رد پایی از عشق :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


رد پایی از عشق

خانم معلم | پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۸۸، ۱۲:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر
  دفتری دارم از سالها پیش که در آن نوشته ام ،هر انچه را که دوست داشته ام ...امروز به متنی برخوردم که گمانم از شهید اوینی باشد ، حرفی است که انگار با گذشت سالها هنوز تازه است و هنوز جایی برای « بودن » دارد ....می خواستم  دیگر ننویسم ... چرا که هر قلمی را رسالتی بردوش است و قلم زدن اگر بی نتیجه باشد جز هدر دادن وقت و زمان سودی نشاید ... چشمم به این متن که افتاد دلم طاقت نیاورد و خواستم بنویسم تا بدانم و بدانیم که :

امروز جنگ پایان یافته است . این حرف را تاریخ هزاران بار گفته بود .ما نیز آن را تجربه کردیم .
اما پایان جنگ ، « آغاز » فراموشی نیست .
پایان جنگ ، پایان فرود گلوله و خمپاره هاست ، اما پایان رویش شقایقها نیست ، که اغاز رویشی بالنده تر است . حالا باید کاری کرد که خون قلم بر گردنمان نماند . آیندگان چون از کنار خرمشهر بگذرند ، شهر را خرم تر از همیشه ی خویش می بینند و اینجا ، تنها واژه های این روزگاریست که می تواند دیروز خرمشهر را در چشم آیندگان بنشاند و از عزیزانی سخن بگوید که در شرجیانه ترین لحظات ، واپسین آوازهای خویش را برای نخلها زمزمه می کردند .
در این میان می توان نشست بی هیچ تکلفی ، بی هیچ دغدغه ای و تارهایی به دور خود تنید و در انزوای عنکبوتی خویش ، به بن بست  « سکون »  پناه برد .
می توان به « طبق معمول ها » پیوست ودر مدار « تکرار » ها جا گرفت . می توان به جمع « مسخ شدگان » پیوست و اندیشه های « کال » را در « حضیض » جستجو کرد و می توان ایستاد .
آری ایستاد و پنجره را گشود ، به آن سوتر خیره شد و نگاه را در امتداد باورهای « سپید » رها کرد . 

در این میان ، پاره ای نشسته اند بی هیچ تاملی ، تفکری ، هجرتی ، حرفی ، حدیثی ، قلمی ، قدمی ، زبانی و بیانی ،
و جمعی ایستاده اند بی هیچ تعلقی ، تملقی ، هراسی ، وسواسی  و «سفر»  را در « رد پای عشق » آغاز کرده اند .
اینان هرگز رنگ « تعلق » نمیگیرند ، خود را به « فراموشی » نمی سپارند « ایستاده » فریاد بر می آورند ، ایستاده می مانند و ایستاده می میرند .
عاقبت همه ی ما به دیار لبریز از ابهام مرگ می رویم و در این عبور ناگزیر پای میگذاریم ، پس نیکوتر ان که در این چند روزه باقی به طریقی گام بر داریم که رد پایی را باقی گذاریم . هر کس به سهم و بضاعت خویش .


  • خانم معلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی