نقد کنیم نه تخریب :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


نقد کنیم نه تخریب

خانم معلم | شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۱۸ ب.ظ | ۱ نظر
رضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز ، جلوگیری از هرحرکتی که به آرامش و امنیت عمومی لطمه وارد می‌کند، را مورد تاکید قرار داد و خاطرنشان کرد: در مورد اعترافات بازداشت‌شدگان در دادگاه باید به نوعی افکار عمومی در این زمینه اقناع شوند و اگر غیر از این شود، نمی‌توان آرامش و اطمینان را در افراد به وجود آورد. ( اعتماد ملی 17/5/88)

ایت الله جوادی آملی ، امام جمعه قم گفت:
«ما باید باور کنیم که اختلاف به ضرر همه است و ملت‌ها با اختلاف به جایی نخواهند رسید.» به گزارش خبرگزاری ایسنا، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی افزود: «کشور ما کشور مستقلی است و ما باید بدانیم که بیگانگان هیچ‌گاه عملی را به نفع ما انجام نخواهند داد و اگر مشکلی در بین ماست باید آن را درون خود حل کنیم.» وی با بیان اینکه هیچ ملتی با اختلاف به جایی نمی‌رسد، اضافه کرد: «هنگامی که بین دو نفر اختلاف به وجود آید هر دو را ضعیف خواهد کرد.» ما مشترکات فراوانی در خود داریم و عوامل ایجاد وحدت در بین ما بسیار است که باید به آنها توجه کنیم.» امام جمعه قم خاطرنشان کرد: «خداوند گفته است که اگر اختلافات را حل نکنید شما را خواهم برد و کسان دیگری را جایگزین خواهم کرد و ما نباید بگذاریم که زمان برای حل این اختلافات از دست برود.»

نامه علی مطهری از اعضای اصولگرای مجلس به آقای جنتی :
« سخنان جنابعالی در خطبه دوم نماز جمعه تهران، گذشته از نکات مثبت و قابل تقدیر آن، شامل دو نکته بود که نه تنها منطبق با واقعیت نیست بلکه موجب تشدید تنش سیاسی موجود است. نکته اول اینکه محرکان حوادث اخیر را تنها مسبب مرگ مقتولان این حوادث معرفی کردید و کمترین اشاره‌ای به نوع برخورد با معترضین و خصوصا قتل چهار نفری که در بازداشتگاه‌ها جان خود را از دست دادند و لزوم معرفی و مجازات مسببان آن نکردید. البته این امر معمایی را برای این بنده حل کرد و آن اینکه افرادی که دست به این جنایتها می‌زنند از نظر ایدئولوژیک و اعتقادی مستظهر به توجیهات امثال حضرتعالی هستند. بلاتشبیه استدلال جنابعالی شبیه استدلال معاویه در جنگ صفین است که پس از شهادت عمار یاسر و سخت شدن کار بر او، گفت قاتل عمار علی است که او را به این جنگ آورد! بی تردید افرادی مانند آقای موسوی در تحریک مردم به تجمعات خیابانی نقش داشته‌اند ولی آیا این امر می‌تواند توجیه کننده هرگونه رفتاری با این مردم خصوصا در بازداشتگاه‌ها باشد؟ اینکه به بهانه حفظ نظام ظلم‌ها را خلاف همه نصوص اسلامی توجیه می‌کنید و در استدلال‌های خود مغالطه به کار می‌برید و از بیان حق خودداری می‌نمایید باعث می‌شود که بخش‌های خوب حرف‌های شما هم زمینه پذیرش نداشته باشد. دفاع از نظام و رهبری به این نیست که این حقایق را کتمان کنیم بلکه به این است که قبل از آنکه غرب‌گرایان این موارد را به عنوان نقض حقوق بشر اعلام کنند و پرچم اصلاح به دست گیرند خودمان آنها را مطرح و اصلاح کنیم.


نکته دوم اینکه حوادث اخیر را معلول انتقام‌گیری جناب آقای‌هاشمی رفسنجانی به خاطر شکست در انتخابات قبلی ریاست جمهوری دانستید. قطع نظر از اینکه این سخن خارج از حوزه انصاف است، فرضا که چنین باشد، آیا آقای احمدی نژاد با نوع مناظرات خود زمینه این حوادث را فراهم نکرد و هیچ تقصیری نداشت؟ آیا بخشی از منشأ اعتراضات رفتار انتخاباتی ایشان نبود؟ آیا مبادی رای آقای احمدی نژاد با توجه به آن مناظرات و فرصت ندادن به آقای‌هاشمی برای دفاع از خود در صدا و سیما و توزیع گسترده کمک‌های نقدی در روستاها و... در انتخابات، صحیح بود؟ باید اشکالات دو طرف را به دور از حب و بغض‌ها مطرح کنیم. علت اینکه این فتنه هنوز پایان نیافته است این است که هیچ طرفی اشکالات خود را نمی‌پذیرد.»

در قرآن کریم سوره مائده آیه 33 آمده است: «انما جزاوالذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم.» «کیفر کسانی که با خدا و رسول او می‌جنگند و در زمین به فساد و تبهکاری می‌پردازند (با اسلحه سرد یا گرم به منظور ترساندن و سلب امنیت و تجاوز به حقوق مردم ظاهر می‌شوند) این است که کشته شوند یا به دار آویخته گردند یا دست‌ها و پاهایشان(چهار انگشت یک دست با چهار انگشت یک پا) خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این برای آنها خفت و خواری در دنیاست و آنان را در آخرت عذابی بزرگ است.»
آیا فتنه ای از سر این مردم دور شده ، یا این حکومت سعی در حفظ قدرت خویش دارد ؟ !!
دلم می خواهد صدا و سیما اجازه مناظره به آقای محتشمی پور و دیگر اعضای اصلاح طلب ( که البته ممکن است در بازداشت ولی آماده مناظره باشند ) ، را بدهد تا بیایند و با فعالان بیت رهبری و ریاست جمهوری در زمینه هایی که برای مردم ایجاد شک و شبهه کرده است صحبت نمایند تا مردم به آرامش برسند .
این کشور به خون شهدا و با دعای انان است که پابرجاست ، خود را مدیون خون شهدا نکنیم تا در پیشگاه خداوند سرافکنده نباشیم . بر عهده آگاهان است که دم فرو نبندند در هر سمت و هر جناحی هستند تا حقیقت روشن گردد .
آیا اینهایی که در زندان کشته شدند ، با اسلحه گرم و به قصد تجاوز به حقوق مردم به خیابانها آمده بودند ، که مستوجب چنین عذابی گشتند ؟
در دعای افتتاح آمده است: «وایقنت انک انت ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمه و اشد المعاقبین فی موضع اتکال و النقمه» «ای خدای مهربان یقین دارم در جای رحم، رحم کننده‌ترینی و در جای مجازات شدیدترین مجازات‌ها را داری» و سیره پیامبر اکرم(ص) و مولا امام علی(ع) گویای این است که اینچنین عمل می‌کردند، نظام اسلامی هم که این افتخار را دارد به صراحت اعلام می‌کند که می‌خواهیم در سمت و سوی آن منش و روش حرکت کنیم باید چنین عمل کند.
اما آیا جواب حق خواهی ( حتی اگر بنا حق باشد !!) ، کشتن و بازداشت کردن و بستن تمامی صفحات وب و فیس بوک است ؟ !!! ......... من هنوز مانده ام که اتهام وارده بر اصلاح طلبان به عنوان انقلاب مخملی به چه علت و بر چه اساسی بوده و چرا این نکات روشن نمی شود ؟ و اگر سران ایشان جناب خاتمی و موسوی و کروبی و هاشمی هستند پس چرا دستگیر نمی شوند ؟!!! و اینکه اعترافات ابطحی و عطریانفر می تواند حاکی از شکل گیری انقلاب رنگین توسط این افراد باشد ؟!
ابطحی در اعترافاتش می گوید :« به همه دوستان می‌گویم و همه دوستانی که صدای ما را می‌شنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوب‌ها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.»
و تاجبخش نسبت به عطریانفر وارتباطی که ایشان با شرکتهای امریکایی که در جهت اهداف کشورشان حرکت میکنند چنین می گوید :
« سِمَتی، هادیان، تاج زاده و عطریانفر به طور مستقیم یا غیرمستقیم حلقه نهادها و شبکه هایی بودند که با مؤسسات و نهادهایی در آمریکا ارتباط داشتند. در این باره آقای عطریانفر در سال 75 از طرف بنیاد سوروس به آمریکا دعوت می شود و در صدر یک هیأت رسانه ای در نیویورک با رئیس این بنیاد نشستی ویژه برگزار می کند و پس از آن ، ارتباط این جریان با بنیاد سوروس به صورت قوی برقرار می شود . این بنیاد همچنین با اعطای بورس تحصیلی به افراد مورد نظر خود تلاش کرده است پیوندهای خود را با این افراد و جریان اصلاح طلب تقویت کند که اعطای بورس تحصیلی به هادی سِمَتی و فاطمه حقیقت جو از آن جمله است. »

  • خانم معلم

نظرات (۱)

یادداشت شادی صدر پس از آزادی

تاریخ: 8 مرداد 1388
شادی صدر
الان درست دو روز است که بیرون آن دیوارهای بلند لایه لایه ام. دو روزپیش این موقع در راهروی دراز طبقه پایین 209، با چادر زندان و چشم بند، نشسته بودم، منتظر که کسی بیاید و مرا از در بیرون ببرد و بعد از 12 روز بگوید: چشم بندتونو بردارید! و این، یعنی آزادی که در تمام آن روزها، چهره آبیش پیدا نبود. در تمام آن روزهایی که در سلول راه می رفتم و به دریا فکر می کردم. دختری که مثل همه بچه های دنیا، مادرش را انتخاب نکرده است.در تمام آن روزها، صبح و ظهر و شب به خودم می گفتم: تو، کارت را انتخاب کرده بودی اما او انتخاب نکرده بود که مادرش فعال جنبش زنان باشد، که از صبح تا شب در حال دویدن باشد و شب هم پای کامپیوتر خوابش ببرد. او انتخاب نکرده بود که مادرش برای بار دوم از 209 سر در بیاورد؛ جایی که نه رفتنت به آن به اختیار خودت است و نه بیرون آمدن از آن؛ مکان تعلیق و حس فلج کننده ناتوانی مطلق. زندانی بودن در جایی مثل 209 مقوله ای است که وقتی مادر بودن را به آن اضافه می کنی، رنج شکل دیگری پیدا می کند، شکلی که توضیحش سخت و بسته به حال هر لحظه ات تغییر یابنده است. یک لحظه به خودت می گویی اصلا مگر به خاطر دریا نبود که کار در حوزه زنان را شروع کردی؟ مگر به این خاطر نبود که بهش قول دادی آینده ای بهتر را برای او درست خواهی کرد؟ حالا چه شده؟ مگر از همان روز اول نمی دانستی که داری در راه قلعه سنگباران قدم می گذاری؟...لحظه بعد که دیوارهای انفرادی فشار می آورند و نور کور کننده چراغ همیشه روشن سلول و گرمای مرداد تهران بدون هیچ وسیله خنک کننده ای یادت می آورد شبهاست که نتوانسته ای بخوابی، خشمی وصف ناپذیر از این همه بی عدالتی تمام وجودت را پر می کند و از خودت می پرسی: چرا دختر من باید هدف این همه بی عدالتی باشد؟!... اما عذاب وجدان های مادرانه گاهی تسکین می یابند وقتی با پروانه در آن سلول عمومی روبه رو می شوی که بعد از 15 سال مصیبت و خشونت، با دندانها و بینی شکسته، از شوهر،پسرخاله اش طلاق گرفته و دو دختر 9 و 13 ساله اش را گذاشته پیش پدری که هم پول دارد و هم خانه و هم شغل، و خودش، بی شغل و بی تحصیلات، به خانه پدری برگشته، جایی که 6 نفر در آن با هم زندگی می کنند. پروانه را در خیابان دستگیر کرده بودند و اتهام او هم مثل اتهام من اقدام علیه امنیت ملی از طریق تحریک به اغتشاش و تمرد از دستور پلیس بود...نزدیکان نزدیکم، جایی در سلول کناری، یا سلولهای راهروی پشتی، روی موکت یا پتوهای سربازی دراز کشیده اند و بدون قلم و کاغذ، با خراش ناخن، روزهای زندانشان را روی دیوار، علامت می گذارند: شیوا نظرآهاری، موکلم که حتی وقتی بیرون بودم، کار چندانی در بی پاسخگویی دادسرای انقلاب از دستم برابش بر نیامد، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگاری که می دانم خوردن آب از دستشویی سلول چقدر برای بیماری گوارشی اش خطرناک است، مهسا امرآبادی که نمی شناسمش اما شنیده ام باردار است و می دانم شرایط پراضطراب بازداشت و حالت تعلیق و فقدان مطلق اطلاعات که در تمام فضاها، قوانین و روابط حاکم بر 209 جاری است، تا چه حد برای یک زن باردار ضرر دارد و خیلی های دیگری که می شناسمشان یا نامهایشان را در روزنامه ها خوانده ام.
یاد نزدیکان دورم، آنهایی که آن طرف دیوارها با رنج هایم رنج می کشند و ثانیه های نگرانی را نفس می کشند، زنده ام می دارد. خانواده ام، که می دانم از خواب و خوراک و کار و زندگی افتاده اند، می دانم که بین اوین و دادگاه انقلاب سعی صفا و مروه می کنند هر روز، وکلایم که برعکس بیشتر وکلا، به جای اینکه دنبال پرونده های نان و آب دار باشند، رنج شنیدن جوابهای سربالا را تحمل می کنند و خسته نمی شوند...شراکتی که در نهایت، آزادی مرا آورد.
الان درست دو روز است که درهای 209 پشت سرم بسته شده، چشم بندم را تحویل گرفته اند و چادر زندان را پشت در اوین پس داده ام و بیرون آمده ام، جایی که هیچکس منتظرم نبود. جایی که خیلی ها اما منتظر بودند. منتظر پسر و دختر و هسرانشان که قرار بود آزاد شوند. جایی که همه از تو می پرسیدند: عزیز ما را ندیدی؟! و من بارها و بارها قانون چشم بند، قانون سکوت و قانون فقدان اطلاعات را توضیح دادم. وقتی از پله ها پایین می آمدم می دانستم این پله ها را، سایه زیر پل جلو اوین را و تاکسی دربستی را که سوارش شدم، مدیون خیلی ها هستم. خیلی ها که یاد همه شان، امروز و فردای مرا روشن می دارد؛ همه آنهایی که یاد مرا و یاد همه زندانیان سیاسی را زنده نگه داشتند و می دارند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی