکباد

  • خانم معلم

مطلوب حقیقی

خانم معلم | پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۸۹، ۰۲:۴۷ ق.ظ | ۸ نظر

 رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (قدس سره) :

من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر (عج) هست.

با اتکال به خدای تبارک و تعالی و پشتیبانی صاحب این کشور امام زمان  (عج) این مقصد را به آخر برسانید و خواهید رساند.

هرچه هست از اسلام است و از برکات وجود مبارک حضرت بقیه الله  (عج) ما همه ی ما چیزی نیستیم.

 

  • خانم معلم

آسمانی ترین مهربانی

خانم معلم | چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۸۹، ۰۸:۴۱ ق.ظ | ۱۲ نظر

 

می خواستم تو را خورشید بنامم . از روشنایی منتشرت .

دیدم که خورشید ، سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات در می آوری ، دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی .

و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی .

می خواستم نام تو را ابر بگذارم ، از شدت کرامتت.

دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرقهای آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانی زمینهای تب دار می گذاری 

می خواستم تو را آسمان بخوانم ، از وسعت آبی نگاهت ،

دیدم که آسمان ، سجاده ی کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می افکنی .

می خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ، از بی کرانگی ات ،

دیدم که اقیانوس ، جرعه ی آبی است که تو به لبهای عطشناک زمین بخشیده ای ،

می خواستم که تو را نسیم لقب دهم ، از لطافت و مهربانی ات ،

دیدم که نسیم ، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی .

به اینجا رسیدم که ،

زیباترین و زیبنده ترین نام ، همان است که خدا برای تو برگزیده است ،

ای کریم ترین بخشنده ی روی زمین .

ای جواد !

در تذکره الائمه آمده است که اسم امام ما :

در کلام پیامبر ، محمد است

و در تورات ، هداد

ودر انجیل ، جواد

و در کتاب دانیال نبی ، اسیرا

ودر کتاب زند پارسیان ، سما

ودر کتاب فروهر ، اعظم

ودر کتاب قنطره ، پکیزه

و در صحیفه آسمانی ، مرغب فی الله والذاب عن حرم الله

امام ما ، جواد( ع ) فرمود :

کفی بالمرء خیانه ان یکون امینا للخونه .

در خیانتکاری فرد همین بس که امین خائنان بشود.

و فرمود :

العامل بالظل والمعین علیه والراضی شرکاء

ستمگر و یاور ستمگر و راضی به ستم ستمگر همه در ستم شریکند .

و فرمود :

الایام تهتک لک الامر عنالاسرار الکامنه

گذشت روزگار ، پرده از اسرار بر میدارد.

و فرمود :

الدین عز والعلم کنز والصمت نور و لا للدین مثل البدع و لا افسد للرجال من الطمع و بالراعی تصلح الراعیه و بالدعا تصرف البلیه

دین ، عزت است ، علم گنج است و سکوت نور است .

و هیچ چیز همانند بدعت ، دین را نابود نمی کند.

و هیچ چیز مثل طمع ، مردان را فاسد نمی کند.

و مردم با زمامدار ، اصلاح می پذیرند.

و با دعا ، بلا بر طرف می شود .

 

برگرفته از کتاب آسمانی ترین مهربانی

سید مهدی شجاعی

 

  • خانم معلم