اقرار :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


اقرار

خانم معلم | دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۸۸، ۱۰:۵۰ ب.ظ | ۶ نظر
آورده اند که در زمان هارون الرشید زندیقی را بگرفتند و به نزدیک خلیفه بردند . خلیفه او را گفت : " ای دشمن خدای ، تو زندیقی . " مرد پاسخ گفت : " نی ، ای خلیفه مسلمین ، من چگونه زندیق باشم که فریضه گزارده ام و سنت به جای آورده و نافله و تطوع ( اعمال مستحب ) گزارده . "


هارون الرشید گفت : " ای مدبر ، میزنمت تا اقرار کنی . " مرد پاسخ داد : " یا امیرالمومنین ، در این باب پسر عم خود را – یعنی پیغامبر ( ص ) را – خلاف میکنی . "
هارون گفت : " چگونه ؟ " مرد جواب بداد : " او تیغ میزد که به مسلمانی اقرار کنید و تو میگوئی تو را چوب میزنم تا به کافری اقرار کنی ! " هارون الرشید از این سخن متحیر شد و او را بگذاشت .
برگرفته از جوامع الحکایات


  • خانم معلم

نظرات (۶)

  • مساله این است
  • تا حالا فکر کردید چرا بزرگ ترین معلمان تاریخ یعنی انبیاء ، چوپان بودند؟!
    @ مسئله این است
    سلام - شاید به این علت که کار چوپان هدایت و حفاظت از گروه است .راه تحصیل امرار معاش حلال است . تقویت حس مسئولیت پذیری است .و روایتی است از امام صادق (ع) که خداوند هیچ پیغمبرى برنینگیخت مگر آن که او را به شبانى و چوپانى گوسفندان واداشت تا بدان وسیله رعیت‏دارى به ایشان بیاموزد. (بحارالانوار، ج‏11، ص 65 )
    استادسبحانی نیزفرموده اند :پیامبران بخشى از عمر خود را پیش از رسیدن به مقام نبوت در چوپانى و شبانى مى‏گذراندند. مدتها در بیابان‏ها به تربیت‏حیوانان اشتغال مى‏ورزیدند تا در طریق تربیت انسان‏ها شکیبا و بردبار باشند و تمام مصایب و سختیها را آسان بشمارند زیرا اگر شخصى توانست دشوارى‏هاى تربیت‏حیوان را که از نظر هوش و فهم با انسان قابل مقایسه نیست‏بپذیرد قطعا خواهد توانست گمراهان را که شالوده فطرت آنان را ایمان به خدا تشکیل مى‏دهد برعهده بگیرد.(جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج‏1، قم، 1363; ص )
    در کل چوپانی شغلی سخت است که انسان را مقاوم، مسئول، راهبر و یاری رسان بار می اورد.
    در پناه حق باشید.
    سلام دوست عزیزم خسته نباشید. دادنامه یک جانباز جنگی

    از حمله به خوابگاه دانشجوئی
    رسیدند به حمله به شبستان مساجد!
    یک نفر این داستان را برای کسانی بگه که به ضرب انفرادی و شکنجه مردم را جاسوس و نوکر استکبار می کنن.
    این داستان بسیار آموزنده هستش.
  • مساله این است
  • بسیار کامل بود چواب تان.

    1- استادی دارم که بهم می گه برو یک مدتی چوپانی کن. شاید رفتم.

    2- زندگی که همه ش امتحانه و به قول برادر پوپر:
    all life is problem solving
    اما مشکل ما و اساتید فعلا مشکل امتحان نیست. مشکل عقیده است!

    یاهو
    @ مساله این است
    سلام
    خسته نباشید از این همه کل کل کردن
    خیلی سخته ، منکه بریدم ، اخه من نه سبزم و نه سرخ ... این جوری بیشتر آدم اذیت میشه ... از یه طرف ولایت رو داریم ، از طرف دیگه ظلم رو می بینم که نمی تونم درکش کنم ... شاید اگه میشد توجیه کنم خوب میشد ولی توجیه هم نمی تونم بکنم ...
    اره زندگی همش حل مسئله است ... همش امتحانه ... کاش سر افراز در بیایم و کاش تنهامون نزاره ...
    در پناه حق.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی