ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

خانم معلم | پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۳۸ ب.ظ | ۱ نظر



آقا میشه روزی رو ببینم که توی تقویمم یه جمعه نوشته شده باشه « روز ظهور امام زمام » ؟!! .....

با واژه انتظار از زمانهایی که بچه بودیم آشناییم ..... حالا که داریم پیر میشیم هنوز منتظر ظهور آقا امام زمانیم ........اما یه منتظر کیه ؟

دیروز خواهرم می گفت پسر12 ساله اش ازش پول خواسته برای جشن امام زمان تا برن با بچه ها کوچه رو تزیین کنن .... فهمیدم که با چند از دوستای خیابون سر کوچه همچین قراری رو گذاشتن و اونا هر کدوم نفری مقداری پول گذاشتن که هم برای تزیین استفاده کنن و هم روز جمعه شربت پخش کنن ...... این چیه که توی دل بچه هاست و باعث میشه بیان و با عشق کار کنن ..........
قسم به صفای دل پاک این بچه ها ، آقا زودتر بیا ........
اما دکتر شریعتی در کتاب « انتظار مذهب اعتراض» از خصوصیات منتظرمی گه : (منتظر ، هم از نظر فکری و هم از نظر عملی و مادی ، یک انسان آماده است.یک هنگ سزرباز خانه را نگاه کنید .اگر انها منتظر باشند که هر لحظه فرمانده برسد و شیپور جنگ نواخته شودهیچگاه در خوابگاه ، به پاسور بازی و هروئین کشی و چرت زدن و قصه و افسانه گفتن نمی پردازند .آماده باش است و هر لحظه آماده شرکت در یک جهاد گوش به یک فرمانده .
حالا با این اوصاف کافیه یه نگاهی به اوضاع و احوال خودمون بکنیم ، ببیینیم اگه امام ظهور کنه واقعا ما از منتظران حضرتیم ، آیا آماده ایم در رکاب او باشیم ، آیا چون کوفیان بهانه نخواهیم داشت که کار داریم و بعدا ملحق میشویم ، آیا تمام مقدمات را حاضر و مهیا کرده ایم ، آیا از نظر عقلی و قلبی ولایت او را پذیرفته ایم و یا تنها به زبان و لسانی او را تا ئید می کنیم ؟ !!!! .......
بنابر این منتظر آدم " واافتاده " ی ، " واخورده" ی " وااراده " ای نیست ، چنانکه اکنون هست . آدم آماده است . پس می بینیند که منتظر ، انسان اماده ای است که هر لحظه احتمال می دهد شیپور انقلاب نهایی نواخته شود و او خود را « مسئول » شرکت در این جهاد که بر اساس قوانین جبر الهی قطعا آغاز خواهد شد می داند و خود به خود ، هم آماده است ،هم متعهد ، و هم مجهز و هر شیعه به امید شنیدن آواز امام سر بر بستر می نهد .)
آیا دلهامان از کینه پاک است ، آیا قلبهامان را زنگارنگرفته است ؟ آیا چشممان را بر حقایق باز کرده ایم ، آیا فقط آنچه را دوست داریم می بینیم یا همه چیز را خوب بررسی کرده و بعد نتیجه گیری میکنیم ، آیا آن زمان برایمان سوالاتی مطرح نمی شود که دردلمان شبه ایجاد کند ؟ !!! و آیا ...........
امروزبه عمه ام که در خانه بستری است سری زدم ، نفس کشیدن برایش سخت شده بود ، تازه از سی سی یو به خانه آورده بودنش ، و انگار باز باید به بیمارستان برگردد ، برایم خاطرات تلخی تداعی شد ، به همین شب عزیزخدا را به عزیز فاطمه اش قسم می دهم که تمامی مریضان و به خصوص مریضان اسلام را شفا عنایت بفرمایند ........ و از دعای شما مومنین به عمه ام نیم نگاهی بفرمایند .
آمین یا رب العالمین .
مهدی بیا که تو کلید دربهای گشایشی

  • خانم معلم

نظرات (۱)

آنهایی که شما سیاهی لشکرش هستید امان ما را بریده اند. حتی نگذاشتند حرف خود را در جایی که ملک هیچ کس نیست بزنیم. حتی یک صفحه وبلاگ را هم تحمل نمی کنند. تهدید ارعاب و دیگر هیچ. شما به کدامین قبله اید؟ چرا این زمزمه های شما مجال طرح دارند ولی دیگران یا باید خفه شوند یا درو از این دیار زبان بگشایند.
عجب حکایتی است!
این ... که شما افتخار حضور در زیر سایه... را دارید آنقدر سعه صدر دارد که گزمه هایش تا خلوت تریت خلوت ما را مونیتور می کنند. عجب افتخاراتی دارید معلم ارجمند. ارزانی تان باد!
بر عهد خود باقی باش که ما آتشمان تند است و کسی ما را تحمل نمی کند امروز حمله کنند یا فردا ... کسی نمی داند.
ای کسی که پناه بی پناهان هستی به تو شکایت می کنیم.
امیدوارم از این پیروزی بزرگ و حذف وبلاگ خوشحال شوی . این خودش ادخال سرور است! نیست؟
مدرس دانشگاه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی