بازخوانی شخصیت ها (1) -مخملباف :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


بازخوانی شخصیت ها (1) -مخملباف

خانم معلم | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۷:۲۶ ب.ظ | ۳۸ نظر
امام علی علیه السلام می‌فرماید: حق، وسیع‌ترین میدان‌هاست در مقام توصیف کردن و تنگ‌ترین میدان‌هاست در مقام انصاف دادن .

می خواهم با نوشتن زندگی نامه و عملکرد بعضی از نقادان این نظام ، سعی بر نشان دادن حقیقتی نمایم که با اینکه آشکار است اما دیده نمی شود !....
از کسی شروع میکنم که در ابتدا ، با فیلم عروسی خوبان ، شناختمش ..... محسن مخملباف !
هیچوقت آرم بنزی را که نشان سرمایه داری بود، توی فیلم از یادم نمیره .... و حالا ایشون کجان ؟!!! .... فقط به صرف نداشتن آزادی که مد نظر اوست ، کشوری که برایش فیلم ساخت و برایش به زندان رفت را ترک کرد و شاید مقیم فرانسه شده باشد !!!!... شهروند فرانسوی .... آزادی های فرانسوی !! ... در مهد بورژوازی ....
مقایسه ی عکسها ،عکس العمل ها ، نامه ها ، پرورش فرزندانی که مایه ی افتخارش می باشند !، نشانه هایی است از مسیرطی شده ی او که بیننده فقط با گرفتن مسیر این نشانه ها می تواند به درستی یا نادرستی راهی که رفته پی ببرد ....
امید که خداوند ما را در مسیر خویش حفظ نماید . که تنها او حامی و کمک رسان ماست .

محسن مخملباف


محسن مخملباف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و به دلیل فقر خانوادگی از هشت تا هفده سالگی در سیزده شغل مختلف شاگردی و کارگری کرد تا مخارج خود و مادرش را تامین کند.
او از سن پانزده سالگی در گروهی چریکی که خود تشکیل داده بود،به فعالیت سیاسی و مخفی پرداخت. در سن هفده سالگی در جریان عملیات خلع سلاح یک پلیس تیر خورد و دستگیر شد و از سال ۵۳ و به مدت چهار سال و نیم به زندان افتاد. بعد از انقلاب در حوزه هنری فعالیت کرد و کارگردانی را شروع کرد. وی فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۶۰ با نوشتن فیلمنامه «توجیه» آغاز کرد. و در دهه شصت یکی از پرکارترین سینماگران بعد از انقلاب بود. در بین آثار او کمتر می توان شباهتی پیدا کرد. تنوع سلیقه و دیدگاه در یک یک فیلمهای او دیده می شوند و منتقدان هیچگاه نتوانستند شخصیت سینمایی مخملباف را بشناسند. چون او در فیلم به فیلم دیدگاهش ۱۸۰ درجه تغییر کرده است.او پدر سمیرا و حنا مخملباف (کارگردان)، میثم مخملباف (عکاس) و همسر مرضیه مشکینی (کارگردان) است. مخملباف در حال حاضر به همراه همسرش، مرضیه مشکینی (همسر سابق وی فاطمه مشکینی خواهر مرضیه بر اثر آتش سوزی در گذشت)، و فرزندانش، سمیرا، حنا و میثم، در اروپا زندگی می‌کند. در طی اعتراضات و تظاهرات مردمی به تقلبات در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران مخملباف که از حامیان نزدیک میر حسین موسوی و جنبش "سبز" اصلاحات در ایران بود با دیدار با پارلمان اروپا و ایفای نقشی فعال توانست صدای معترضین داخلی را به گوش اروپاییان برساند.( نویسنده فرزاد حاجی میرزایی ) *( نکات بولد شده از نویسنده می باشد که دیدگاهشان به مخملباف نزدیک است )

و مصاحبه ای با یکی از نزدیکان مخملباف در ان سالها :

مصاحبه جناب قدیانی با آقای امیر حسین فردی مدیر مسئول کیهان بچه ها که دوستی قدیمی با مخملباف دارند در زیر آورده شده است :
جناب فردی! شما در گذشته با محسن مخملباف سابقه دوستی و همکاری داشتید. چرا مخملباف عوض شد؟
اتفاقا مخملباف اصلا عوض نشده! آن زمان هم تند و عصبی و یکدنده و پرخاشگر بود، حالا هم همین خصوصیات را دارد.
ولی آن دوره علیه ضدانقلاب تند بود و الان علیه انقلاب.
برای محسن، تند بودن ملاک است، نه انقلاب و ضدانقلاب. مشکل او این بود که قبل از تهذیب نفس و تحصیل اخلاق پا در گلیم فرهنگ و سیاست گذاشت و الا الان هم محسن، همان محسن حوزه هنری است. الان هم دارد فحش می‌دهد،‌ آن زمان هم ناسزا می‌گفت. فقط مخاطب داد و بیدادهایش فرق کرده.
از آن روزها بگویید؛ تاریخ جالبی است.
سال 58 به همراه فرج‌الله سلحشور از مسجد «جوادالائمه(ع)» رفتیم خیابان فلسطین شمالی، حوزه اندیشه و هنر اسلامی. قرار بود در حوزه، بچه‌های انقلابی به جای فعالیت‌های کوچک، کارهای بزرگ‌تری بکنند. ما رفتیم و آنجا عضو شدیم. من مخملباف را 3-2 ماه بعد از اینکه رفتیم حوزه دیدم.
نخستین برخوردتان با مخملباف یادتان هست؟
جلسه قصه داشتیم. این سمیرا خانم آن موقع بچه قنداقی بود در بغل محسن. یک دست مخملباف، سمیرا بود، یک دستش کتابی به اسم «ننگ» که مجموعه داستان بود. جلد سفیدی هم داشت که وسطش با جوهر مشکی شده بود. با بچه آمده بود جلسه قصه. ما در حوزه می‌خواستیم مسیر تاریخ را، جهت‌گیری‌های دنیا را عوض کنیم؛ زود، حوصله هم نداشتیم! آن زمان آرمانگرایی در اوج بود.
آن زمان چه کسانی در حوزه بودند؟ مجید مجیدی ؟ نه مجید بعدا آمد.
میرشکاک بود؟ اینها بعدا آمدند.
سیدمهدی شجاعی؟
او هم بعدا آمد و خیلی هم در حوزه نماند، تا آنجایی که من خبر دارم. نخستین روزی که وارد حوزه شدم، دیدم یکی دارد تابلو می‌کشد. خسروجردی کار می‌کند و لطیفه می‌گوید. علی رجبی هم بود؛ پسر مرحوم دوانی، داشت نقاشی می‌کرد. چند تا خانم هم بودند که اسم‌شان یادم رفته. البته خیلی‌های‌شان چهره نشدند. دفتر ما در حوزه‌ اندیشه و هنر اسلامی، خانه قطبی بود که رئیس سازمان رادیو- تلویزیون دوران شاه بود. در سال 61 گفتند حوزه باید برود زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی. بعضی از دوستان سر همین جدا شدند بویژه که واژه زمخت«تبلیغات» خیلی با هنر جور درنمی‌آمد و فکر می‌کنم بچه‌های منتقد حرف‌شان حق بود و کار حوزه را دستخوش مدیریت‌های سلیقه‌ای سازمان تبلیغات می‌کرد. بعد هم آقای زم آمدند. من البته بنای جدا شدن از حوزه را نداشتم و به حوزه تعلق‌ خاطر داشتم بویژه که با بچه‌های حوزه هم دوست شده بودیم. در آن مقطع یک پرسشنامه‌ای به ما دادند و یکی از سوال‌ها این بود که شما تا به حال در عمرتان گناه کرده‌اید؟!!
حالا گناه کرده بودید یا نه؟
متن کامل محسن را از زبان دوست آن دورانش دراینجا بخوانید .

مخبالف آن روزها در کنار همسرش و بچه ها



و مخملباف با سمیرا با چهره ای جدید در سرزمینی نو !


از توبه ی نصوح تا سکس و فلسفه !!!

در ادبیات عرفانی، افرادی را سراغ داریم که ابتدا به فسق و فجور و گناه مشغول بوده و در اواخر عمر توبه کردند و به راه راست آمدند. محسن مخملباف مسیری کاملا برعکس طی کرده است. او زندگی سیاسی خود را با فیلم «توبه‌ی نصوح» (1361) آْغاز نمود و پس از طی یک مسیر قهقرایی، دو دهه بعد فیلم «جنسیت و فلسفه» (2005) را می‌سازد.(1)

آنچه شهید آوینی از سینمای مخملباف می گوید :
مسئله مخملباف از « دستفروش» به بعد، فقر و عدالت بوده است بی آنکه جواب را پیدا کند، وآدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شکاک است، اما این شک را مقدمه رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمی دهد. فقط شک می کند و دیگران را به شک می اندازد و بعد هم رهایشان می کند، چرا که خودش هم به جواب نرسیده است. وقتی که به سینمای مخملباف می روی باید قبول کنی که یک ساعت و نیم از زندگی ات را در یک فضای آکنده از بدخلقی, عصبانیت، ظاهرگرایی، تردید، نیهیلیسم مزمن بدخیم، سیاه اندیشی، سرگردانی و عوامفریبی سرکنی. اشکال کار اینجاست که وقتی کسی به اینجا می رسد باز هم هیچ چیز مانع از آن نیست که امکانات سینما در اختیارش قرار بگیرد و فیلم بسازد، فیلم اکران عمومی پیدا کند که آمادگی دارند سرایت کند... و البته باید به آزادی احترام گذاشت حتی اگر به ساختن فیلم هایی چون « عروس خوبان » و « فرماندار »... منجر شود! حتی آزادی افرادی به ایجاد محیطی ناامن برای دیگران منجر شود!

متن کامل این مقاله را در اینجا بخوانید .( کتاب آیینه جادو شهید آوینی )

داستان فیلمهای سابق او را همه می دانند و از دیدنش لذت برده ایم هر چند که بر انان نیز نقد هایی وارد شده است اما فیلمهای جدیدش من جمله فیلم سکس و فلسفه ، روایت زندگی یک مرد معلم رقص با شاگردان دختر خویش است. معلم رقص در آستانه ی جشن تولد چهل سالگی خود قرار دارد. او با تلفن به دوستان دختر خود اعلام می کند که در مراسم این جشن می خواهد علیه خودش انقلاب کند، سپس در سالن رقص در حضور بقیه ی شاگردان کلاس به هر چهار دوست دختر خود ( ملاحت، فرزانه، مریم و ...) اعلام می کند که همزمان با هر چهار نفر شما بوده ام و این را به عنوان روش زندگی مطرح می کند. پس از مدتی ملاحت دوست دختر معلم رقص اعلام می کند که او هم می خواهد در جشن تولد چهل سالگی خود به پیروی از معلمش علیه خویش انقلاب کند، و در حضور چهار دوست پسر خود اعلام می کند که هر چهار نفر را همیشه دوست داشته و با آنها رابطه داشته است.

در مجموع فیلم نقطه نظرات مختلفی در خصوص سکس و فلسفه، عشق، خانواده، ساختارهای اجتماعی، ارزشها، اخلاق، قداست، ایدئولوژی و دین و موضوعات دیگر مطرح می کند .در مورد سکس و فلسفه، مرد می گوید: من عشقبازی می کنم، پس هستم، و زن می گوید: من دوست داشته می شوم پس هستم. در یک دیالوگ دیگر معلم رقص می گوید: ما به آزادی جنسی رسیده ایم، عشق و وفاداری و اینگونه ارزشها مربوط به دوران گذشته و زمان لیلی و مجنون، رمئو و ژولیت است.
- عشق به مفهوم آسمانی یعنی علاقه ی خاص دو نفر به هم، معنی ندارد. بلکه هر عشق یک شرایط عاشقانه است. که تا عشق بعدی و روابط جنسی بعدی با یک نفر دیگر پایدار می ماند.
و با تعویض شریک جنسی، عشق قبلی پایان می یابد.


با دیدن فریاد مورچه ها البته می توان به روند رو به رشد مخملباف برای دست یافتن به استانداردهای لازم برای ساخت فیلمهای پرونو امیدوار شد!!! .

زن و شوهری که فارسی صحبت می کنند ولی مثل کارگردانشان، هویتشان را انکار می کنند، به هند سفر کرده اند. مرد گرفتار ذهنی نهیلیست و شکی عمیق است. و به نظر من نزدیکترین شخصیت فیلمهای مخملباف به خود اوست. گویی افکار مغشوش کارگردان برزبان مرد جاری می شود : « کی این فقرارو خلق کرده؟ پس یا خدا نیست، یا عادل نیست!» در ادامه سفر آنها کنار رودخانه مقدس هندوها می رسند. مرد شاهد مراسم سوختن مردگان می شود و زن در قایقی روی آب و بعد ازغسل کردن به روش هندوها، به نقطه ای دوردست چشم می دوزد!! اما این نهیلیسم ذاتی، کوچکترین مشکل فیلم است. مخملباف باز هم یک فیلم سکسی با پوشش شبه فلسفی می سازد. درنمایی زن روی تخت خوابیده و رو کشی سیاهرنگ رویش را پوشانده است. او از مرد تقاضای رابطه جنسی می کند. مرد می گوید : « من نمی خوام بعنوان پدر، یکی دیگه رو به این دنیای احمقانه بیارم» و با دامن و کفش زنانه از خانه بیرون می زند و به یک فاحشه خانه می رود. آنجا شراب می نوشد، کفر می گوید و با فاحشه ای عریان عشقبازی می کند. اما زن در محل اقامتشان اینبار کاملاً عریان می شود و جلوی شمعهای زیادی گریه می کند. البته این معجون تلخ مقداری هم صحنه های سوزناک فقر زده و جهل زده شرقی دارد که اینها برای جلب نظر تهیه کننده های اروپایی و جشنواره های آنجا لازم, بلکه واجب است. البته جای خوشحالی است که شبه روشنفکرانی مثل مخملباف دیگر نمی توانند ممیزی و انسداد سیاسی و فرهنگی و جو خفقان و ... را بهانه کنند. گوی و میدان برای حضرات آماده است. اما سینما موجود غریب و بی رحمی است که ماهیتت را در هر فریمش عیان می کند.(2)



از نکات غیر طبیعی فیلم برهنگی خانم لونا شاد نیست( مجری برنامه «شباهنگ» در تلویزیون صدای آمریکا (VOA) ) بلکه کارگردانی آقای مخملباف کارگردان توبه نصوح است که چگون با آن فیلم به این فیلم رسید .در قسمتهایی از فیلم مرد که به خدا شک نموده می گوید :
« من به‌دنبالِ اثباتِ هیچ‌چیزی نیستم، من فقط در جست‌وجو هستم تا بتونم این شک و تردیدهام رو به‌کنار بزنم، پیش‌داوری‌هام از بین بره. می‌فهمی؟ من به‌دنبالِ تو راه افتادم، چون فکر می‌کردم تو در جست‌وجویِ حقیقتی؛ ولی از آدمِ حقیقت‌یافته فراری‌ام. می‌دونی چی می‌گم؟ آدمِ حقیقت‌یافته فاشیست می‌شه. فاشیست می‌شه، می‌فهمی؟ من اصلاً نمی‌خوام دیگه درباره‌یِ خُدا و پیغمبر فکر کنم. اینا رو تو متوجه هستی؟ »
این‌ها دیدگاه‌های مرد فیلم مخملباف است، محسن مخملباف این روزها مخلوط نا همگنی از اندیشه های داغ دهه ۶۰، برداشت های روشنفکرانه از دین با لهجه غربی و اومانیسم رایج در جهان امروز با محوریت لذت است.
مرد پس از قهر با همسرش، در فاحشه خانه و در حالی‌که شیشه‌ی شراب‌اش را روی سر مجسمه گاو (نماد خدای قدرت) خالی می‌کند، می‌گوید:

« این‌جوری نگام نکن خجالت می‌کشم . آخه قربونت‌ام، قربون اون تنهایی قبل از بیگ‌بنگ‌ات برم. آخه چه مرضی بود پدرسوخته که ما رو کشوندی این‌جا؟ ما رو به وجود آوردی؟ کجای این قدرته؟ این چیه؟ من در خلا هستم، دل‌ام می‌خواد اسیرت بشم. دیگه نمی‌تونم. بسمه این همه آزادی، دیگه نمی‌تونم »
بعد از فوت‌کردن دود سیگارش روی صورت مجسمه، می‌گوید:
«تو گاوی، چار دست‌وپات رو زمینه، میگن خدا توی آسمونه، اونه که زن و شراب رو خلق کرده، اونه، تو هیچ کاره‌ای. اما بالا غیرتن این کارت درست بود. من با همه‌ی خلقت گهی که درست کردی به‌خاطر زن و شراب ازت تشکر می‌کنم. شوخی نمی‌کنم، می‌فهمی!؟ زن و شراب »
امّا، مگر می‌شود با قاطعیت اعلام کرد که این مردِ بی‌نام و مُردّد، خودِ مخملباف است؟
و اینک باید مسیرطی شده ی زندگی مخملباف را دید . بهترین حجت بر نادرستی این راه ، فیلم های ساخته شده اش در این سالها می باشد . همانگونه که کتاب ، طرز فکر نویسنده را بیان میکند ، فیلم هم زبان گویای فیلمسازش می باشد . پس از استعاذه و توبه نصوح که فیلمهایی بودند که در ان سالها مورد توجه بسیار قرار گرفتند ( حتی اگر هم اکنون نقد های فراوانی بر انان وارد باشد که نگرش سطحی فیلمساز از دین را مطرح می نماید ) حداقل انتخاب سوزه هایی که مثلا با دین و محتوای ان سعی برهمخوانی داشته است ، اینک در این سالها فیلم سکس و فلسفه و فریاد مورچه ها از چه تفکری صحبت می کنند ؟ ....

او که مبلغ دین باید می بود اینک در لندن چه می گوید ؟ و در فرانسه چه می کند ؟
گاردین در این زمینه می نویسد: «مخملباف با حضور در شهر لندن پایتخت انگلستان، مبلغ پنجاه هزار پوند از مقامات انگلیسی دست اندرکار جایزه آزادی برای خلق آثار دریافت کرد.»
وی پس از دریافت این مبلغ در لندن گفت: «بخشی از آنچه که دریافت کرده ام را به دلیل عذرخواهی شیخ حسینعلی منتظری از ایالات متحده آمریکا به دلیل تسخیر سفارت این کشور در سال 1358 به او اهدا می کنم.»

آزادی خواهی به قیمت وطن فروشی ؟ !!!!!

این خودش و آن هم  فرزندانش سمیرا و حنا و میثم .... می گویند از باقیات الصالحات یکی فرزندان می باشند و چه باقیاتی برای خویش باقی گذاشت این کرنش کننده ی به استعمار و استکبار ...
در کارکرد فرزندانش چیزی نخواهم گفت فقط دیدن تصاویر این دختران عزیز پدر باید برای انها که می خواهند بدانند کفایت کند امید که درس بگیریم .....








  او در نامه ای خطاب به اوباما چنین می نویسد :
ما ایرانی ها نشان داده ایم آنچه را طی 56 سال به سبب کودتای آمریکایی ها بر ما گذشت نتوانسته ایم به راحتی فراموش کنیم.چرا که در این 56 سال لااقل سه نسل از ایرانی ها به جای تجربه دمکراسی و آزادی در گیر تبعات استبدادی آن کودتا در دوران شاه و عکس العمل به آن کودتا در پس از انقلاب بوده اند. اما اکنون پس از تجربه ای دردناک و در عین حال آموزنده به آن جا رسیده ایم که بتوانیم شما را ببخشیم.
از سویی درک می کنیم که حمله به سفارت امریکا و گروگانگیری کارمندان آن از سوی جوانان انقلابی ما ملت شما را عمیقا رنجانده است و فراموش کردن آن برای شما بسیار دشوار است، به سهم خود از شما عذر می خواهیم و امیدواریم که ما را ببخشید.
ما پیشنهاد می کنیم ایرانی ها و امریکایی ها به جای تصحیح گذشته، روابط امروزمان را به خاطره آینده تصحیح کنیم. ما به شما پیشنهاد می کنیم روز 13 آبان را به عنوان روز دوستی ملت های ایران و آمریکااعلام کنیم.چرا که اکنون دست های مردم ایران و آمریکا برای فشردن همدیگر بیش از هر زمان به سوی یکدیگر دراز شده اند و برای خلع سلاح جهان از خطر بمب اتمی و مبارزه با تروریزم و استبداد بیش از هر زمان به یاری یکدیگر نیازمندند.
محسن مخملباف 18/10/2009
و در انتها نمیتوانم نامه اش را به رهبر بیاورم باشد که خود اگر در جستجوی حقیقتید ، از همین نوشتار کوتاه پی به شخصیت فردی نمایید که خود را متصل به جریان سبز میداند ......و بدانیم چه کسانی و با چه دیدگاه هایی دوستان ما به شمار میروند .

*پی نوشت : نویسنده خود از فعالان دانشجویی کردستان می باشد .
(1)رجا نیوز*
(2) از وبلاگ زمبور نوشته محمد مهدی خالقی
  • خانم معلم

نظرات (۳۸)

سلام .
ارادتمندم .
راستشو بخواهید بله . درگیر امتحانم اما نه از اون امتحان ها که شما فکر می کنید خانم معلم !
چشم . الان که سرم شلوغه . میرم و برمی گردم مطلبتونو با دقت بیشتر می خونم . اما یه نگاه گذرا کردم از این نوشته خیلی خوشم اومد . حتما میام دقیقتر می خونم ببینم این مخملباف ... !
من بیشتر بلاگفامو به روز میکنم .
Mirbaagheri.blogfa.com
سلام
اول در مورد پست وبلاگ خودم :
اگر دقت همه ی چیزهایی که گفتم مخالف فضای رسانه ای مخصوصا رسانه های مجلسی های اصولگرا بود ، علت این امر این است که هدف من از این نوشتار خیلی بالاتر از دعوای بر سر مطرح شدن یا دفاع از یک نفر خاص بود ،
همه ی دغدغه ی من در این پست "شکستن تابوهای رسانه ای" با هدف "تفکر با کمترین پیش فرض ها" بود همین .
مرحله ی انتخاب و داستان حداقل و حداکثر بر می گردد بعد از مرحله ی تفکر


دوم ، در مورد پست شما :
به قول ما منطقی ها! پست مانع و جامعی بود ، لینک کامل مصاحبه را هم خواندم .
من هم مخملباف را با "عروسی خوبان" شناختم والبته هنوز هم عروسی خوبانش را دوست دارم ، اگر دقت کنید نقش اول فیلم "سیرتا و صورتا" اشبه الناس است به رییس جمهور !
یکی از داستان های دیگه ی مخملباف هم نیتش برای منفجر کردن مهرجوییه ، اولین بار این قضیه را از میرشکاک شنیدم ولی بعد نامه شو هم خوندم ، زیادی جالبه .
یادمه یک بار فکر کنم رشید پور بود که از حاتمی کیا در مورد مخملباف پرسید ، حاتمی کیا گفت : خدا آخر عاقبتمون رو ختم به خیر کنه

یاحق
  • مساله این است
  • حکایت مخملباف حکایت هر روزه روشن فکران این ملک است. انسانی کالانعامی که از روشن فکر بودن تنها سیگار کشیدن و مشروب خوردن و دین را زیر سوال بردن را بلدند. کاش واقعا روشن فکر می شدند. اما تنها ادا در آوردن را بلدند. روشن فکری تخم شومی است که هیچ گاه در این کشور پا نمی گیره.


    دست مریزاد.
    خدا حفظ تون کنه.
    خیلی خوب بود. هر چند می شد تلخیص ش کرد.
    خط های اولی هم که نوشتید به نوعی پیش داوری در مورد این مردک بود. در متن ها نباید خیلی موضع گیری شفاف کرد. به خصوص متن های انتقادی. و به خصوص تر در ابتدای متن.

    می بخشید جسارتمان را.
    علی مددی
    @جناب میر باقری
    سلام
    امید که با کمک خداوند از هر امتحانی رو سفید بیرون بیایید .
    به بلاگفاتون هم سر زدم لینکش میکنم تا مطالبتون رو بتونم بخونم ...
    ممنون که سر زدید .
    @جناب صنوبری
    سلام
    کاش متن نامه اش رو جهت ترکوندن !!!مهرجویی برام بفرستید اگه امکانش هست ...
    من خودم می تونم کلی اشکال به این متن بگیرم ولی شما لطف کردید و نوشتید جامع و مانع است ! جهت دلخوش کردن ما
    خوب بالاخره میدونید که کم حوصله ایم و بیشتر از این نمیتونیم کنکاش کنیم ... ممنون که همین این قدر رو پذیرفتید.مطالب زیاد بود حس ویراستاری اش نبود !!!
    @ جناب پور غلامی
    سلام
    لطف کردین با این ازدحام جمعیتی که روبرو ئید سری به ما زدید ... خدا قوت
    بله قبول دارم که میشد خلاصه تر بیان بشه ولی از بس متنهایی در یه زمینه و یه جور در مورد ایشون خونده بودم خسته شدم ... جالبه که به فیلمهای قدیمی ایشون هم کلی نقد کرده بودن با این حال مثل جناب صنوبری منم هنوز عروسی خوبانشون رو دوست دارم مخصوصا اونجایی که میگفت حرووم خوری خوشمزه است !!!
    نمیتونستم بی تفاوت بگذرم و نبینم که از عروسی خوبان و توبه نصوح تا فریاد مورچه ها که فقط دیدن عکسهاش باعث چندشم شد و نتونستم اونا رو توی پست قرار بدم ، چقدر فاصله است و به همین خاطر نگاهم نگاهی بی طرفانه ای نبود که بخوام بی طرف چیزی بنویسم ...
    به هر شکل ممنون از اینکه یا نظرات سازنده تون یاریم کردید ...
    در پناه حق باشید .
    نامه ها تو اینترنت هست ، :

    بسمه تعالی

    برادر بهشتی،
    سلام. خسته نباشید. انصاف حکم می کند که تلاش شما را در جهت رشد کمی سینما بستایم. اجرکم علی الله؛ اما وجود فیلم‌هایی چون اجاره نشین‌ها را به چه حسابی بگذارم. بی‌دقتی شما؟، بی‌اعتقادی شما؟، در صورت آخر اعتماد پاک مهندس موسوی را به شما نمی توانم ندیده بگیرم.
    برادر عزیز از شما خیلی خوبی می گویند. خیلی ها می گویند دو سه سال پیش در محضر مهندس مرا امر به ثواب کردید، یادتان هست؟ پس من باب ثواب می گویم؛ حاجی واشنگتن را که گردن نگرفتید، اجاره نشین‌ها به گردن چه کسی است؟ اگر فیلم را ندیده‌اید، ببینید. اگر دیده‌اید یک بار دیگر ببینید. شما را به همان حضرت اباالفضل (ع) تکلیف کسی چون من با شما چیست؟ ارج گذاری‌تان به جنگ را باور کنم یا اغماض‌تان را در مورد امثال اجاره نشین‌ها، امیدوارم که همچنان ما را متحجر ندانید که مثلاً به هنر تبلیغاتی و سفارشی معتقدیم یا با انتقاد مخالفیم. اما انتقاد در چارچوب انقلاب و اسلام یا هجو اصل اسلام و انقلاب؟ توهین می شود اگر بگویم فیلم دیدن بلد نیستید. می توانید بنشینید با هم اجاره نشین ها را ببینیم.
    من باب ثواب گفتم، گناه که نکرده‌ام؟ واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم. اما یک ربع پیش که با قرآن استخاره کردم خوب آمد که به شما بگویم و نه به کس دیگر. ادای وظیفه کردم؛ ثواب یا گناه؛ آخرت خودتان را به دنیای دیگران نفروشید.
    محسن مخملباف

    پاسخ بهشتی به مخملباف
    بسمه تعالی
    هنرمند گرامی برادر مخملباف
    با سلام
    نامه پرمطلب و موجز و برادرانه شما را خواندم. از اظهار لطف شما برادر گرامی سپاس‌گزارم. به دلیل اشتغالات مربوط به جشنواره متاسفانه هنوز موفق به دیدن بسیاری از فیلم‌ها نشده‌ام. در مورد فیلم اجاره‌نشین‌ها با نظراتی که تا به حال از جانب برادران مسلمان و مطلع به سینما شنیده‌ام عموماً آن را فیلمی متوسط در سطح برنامه‌های انتقادی تلویزیون دیده‌اند و البته با ساختی سینمایی. بسیار خوشحال می‌شوم اگر نظرتان را مشروح‌تر بدانم.
    امیدوارم هر چه زودتر موفق به دیدن این فیلم و فیلم‌های دیگر جشنواره بشوم و همچنین از نظر مشروح شما نیز راجع به این فیلم و احیاناً فیلم‌های دیگر امسال مطلع گردم.

    با تشکر مجدد از عنایت شما و با امید به توفیق شما در راه خدمت به اسلام و مسلمین.
    سیدمحمد بهشتی

    نقل از کتاب «تاریخ سینمای ایران»، نوشته جمال امید، جلد دوم، صفحه ۵۴۷
    در نامه ی مخملباف ارادت ویژه به میرحسین هم حکایتی دارد و در نامه ی بهشتی ترسش از مخملباف ...

    ...

    در مورد آهنگ : والله نمی دانم مشکل کجاست ، ولی دوتا نکته هست :
    1 باید خیلی صبر کنید !
    2 با فایرفاکس نمی شودها ، فقط با ie

    ...
    بعد منظور از نویسنده خود شمایید ؟ ئه شما کرد هستید ؟ موسیقی مقامی کردی هم گوش می کنید ؟
    @ جناب صنوبری
    ممنون از ارسال نامه تان فی الفور!
    نخیر منظورم از نویسنده همان نویسنده !! ( فرزدا حاجی بابایی است که نگاهشان نزدیک نگاه مخملباف است ! ) از موسیقی کردی هم فقط می توانم از شنیدن اهنگش لذت ببرم چون کردی بلد نیستم گرچه لهجه شان انقدر نزدیک گیلانی هاست که همیشه کر ها را با گیلانی ها اشتباه گرفته ام !
    به هر شکل مقدور نشد اهنگ را از طریق وبلاگتان گوش کنیم احیانا باید کمی خرج ! کنیم تا این موسیقی منتخب دنیا را بشنویم .
    در پناه حق باشید .
    خانم معلم عزیزم ،
    سلام
    واقعا خسته نباشید
    خیلی خوب و کامل نوشتید
    چشام از زور خواب داشت از جاش در می اومد !!! اما نشستم همشو با دقت خوندم !!!
    با خودم گفتم ای کاش همه مثل شما احساس مسئولیت می کردن ...
    اسم مخملباف برام آشنا بود ! گفتم بخونم ببینم کیه این مخملباف ! دیدم به به..... !!!!
    حرفای این دختران بابا رو گوش داده بودم !!! فیلم توبه ی نصوحش هم دیده بودم !
    چیزی ندارم بگم جز این که متأسفم ...
    با تشکر
  • ناصر عزیزخانی
  • سلام
    از مطالب وب شما خیلی بهره بردم.

    امیدوارم در شعاع مهر حضرت دوست همواره جانتان آفتابی باشد...
    بادرود ودعا
    @ دلداده ی عزیز
    ممنون که سر زدی .... بیشتر به درسات برس کمتر وب گردی کن دختر !
    @ جناب عزیز خانی
    سلام
    ممنون از اینکه سر زدید اتفاقا دیشب در وبلاگتان داشتم نظرات راجه به مطلب عروسی بدانتان را می خواندم ... به قول جناب صنوبری منم از دیدن عروسی خوبان لذت بردم سوای تمامی نقد هایی که الان از این فیلم می بینم به نظرم اون موقع فیلم خوبی بود و بسیار تاثیر گذار ! .... مخملباف حسابی قاطی کرده من با دیدن تصاویر فیلم فهمیدم چقدر پرت شده خدا به همه مون رحم کنه و انی ما رو به حال خودمون وامگذاره ....
    بازم لطف کردین سر زدین و با اجازه لینکتون میکنم ....
    بسیار مطالبتان جالب وروشنگرانه بود ضمنا اگه با تبادل لینک موفقید بسم الله
    سلام علیکم خانم معلم عزیزم
    چشم . حتما . هر چی شما بگین ...
    این پرونده را تا حدودی شریعتمداری کیهان، سالهای سال پیش باز کردو بست. شما دیر آمده اید. بهتر است به جای بررسی پرونده دیگران به پرونده خودتان و خودمان ازجمله نزدیکانتان و نزدیکانمان بپردازید. کارنامه من و شما هم پر از سیاهی است کی کارهایش آشکار است یکی دیگر تمام عمرش در شرک خفی. رسم درویشی نیست که مرتب با شبیه سازی تاریخی و سر هم کردن و تقطیع و دست به دامن رجانیوز شدن و... بخواهیم دیگران را مایه عبرت کنیم. مرحوم حاتمی در فیلم سوته دلان دیالوگ قشنگی دارد:
    شخصیت اصلی که خل وضع است: بریم مجلس روضه مصیبتی گوش کنیم..ثواب ...نه ...بابا تو خودت مصیبتی بنشین برای خودت گریه کن(نقل به مضمون.
    دلاک آنگاه که بدن شیخ ابو سعید را کیسه می کشید! خواست متلکی به شیخ بگوید(یعنی چرک بدنت مثل فیتیله شده!!) چرکها را جمع می کرد و جایی که شیخ ببیند می کشید! گیا شیخ بدترین کار بنده خدا چیست؟ شیخ گفت شوخ(چرک) به رخ بندگان کشیدن.
    متین تر باشید زیبنده نیست برنامه هویت را شما بعد از جهارده سال تکراری اش را پخش کنید. و نوشته های کیهان را بعد از 18 سال تکثیر کنید. شاید حدث می زنم چرا اینکار را می کنید! به نظرتان کار خیر است. کدام واجب شما را به طعنه زدن به بندگان گناهکار خدا بر می انگیزد؟ گمراهان پیرو مخملباف فیلمساز بیشترند یا..بگذریم.
    بنده را همان کافی، که عیبهای خویش بشمارد. عمرمان کفاف همین را هم نمی دهد
    پاسخی از شما نمی خواهم. خدا اول از همه من درمانده را ببخشد تا پیش از جامعه سازی و نجات گمراهان! طبق قاعده الاقرب فی الاقرب، خودم را نجات دهم که اگر همه عالم با کار من به بهشت روند، حساب پرونده خودم جداست. بنده برای هدایت دیگران خودش را به غضب الهی نزدیک نمی کند. بدرود
    سلام خانم معلم گرامی
    خداقوت
    شاید سه چهار سالی بود که مجروح شده بودم. بادیدن فیلم دوچشم بی سو از اقای مخملبلف خیلی متاثر شدم و گریه کردم. یا فیلم توبه ی نصوح او چه چقدر اموزنده بود. واقعا چرا انسان از اوج عزت به اینجا می رسد؟ واقعا به قول اقای فردی، آیا تند و عصبی بودن، یکدندگی پرخاشگری و.. نمی تواند نتیجه ی این پسرفت مخملباف باشد؟ اقای مخملباف اگر قبول نداشته باشند که قیامت و حساب و کتابی در کار است روند کارشان کاملا صحیح است. در غیر این صورت وای اگر از پس امروز بود فردایی.
    در ضمن برای من باعث افتخار است که از نظرات مفید شما در وبلاگم بهره مندم. درپناه حق و سرفراز باشید.
    @ناشناس
    سلام - در ابتدا گله دارم از اینکه حتی از داشتن هویتی حتی جعلی خودداری کردید که آنسان نمی داند شما را به چه نامی خطاب کند ...شاید این جوری راحت ترید ..
    اما من کاری به کار شریعتمداری ندارم غرضم باز و بسته کردن پرونده ی دیگران هم نیست که این به خدا مربوط است و نه به هیچ کس دیگر ولی از انجا که من یک معلمم والگو برای عده ای از دانش اموزان هر چه سطح مخاطبان بیشتر میشود هم مسئولیت فرد بیشتر می شود و هم امکان الگو پذیری اش توسط افراد دیگر زیاد تر ....
    ضمن اینکه من داشتم مسیر طی شده توسط ایشان را ترسیم میکردم در ابتدا هم نوشته ام اگر خوب نخوانده اید دعوتتان میکنم مجددا بخوانید !!! ... آیا شما روند حرکت ایشان را به عنوان یک فیلمساز انقلابی ! و مسلمان در حال صعود می بینید ؟ !! .... واقعا می توانید چنین فکر ی داشته باشید ؟ ... من که شرمم میآید به عنوان یک مسلمان چنین صحنه هایی خلق کنم ....برهنگی یک زن را نشان دادن خیلی به نظرتان اوج گرفتن است ؟ !!! .... پس واقعا کسانی که فیلمهای پرونو میسازند در اوج انسانیت به سر می برند .... من نگاهم به روند کاری ایشان است ... به اینکه ثمره زندگی شان دخترس شده چون سمیرا که خواستم عکسی از این دختر را بیاورم و باز شرمم شد و حذفش کردم چون به نظرم همین که نامی از مسلمانی دارد خراب کردنش صحیح نیست .... من نشان دادم که چگونه بود و چگونه هست این اگر اشکالی دارد برایم بازگو نمایید ضمنا من اماده ام هر کسی بخواهد پرونده ی مرا زیر و رو کند .... 27 سال سابقه کاری ام با چندین بار معلم نمونه منطقه بودن و 2 بار نمونه استانی بودن انهم در بزرگترین استان ایران همراه بوده است .... کارکردم نزد همکاران و دوستانو خانواده ام نیز مشخص است مرا از بازخوانی پرونده ام نترسانید که در برابر این انسانهای خاکی شرم نمیکنم از بازخوانی ان ولی خداوند جای خود را دارد اما ایشان در برابر همین انسانهای خاکی هم باید سری به زیر داشته باشند از اعمال و کردارشان .... هر چند این دو فیلم اخیر به مذاق عده ای چون شما خوشایند بیاید !!! .... من گفتم این فرد کسی است که از جنبش سبز دفاع نموده و جنبشیان هیچ کدام نظری نداشته اند که آقای ایکس شما با این فیلمهایتان جایی برای دفاع از ما باقی نگذاشته اید ما خواهان چنین طرفدارانی نیستیم ولی از نظر جنبش سبز هر که باشد فقط در جهان مطرح شده باشد برای حقانیتشان کافی است ...
    ضمنا فکر نمیکنم کارم مورد غضب خداوند قرار بگیرد چون قبل از من خود ایشان پرده دری کرده اند و این من نیستم که آبرویش را بردهام خود با دست خویش کوس رسوایی اش را نواخته است ....
    من به وظیفه ای که رهبرم به من محول نموده که همگان باید در صحنه باشند در صحنه هستم وخواهم بود ... هر چند به مذاق عده ای خوش نیاید !
    عبرت گرفتن از دنیای دیگران چیز بدی نیست .... عبرت بگیریم ... به قول لقمان حکیم ادب از که اموختی از بی ادبان .... نکنیم کارهایی که مایه آبروریزی و ننگمان شود ....
    @ جناب کاووسی عزیز
    سلام چقدر خوشحال شدم از شنیدن اینکه به سفر رفته بودید باور کنید لذت بردم از این که کمی هم که شده از این یکنواختی خارج شدید ...
    منهم مخملباف و فیلمهایش برایم چیز دیگری بودند .... فکر میکنم برای خیلی ها که از فیلم فقط به محتوایش کار دارند و نه پرداختن فنی به فیلم آن فیلمها بسیار جذاب هم بودند ... من عروسی خوبانش را خیلی دوست داشتم ... کم کم فکرش که عوض شد فیلمهایش نوع دیگری شدند ..از نوبت عاشقی و شبهای زاینده رودش شروع شد ... خدا همه را از وسوسه های شیطان دور نگه دارد ...
    نظرات ما که در حدی نیست که بتواند تاثیر گذار باشد ...دردلی است که به عنوان یک خواهر خدمتتان عرضه می داریم وگرنه شما کجا و ما کجا ... ارزش و منزلت شما پیش خدا کجا و ما جامانده های در دنیای فانی کجا ....
    خیلی التماس دعا ...
    سلام بر شما
    خانم معلم ها همیشه باید از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنند من با آنچه امروز از مخملباف می بینیم با شما کاملا هم عقیده هستم و دریغ و افسوس می خورم اما سرکار خانم معلم اجازه !؟
    باید عرض کنم امثال مخملباف ها امروز در خارج مرزها و حتا درون مرزها کم نیستند واقعیت این است که جمهوری اسلامی در تربیت و پرورش و حفظ و جذب نیروها و نخبگان و روشنفکران قدیم و جدیدش بسیار ضعیف عمل کرده است ما حق داریم از بزرگان این نظام بپرسیم شما چه شخصیتی را برای آینده این نظام تربیت کردید ؟ ببینید از کنار شخصیت بزرگوار حضرت امام ( ره ) کسانی چون مطهری ، بهشتی ، رجایی ، خامنه ای ، رفسنجانی و باهنر و ... قد کشیدند واقعا شما چه کردید که پس از 30 سال حاصل انقلاب شده است محمود احمدی نژاد و زمامدار دولتش اسفندیار رحیم مشایی.
    هنر آقایان جزء معاند کردن و محارب کردن نزدیکان و بزرگان نظام چه بوده است سرمایه های نظام را تبدیل به محارب کرده ایم و نشسته ایم و برایشان پرونده باز می کنیم یکی دو تا سه تا ده تا وقتی تعداد بالا می رود باید از خودمان هم سوال کنیم که چه عملکردی داشته ایم؟
    مرحوم ابوترابی در خاطرات اسارتش می آورد که یک روز یکی از اسرای ایرانی که متاسفانه میانه اش با عراقی ها خوب بود فوت می کند و بقیه اسرا از این ماجرا شادمان می شوند و او آنها را نصیحت می کند و میدان مبارزه را به میدان دوی استقامت و ماراتن تشبیه می کند میدانی که هرکس چوب را باید به نفر بعدی برساند اگر یک نفر این وسط دچار مشکل شود روند پیروزی مختل می شود.
    خانم معلم عزیز ای کاش یک بار از خودمان بپرسیم چه کرده ایم که نزدیکان امام راحلمان را این گونه دزد و مفسد و محارب و معاند می خوانیم و می خوانند.
    یا علی
    @سینا جان سلام
    اولا خوش امدی و بعدا اینکه این نظام نیست که باعث می شود مخملباف ها این چنین شوند این روحیه و ان خود فرد است که باعث می شود این منیت ها بر حقیقت وجود مسلط شده و چنین چیزی هایی بوجود آید .چرا فکر میکنی احمدی نژاد اولا محصول این نظام است ولی در کنارش مثلا هزاران جانباز و فرمانده جنگ را نمی بینی ؟ به هر شکل اگر سن اینها را یکی فرض کنیم می شود چنین نتیجه ای گرفت اما من محصول نظام را ا.ن نمیدانم شما جوانان می دانم که نهایت سنتان به 30 سا میرسد چرا که شماها می توانید محصول این نظام باشید جوانانی که قدرت پرسش دارند و فکر میکنند و انشا الله با روشهای گوناگون حل مسئله نیز آشنایند و حس میکنند که برای اثبات حقانیتشان ابتدا باید شاخصی داشته باشند و بر پایه محوریتی خاص با هدفی روشن و داشتن مسیری معلوم با امکانات خاص و مشخص به هدف خویش برسند .
    اینکه فقط در پی ایراد به نظام باشیم وکنکاش کنیم چه نکرده است فکر نمیکنم صحیح باشد گرچه من خودم مشکلت زیادی را بر ان وارد می دانم مانند هزاران خدمتگزار دیگر نظام که میدانند اشکالاتی بر ان وارد است ولی در پی نابودی ان نیستند بلکه کم کم در صدد اصلاح آن بر می آیند .برای منی که در دوران انقلاب بوده ام این انقلاب هنوز نهالی است که نیاز به مراقبت دارد و باید بات غذیه مناسب و نگهداری صحیح به رشد وبالندگی برسد ....
    پس پسرم بهتر است کمی عینک های بدبینی را کنار بگذاریم و نکات مثبت این نظام را ببینیم ... چیزهایی که گاه وقتی مطرح می شود به نظر مسئله چندان مهمی به نظر نمیرسد ولی از مواردی است پایه ای و زیر بنایی ...
    امید که این فضای غبار الود بگذرد و خورشید حقیقت بر تمام کشور بتابد و من ومایی که در این غبار توان دیدن صحیحی را نداریم بتوانیم هر چه سریعتر همه چیز را درست و به شکل واقعی ان ببینیم .
    در پناه حق باشید .
    اینها برای ما همه درس عبرت است

    چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

    اللهم اجعل عواقب اورنا خیرا
  • محمد حسین(پارسا علوی)
  • سلام خانم معلم.
    یکبار مدتی قبل برایتان نظر گذاشتم اما ظاهرا نظر ثبت نشده من از سیستم خارج شدم...
    بگذارید شاه بیت این پست را من اینگونه یادداشت کنم(البته با اجازه شما):
    مخملباف با همه کس و همه چیز مبارزه کرد الا خودش...و جهان به طور مداوم در آتش افکار چنین متفکرانی می سوزد،آن ها که پیش از رام ساختن نفسانیت خویشتن ،سودای رام ساختن جهان در ذهن دارند...
    بله ،مخملباف نمونه ی کوچکی است از افراد ریز و درشتی که دور و بر ما نیز هستند،و حتی خطر ما را نیز تهدید می کند!
    اماممان نیز همیشه ما را از علم و هنر و قدرت بدون تقوی به شدت بر حذر می داشتند.
    ....................
    استفاده کردم از مطلب شما.
    والعاقبة للمتقین
    @جناب ساعی
    سلام - بالاخره این امتحانا تموم شد ؟ ... هنوز که پست جدید نزدید ... ممنون که سر زدید و اللهم عجل لویک الفرج
    @ جناب پارسا علوی سلام
    اتفاقا صبح سر زدم و متنتون رو خوندم جای نظر نگذاشته بودید ...
    نظری از شما دریافت نکرده بودم فکر کنم کم کم باید از بلاگر کوچ کنم به بلاگفا چون اکثریت دوستان در انجا اقامت دارند و دسترسی به نظرات آسانتر است ... هنوز همت نکرده ام ...
    اما صحیح فرموده اید انچه مخملباف در گیر ان است نفسانیت و منیت خویش است که هنوز از ان رها نشده و درگیر ان است ... خدا فرزندان ایران را اصلاح و به وطن بازگرداند ... ممنون از حضورتان
    سلام
    پسر عمویی دارم که حکم برادر رو برام داره و بیماری ام اس داره تقریبا چیزی حدود 15 ساله که با این بیماری دست به گریبانه والان دیگه تمام کارهاش به کمک خانواده اش انجام میشه ... دست و دلم می لرزه وقتی که می بینم می خوان از یه پله ببرنش بالا و کاری براش انجام بدن بازم شاید جای شکر داشته باشه که بعضی از معلولین قادر به حرکت دادن دست یا پای خودشون هستند ولی ایشون پاهاش که به هیچ وجه حرکت نداره و دست چپشون کمی قادره که قاشق رو بگیره و در این حد ازش کار بکشه خیلی تمایل داشتم براش وبلاگی تهیه کنم تا از طریق ورود به دنیای مجازی کمی سرش گرم بشه وببینه مثل اونهم هستند کسانی که قادر به حرکت نیستند و این همه غر هم نمی زنند چون روحیه خانواده اش هم به شدت گرفته شده .... کاش میشد کمی راهنمایی ام میکردین که چه برخوردی باید باهاشون داشته باشیم ....
    ---------------------
    سلام من محسن هستم
    با بچه ها که همه مشکل پسر عمو رو داریم مشغولیم
    اونقدر که روزگار شرمش میاد بگه اینا مریضند
    نظر شما رو در وبلاگ دختری که با مغزش راه میرفت خوندم
    منتظر نظرات شما هستم
    علی عالی اعلی یارت
    یا علی
    @ محسن جان سلام
    ممنون از اینکه اومدی و گفتی که همچین جایی و مجمعی وجود داره ... پسر عموی من کلا روحیه اش رو از دست داده ... نمیدونم شما چند ساله تونه اون 56 سالشه .... جوون تنومندی که الان بیحرکت فقط میتونه بشینه و از زمین وزمان گله کنه و هر چیزی هم که بهش میگیم میگه شما نمی فهمید من چی میگم ... خوشحال میشم راهنمایی ام کنی چکار براش بکنم .... ضمنا من از مطالب وبلاگت متوجه نشدم جریان این زندانی چی بود ؟ !!! .... بخش دانلود هم باز نشد ! ... باز هم منتظر حضورت هستم .
    @ محسن جان سلام
    ممنون از اینکه اومدی و گفتی که همچین جایی و مجمعی وجود داره ... پسر عموی من کلا روحیه اش رو از دست داده ... نمیدونم شما چند ساله تونه اون 56 سالشه .... جوون تنومندی که الان بیحرکت فقط میتونه بشینه و از زمین وزمان گله کنه و هر چیزی هم که بهش میگیم میگه شما نمی فهمید من چی میگم ... خوشحال میشم راهنمایی ام کنی چکار براش بکنم .... ضمنا من از مطالب وبلاگت متوجه نشدم جریان این زندانی چی بود ؟ !!! .... بخش دانلود هم باز نشد ! ... باز هم منتظر حضورت هستم .
    خانم معلم سلام گذرا وارد وبلاگتان شدم و گذرا هم خواندم سوال؟ چرا مخملباف اینطور شد؟
    @ جناب رهگذر سلام
    شما فکر میکنید چرا ؟ !!!
    در یکی از این کامنت هاتون خوندم که از بی هویت بودن نظره دهنده ناراحتید یک همچین چیزی.
    شما که از اظهار نظر یک بی هویت ناراحت هستید راهش اینه که نظردادن ناشناس رو ببندید. امان از این ناشناسهای انبوه.. تازه گیریم که من فاطی رجبی بودم اینو نوشتم. مگه برای شما فرقی هم می کنه
  • ناصر عزیزخانی
  • سلام
    لینک شدی...
    الهی همیشه بهاری باشی
    @ ناشناس خانم رجبی
    متوجه شدین فایده هویت داشتن چیه ؟ !!حداقلش اینه که آدم میدونه طرف صحبتش کیه و مطمئن باشید اگه کنترل این بخش از وبلاگ دست من بود حتما بخش ناشناسش رو حذف میکردم ولی ....!!!
    و معمولا کسانی که می خوان حضور داشته باشن هویت خودشون رو اعلام میکنن مگه اینکه بخوان حاضر و ناظر نباشن !!! ....
    @ جناب عزیزخانی
    سلام
    ممنون که حضور پیدا کردید ...دلتان شاد و در پناه حق باشید .
    آهان !
    پس شما کرد نیستید.
    منم کردی نمی فهمم ولی لذت می برم
  • محمد حسین او
  • سلام .
    خب ... در مورد مخملباف چیزی ندارم بگم .
    چه شخصیت هایی که اول توی خط بودند و در خدمت ایران و نظام.
    و متاسفانه روز به روز فاصله گرفتند ...
    فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
    [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/mobic.htm][img]http://legalusdrugstore.com/16.jpg[/img][/url]
    roots pharmacy utah http://certifiedpharmacy.co.uk/products/frozen--energy-and-libido-enhancer-.htm who employs pharmacy tech [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/tofranil.htm]buy hydrocodone mexican pharmacy no rx needed[/url]
    northwoods pharmacy http://certifiedpharmacy.co.uk/products/desyrel.htm federal law pharmacy warehouse club [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/mobic.htm]mobic[/url]
    costal canada pharmacy http://certifiedpharmacy.co.uk/products/bystolic.htm herb pharmacy adrenal support tonic [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/propecia.htm]pharmacy degree ferris state[/url]
    pharmacy refusal of plan b http://certifiedpharmacy.co.uk/products/quibron-t.htm online pharmacy merchant [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/lukol.htm]lukol[/url]
    top 10 pharmacy school http://certifiedpharmacy.co.uk/products/procalisx.htm walmart pharmacy withholding prescriptions for tenncare [url=http://certifiedpharmacy.co.uk/products/prinivil.htm]no experience pharmacy technician[/url]

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی