لبیک به ندای یک بسیجی :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


لبیک به ندای یک بسیجی

خانم معلم | شنبه, ۱ اسفند ۱۳۸۸، ۰۲:۵۲ ق.ظ | ۳۷ نظر

 با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز

در مدرسه جوانی در تمامی اموراتی که اصلا در قبال انجام آنها وظیفه ای ندارد به مدرسه کمک های بسیار میکند که شرمنده ی او هستم و هستیم .

جوانی که به نظرم از دهه ی 60 به اینجا آورده شده ، با همان هیبت ، مرام ، فکر و ... نمیدانم خدا او را از ان زمان تا کنون حفظ نموده یا از ان زمان به این زمان فرستاده .... جوان بسیجی که برای انجام کارهایش توقعی ندارد و فقط می خواهد که مقبول خدا افتد ....

او کسی است که در تظاهرات اخیر به تمام سبز ها در، در رفتن از معرکه کمک میکرده ، در عین حالی که طرفدار سر سخت ولایت می باشد .... کسی است که با گل به کنار سبزها میرفته و از انها خواهش میکرده که از صحنه دور شوند تا اسیبی به انها نرسد .....

کسی که دختری را که به همراه دوست پسرش در وسط درگیری مانده بود و به جلیقه اش چسبیده بود !! را حفظ میکند تا به دست پدرش بسپارد و این در حالی بود که دوست پسرش از معرکه گریخته و او از بی غیرتی پسر رنج میبرد !!!

او کسی است که وجب به وجب بهشت زهرا را می شناسد ، شهدایش را ، با حاج همت حرف میزند و برایش درد دل میکند ، به کلبه ننه علی میرفته و همصحبت او بوده ، شهدای گمنام را دوست دارد و بچه های مدرسه را با شهدا انچنان گره میزند که بواقع فکر میکنند برادرشان است که ان زیر آرام گرفته است ....

و در انتها او کسی است که برای از جوانانی که دارند همین طور ذره ذره از خدا و دین فاصله میگیرند اشک میریزد ....

دیروز طی تماسی که با من داشت خواست که در جلساتی که برای " رفع معضلات اجتماعی "می خواهد ترتیب دهد شرکت کنم  ... هدفش آشنایی جوانان با این نوع مسائل است .مثل اعتیاد و یا نوع پوشش و تاثیر ان در زندگی اجتماعی .... به او گفتم راه را اشتباه انتخاب کرده چرا که پرسش و پاسخهای جمعی اثر گذار نخواهد بود طبق تجربه ای که سالهاست شاهد ان هستم .

پیشنهاد دادم جلسات در گروه های محدود و از بین رهبران گروه های مدارس انجام شود که انان خود بتوانند بر روی دوستانشان تاثیر گذار باشند و این در حالی است که اولا خودشان پذیرا باشند و ثانیا خانواده ها اجازه شرکت به انان را در چنین جلساتی بدهند ....

به نظرم بیشتر باید فکر جوان را درگیر این مسائل نمود که ایا مثلا این نوع پوشش داشتن فایده ای هم دارد یا نه ؟ چگونه ما را ارضا میکند و این ارضا در شان یک پسر و یا دختر جوان هست ؟ ....در این راستا میتوان بنری طراحی نمود با موضوعی که نیاز به تفکر دارد (1) و آن را به کمک شهرداری بین جوانان در محله به مسابقه ای گذاشت .... اما باید راه حل های بهتری هم باشه ....

اعتقاد داره که نباید این کارها رو فقط بر عهده ی دولت دونست ، این وظیفه ای که برعهده ی همه است و بعد همه در برابر خدا پاسخگو هستند ....

به همین خاطر دیدم باز مشورت با شما دوستان کمک میکنه تا به یه راه حل مناسب برسیم .....

اگه فکری دارین که جایی اجرا شده و جواب داده و روی جوونا تاثیر گذار بوده بنویسید که ما هم اجراش کنیم .... ممنون میشم

(1)جناب میرباقری تو این زمینه تخصص و تبحر خاصی دارند .

 

  • خانم معلم

نظرات (۳۷)

سلام
شبتون بخیر استاد
چمدی هست که ماجرای دختر وپسر در بین جوانان بسیار بالا رفته
واکنون هم مشاهده می کنیم که در سنین پایین تر هم نفوذ کرده.
با اینکه علاقه به جنس مخالف در سنین پایین اومده ولی ازدواج رسمی داره به سن پیری نزدیک میشه.
تلوزیون و رسانه. محیط و اطراف .خانواده و غرب زدگی و.. بسیار موثر هست در ارتباط جوانان.
خوشحال میشم به وبلاگم نگاهی بندازید
استاد
به به مبارک ، تو ولایت ما رسمه شما گل و شیرینی بدین . عجب بسیجی عجیبی . حالا مطمئنی بسیجی بوده؟اگه اینجوریه این فرد خوب تو بسیج یه نیروی فاسده . بجای فشنگ و باطوم ، گل . بجای ضرب و شتم و شکنجه ، رهایی...خدایا اینجور آدمهای خوب رو زیاد کن
پاسخ:
اما به رسم ولایت خودمون عمل میکنیم برادر !!!!
عجب...
پاسخ:
خیلی از نظرتون استفاده کردم !!!
اجازه سلام
ما که از این برنامه های بزرگ و استراتژیک چیزی بلد نیستیم
اما یک چیز هایی توی جامعه ما از بین رفته که اینجور شده
شاید هم از بین نرفته اما با سهل انگاری کم رنگ شده
انها باید بیایند روی کار
تا خیلی باور های کج شکل گرفته راست شوند...
پاسخ:
خوب خانم خانما اون باورهای کج شکل گرفته به نظرت چیا هستن ؟ ... اونا رو شفاف سازی کن بلکه به یه نتیجه ای برسیم
سلام خانم معلم مهربون و عزیزم
منم فکر می کنم این بسیجی رو یا خدا از اون زمان حفظ کرده یا فرستاده . خدا حفظش کنه و این جور بسیجیا رو هم زیاد کنه ...
هیچ فکری به نظرم نمیاد ! اما با دختر عمه ام مشورت می کنم ببینم چی میگه ! آخه اون توی این جور کارا فعاله و همین طور موفق ...
اما اگه کار طراحی بنری ، چیزی خواستید با کمال میل در خدمتم ...
پاسخ:
مممنو عزیزم میدونم تو همیشه اماده کمک به منی .... دستت درد نکنه استفاده میکنیم از نظرات دختر عمه ی خوبتون
یه عرض دیگه هم داشتم !
نظرات دوستان رو در مورد آهنگ وبلاگتون خوندم دیدم بد نیست آهنگو تا آخرش گوش بدم ! دیدم نه ! قشنگه . با آهنگای چرت و پرت الانه بالاخره کلی فرق داره ! فقط شاید با روحیه ما جوونا خیلی سازگار نباشه ! که اونم مشکل از روحیه ی ناسازگارمونه ! اما منی که خودم یه وقتی گفتم اگه میشه آهنگ وبلاگتونو تغییر بدید ! الان میگم قشنگه و گاهی گوش دادنشو دوست دارم ...
از اومدن به خونه ی جدیدتون لذت می برم . ساده و قشنگه و این به دل میشینه
این روزا که من دارم با مشکلای جورواجور توی وبلاگم برمی خورم ! سرعت اینترنت هم که اومده پایین ! خلاصه بی خیالش شدم !!!
  • محمد حسین(پارسا علوی)
  • ما هم کارهای خیلی کوچکی کرده ایم.راستش دیگر نیاز است که باور کنیم باید جلساتی با حضور متخصصان جوانان گذاشته شود.فکر می کنم قدم اول برای شما تاسیس یک موسسه مردم نهاد است که به کارهایتان جنبه ی قانونی هم ببخشید و شاید بودجه ای هم بگیرید
    یک سری سخنران های مردمی وجود دارند که می توانید آن ها را دعوت کنید.افرادی مثل استاد احمد خسروی،دکتر مولودی،دکتر ایمانی، دکتر کریمی،دکتر شریفی ،آقای نقویان و...
    استفاده از مسجد برای پایگاه اصلی فعالیت هایتان هم خوب است.یادتان نرود در هر حال قران را در برنامه هاتان بگنجانید که عجیب جواب می دهد.
    ان شاءأ الله اگر شد باز هم در این مورد بحث می کنیم.
    پاسخ:
    سلام ممنون از نظرتون .... البته من فکر میکنم که این جلسات با تعداد محدود باید شروع بشه و در این جور موارد مخاطب باید سخنران یا ناظر جلسه رو یه جورایی قبول داشته باشه تا بشینه و به حرفش گوش کنه ..مسئله دیگه اینه که این جوونا رو چه جوری علاقمند کرد و اولش کشوند به حالا مسجد یا کتابخونه ای ؟ .... بعد میشه راجع به بقیه قضایاش صحبت کرد .... اون جوونایی که میان اونایی هستن که مشکلی ندارن و قراره کسایی رو بکشونیم بیاریم که مشکل دارن ...این بعد قضیه رو که در نظر بگیرید یه کمی آوردنشون به جمع سخت میشه..... منتظر نظرات تون بازم هستم ....
    سلام باز
    خب باور های کج شکل گرفته:
    مثلا وقتی جوانی بیست وچند ساله میادو میگه شما چرا خودتان را منتر یک موجودی به اسم موعود کرده اید و دارید خودتان را مسخره میکنید و اگر این موعود ساختگی!!!تان بیاید که نمیتواند درمقابل تسلیحات غرب دوام بیاورد
    این یعنی ما روی موعود توی جامعه روی کله ی بچه ها کار نکردیم
    ما؟!!!! نه مسئولان واز این دست زیادند
    وقتی نماز روزه و محرم ونامحرم حرمت شهید حرمت امام حرمت مراجع حرمت استاد وحرمت دانشجو حرمت لباس و خیلی حرمت های دیگر نیست
    خیلی چیز های دیگر هم نیست!
    وقتی طرف می آید میگوید من دلم پاک است حالا حجابم فلان جور و کسی هم نیست که توجیهش کند این یعنی ضعف!
    من خودم یکی از کسانی که روی حجابم اصلا مقید نبودم!
    یک مدت با پس گردنی کار کردند نشد! اینهمه قلم فرسا و حنجره فرسا (منظورم سخنران) چه کردند؟
    خب ما افاضاتمان ته کشید
    پاسخ:
    دستت درد نکنه افاضات فرمودید ...مقبول افتاد ... حالا یه نمونه از همون حجابت شروع کن که چی شد مقید شدی ؟ شما که پس گردنی هم بهت کارگر نیفتاد چه کار باید بکننن بقیه بلکه فرجی بشه و باور کنیم که خدا حقه ، قرآن حقه ، معاد حقه و ..... ممکنه ازمون سوال کنن که اون دنیا چه کردین ؟ !
  • مساله این است
  • (شکلک عاقله مرد عصا قورت داده دنیا دیده ای که نافذ البصیره است و تسبیح به دست گرفته و از بازی های روزگار می گه):

    والله ما که بعد عمری کار فرهنگی کردن در فضای حقیقی و مجاز (اینترنت) به شما جوون ها سه توصیه می کنم:

    1- کار گروهی را انجام بدید. اما کار فردی اثرش چیز دیگه ای است.

    2- قید تشکل راه انداختن و گروه بازی و ... را از همین الان بزنید. و ایضا قید کمک های دولتی را.

    3- لطفا کار فرهنگی نکنید. فقط هر کی خودش باشه. هر کی عمل کنه به همون حرف هایی که می خواد برای جوون ها بزنه. به جون خودم همه کارها درست می شه. نه کلاس قرآن نیاز هست نه کلاس احکام. که اینها برای مراحل بعد است. اینها همه رو تست کردیم ها !
    پاسخ:
    سلام به پیرمرد دنیا دیده - خوب منم که همین چیزای شما رو گفتم !!! ولی نمیشه دست رو دست گذاشت ... بچه هامون واقعا دارن کج رشد میکنن !!! .... حتما میدونی تو مدارس چه خبره ... دخترونه اش یه جور پسرونه اش یه جور دیگه .... منم اعتقاد دارم که اگه چیزی بهش فطرت بچه هامون پاکه و درست عمل میکنن اما نمیشه منتظر نشست "چیزی " بشه شاید نشه ! پس ما خودمون باید اون چیز رو ایجاد کنیم .... مطمئن باش کسی تو فکر کمک گرفتن از دولت و ارگانی نیست ... خودجوش باید چکار کرد ؟ اینکه گفتم طراحی بنر ، نه اینکه شهرداری کمک کنه ، میشه از طریق دوستانی که ایشون دارن پول تبلیغات برای بنر داد .... ولی فقط نشستن و دست روی دست گذاشتن دردی رو دوا نمیکنه ..... لطفا فسفر بسوزانید !!!!
    اجازه خانم پیرمرد عصا قورت داده را چه به فسفر سوزوندن
    خب اجازه خانم اون قضیه حجاب هم تلنگری بود
    کسانی که من همیشه هیچ ذهنیت خوبی ازشان نداشتم و از قضا مذهبی هم بودند وخلاصه...!
    بعد دنیا چرخیدو چرخید و یک عده از همان دست آدم ها تلنگری زدند که هوی هاش خانوم همه مثل هم نیستند و قرار نیست که تو با یک چشم به همه نگاه منی وقرار نیست تو دین ومذهبت را صدقه سری قشر خاصی وام داشته باشی واز این حرف ها
    خلاصه ما که مغز نداریم چه برسه به فسفر سوزوندن وفکر کردن
    پاسخ:
    اتفاقا این اشاره ی خوبیه که برای بحث ها از کسانی که به داشتن مذهب و دین معروف شدن (آدمهای خشکه مذهبی ) استفاده نشه .... باید از کسانی استفاده کرد که علاوه بر مذهبی بودن بتونن با گروه جوان رابطه برقرار کنند و حرفشون رو بفهمند پس دیدی شما هم کلی فسفر سوزوندی عزیز دلم ...
  • مساله این است
  • خانوم اجازه!
    اگه قراره ما حرف برنیم این شاگرد تنبل ها و وراج ها رو از کلاس بندازید بیرون. نمی گذارند ما چیز یاد بگیریم.

    من که نگفتم دست روی دست بگذاریم!
    پاسخ:
    اگه دست رو دست گذاشتن نیست پس پیشنهادتون چیه ؟ ....واقعا از حرف زدن تا عملیاتی کار کردن فاصله است .... و این موضوع بزرگ فرهنگی رو از کجا و چگونه شروع کردن واقعا باید درست و از نقطه صحیحی شروع بشه ... اولش رو یا علی گفتی بقیه رو خدا کمک میکنه و پیش میره مهم همون استارت اوله .... بازم ممنون از حضورت ...
    خدمت شما عرض کنم که در این مدت که از خدا بهم عمری داده تا حالا به چشم بینا آن نوع بسیجی که شما می فرمایید بنده ندیدهام احتمالا" ورژن جدید باشند، نه؟ تا جایی که بنده با دوستان بسیجی تلیت زدیم از وجنات مبارکشان چیزهای دیگر ریخته . البته قبول دارم که همه را نباید به یک چشم دید و از آنجایی که به خودم قول دادهام مثبت نگاه کنم بدم هم نمی آید اینجور بسیجی ها را ببینم ولی از آنجایی که به قول معروف دوری دوستی میاره بهتر است نزدیک نیام زیاد آخر عقل حکم می کند خود را از خطر دور نگه دارم یک هو دیدی آن رگ همیشگی شان ورقلمبید و با باطوم و تفنگ و الباقی ابزارآلات با ما به گفتمان نشستند که بنده اصلا" از این نوع گفتمان ها خوشم نمی آید شما را نمی دانم . فی الواقع تصویری که به واقعیت نزدیک است همین است.در مورد خوردن و نخوردن هم که به دوست عزیز دیگری هم گفتم بدلیل عدم آزادی موجود در مباحث امکان بحثش برای بنده وجود ندارد چرا که اگر بکنم مجرمم اگر نکنم هم مجرم(بحث در مورد خوردن و نخوردن منظورم بود) آن آقای هاشمی را که فرمودید که ماشاالله خود سیستم است آقاجان آن 50 تا 100 نفر آدم های کوچک هم که فرزندان محسوب نمی شوند . اما یک پیشنهاد خانم معلم جانِ بغل دستی تان به دانش آموزانتان اگر فرهنگ بسیجی می خواهید تدریس کنید آن ورژن جدید که شما می فرمایید و ما ندیدیم را تدریس کنیم تا حداقل بچه هامان ببینند از ما که گذشت .به آن ورژن جدید را هم که ترکه کردید که به به
    وقتی دختران دم بخت به علت بیکاری و عدم بلوغ اقتصادی آقا پسرا همچنان دم بخت می مانند و برای گریز از سرزنش دیگران بناچار به رقابت و ادامه تحصیلات دانشگاهی می پردازند و از این طریق سطح توقعات آنان بالا و بالاتر میره وقتی برای استخدام سه ماهه و قراردادی در یک آموزشگاه خصوصی در شهر ماقریب 450نفر با مدرک لیانس و بالاتر در رقابت با همدیگه قرار می گیرند ...وقتی شاکله کلی تمام فیلمهای صداوسیما ورسانه های دیداری فخانه های 1000متری و بالاتر و حضور نقش هائی است که درآمد بسیار دارند و سه چهار ماشین گرانقیمت فقط توی حیاط ویلایی آنها پارک شده و...بنوعی زندگی اشرافی مرفه هان بی درد را الگوی جوانان می کنه ...وقتی در همه سکانس ها و دیالگ های فیلمها ی ایرانی ‘افراد خوش تیپ وگریم و آرایش کرده به عنوان الگوی جوانان ایرانی مطرح میشه واز زندگی معمولی عموم شهروندان ایرانی بجز برخی سریالهای ماه رمضان خبری نیست ...وقتی دو جنسیت دوازده سال تحصیلی از مدرسه تا اتوبوس گرفته جدا از هم نگهداری و درعنوان جوانی و کشش جنسی وجسمی بدون هیچگونه آموزش و مهارت ارتباط اجتماعی درصحن کلاسها وراهروهای دانشگاهی رها میشوند ووقتی قافیه را تنگ می بینیم به ازدواج دانشجویی ودریافت یک تخته پتوی دونفره ویا خوابگاه متاهلین دعوت می کنیم !در حالیکه فکری برای بعد از اتمام تحصیلات آنها نکرده ایم شما چطور انتظار دارید جوانان مشکل و معضل اجتماعی نداشته باشند ... اینها مشکلات خودشون را هر از چند گاهی دریک شکل نمایش می دهند روزی در قالب آرایش وپوشیدن لباس های نامناسب روز دیگری در قالب هواداری افراطی از این تیم فوتبا ل و روز دیگری در صحنه زدو خوردها واغتشاشات خیابانی و روز دیگری در قالب نوشتن داستان و یا کشیدن نقاشی ویا تدارک ادبیات نامانوس با فرهنگ جامعه وعده ای نیز با افسردگی عارض شده خود پناهنده دخانیات واعتیادمی شوند -پایین آمدن سن اعتیاد وعمومی شدن موضوع استعمال دخانیات دربین دانش آموزان را همگی اذعان دارند و ما نیز با انگ وتوجیه هجوم فرهنگی از بار رسالت خودمان شانه خالی می کنیم .
    فاصله بین بلوغ و نیازهای جنسی و رسیدن به بلوغ اقتصادی وازدواج برای جوانان ما حدودا 14 سال طول می کشه و این زمان ‘دوران بروز رفتار های هنجارشکنانه آنهاست پس برای اقتصاد و اشتغال آنان چاره ای باید اندیشید ...
    سلام
    دوست گرامی
    زبان سرخ ، سر سبز به باد دهد!!


    اما یک حساب سرانگشتی
    در وبلاگ بخوانید
    پاسخ:
    سر سبز را بی زبان سرخ ارزشی نباشد !!!
  • خانم معلم به امید خان
  • ممنون از پیشنهادتون اتفاقا ایشون در مدرسه حاضر میشن و بچه ها از نزدیک شاهد رفتار و گفتار ایشون هستن و شرکت الکترونیکی دارن و بچهه ای الکترونیک ما رو در زمینه ساختن ربات راهنمای میکنن بدون اینکه هیچ چشمداشت مادی داشته باشن ...یعنی از کار شرکت می زنن و یه گروه از دانش آموزان علاقمند رو واقعا با درس الکترونیک و کاربرد هاش آشنا میکنن ... هر وقت لازم باشه تور بهشت زهرا راه می اندازه و بچه ها رو می بره قسمت به قسمت بهشت زهرا و معرفی میکنه ... و اگه کاری میکنه همه رو از جیب خودش خرج میکنه و ریالی حاضر نیست مدرسه خرج کنه و این کار رو نه تنها برای این مدرسه بلکه برای هر مدرسه ای که ازش کمک بخواد انجام میده ... و نه باز هر مدرسه ای ، هر شخصی که نیاز به کمک داشته باشه رو تحت پوشش قرار میده و باز این نه از سر اینه که خودش خیلی داره ، نه ، این در و اون در میزنه تا بتونه مشکلی از مشکلات مردم رو حل کنه ودروغ چرا بارها باهاش دعوا کردم که به تو ربطی نداره کمی به زن و بچه ات برس ... ولی کو گوش شنوا ... پس هستند بسیجیانی از این دست فقط باید خوب نگاه کنی تا تشخیصشون بدی
  • خانم معلم به جناب روشن
  • ممنون از مطرح کردن معضلاتی که در جامعه هست و عواملی که باعث ایجاد ان می شود .... همه چیزهایی که مطرح کردید را قبول دارم ولی باز بر این عقیده ام که باید از جایی شروع کرد اگر دولت و سایر ارگانهای ذیربط بهفکر جوانانمان نیستند ما هم بگوییم به جهنم !! .... با همین توصیفی که از جامعه داشتید داریم دختران و پسرانی که بسیارمعقولند و این بحرانها را به خوبی پشت سر گذاشتند انها چگونه از این دامها خلاصی یافتند ؟ به نظر من نگاه عمیق به خانواده و کارکرد های ان را نباید سری سری گرفت باید از خانواده ها شروع کرد ... متاسفانه یکی از عادات غلط ما این است که با دید منفی به همه چیز نگاه کنیم و به داشته هایمان توجهی نداشته باشیم .... هدف از مطرح نمودن چنین بحثی این است که به راهکارهایی برسیم که بتوان برای جوان کاری کرد با همین امکانات موجود .... از ابتدایی تا دبیرستان به قول شما از هم جدا هستند و در دانشگاه این تداخل باعث میشود خود را گم کنند ولی من و شمای نوعی که تحصیلات دانشگاهی داشته ایم چگونه از این جریان در رفته ایم ؟ آیا غیر از این است که ازدواج ساده ای داشته و در کنار خانواده ادامه تحصیل داده ایم ؟ .... باید فرهنگ ساده زیستی را کم کم جانشین فرهنگ غلط مصرف گرایی کنیم .... شاید سخت به نظر برسد ولی ناممکن نیست فقط باید آستین ها را بالا زد و با رمز یا علی کار را شروع کرد ...
    سلام
    خیلی عجیبه که اون بسیجی عوض نشده چون ارزشهای نظام امروز نسبت به زمان جنگ تغییر کرده و عوض شده ! امروز یک نفر به خودش اجازه میده با دروغ سر مردمی کلاه بذاره و نظام کاریش نداره، امروز ... اون چرا تغییر نکرده عجیبه
    در گذشته که ما دانش آموز بودیم اصول اعتقادی و ارزشی را جلو صف برای کل دانش آموزان دبیرستان می گفتند کسی هم اعتراض نمی کرد چون مسئولان اول خودشان رعایت میکردند امروز شاید طبیعی باشد که اجازه ندهند شما یا من مسائل شخصی مان را به آنها القا کنیم.
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون ... هنوز هم هستند کسانی که دلشون برای این مملکت و فرزندانش می تپه ... ما به وظیفه عمل میکنیم در حدی که میتوانیم ... بیش از آن را خود خدا هم از ما انتظار ندارد .... مسئولین هر چه می خواهند بکنند من معلم وظیفه ام چیست ؟ من باید به تکلیفم عمل کنم تا شرمنده شهدا و جانبازانی چون شما نباشم ....
  • محمد حسین او
  • سلام علیکم .
    بابا این کارها چیه ؟ شرمنده می فرمایید !

    این طرحو می خواهید توی یه مدرسه اجرا کنید ؟ نظرات دوستان که باید از خودمون شروع کنیم درسته .
    یه فکرایی دارم برای باور پذیرتر شدن قضیه برای بچه های یه مدرسته ی دخترانه . منتها نیاز به اطلاع از شرایط سنی و شرایط فرهنگی و خانوادگیشون داره . بعد خونواده شون نیان یقه ما را بچسبن !

    دانش آموزانی که برای اجرای طرح بینشون مد نظر دارید چه گروه سنی دارند . کدوم شهر هستید و ... ممکنه اطلاعات بیشتری بدهید . خوشحال میشم بتونم نقشی هر چند کمرنگ داشته باشم .
    پاسخ:
    سلام - باورم رو گفتم - نه منظور ایشون در کل منطقه بود یکی از مناطق پایین شهر تهران بزرگ - گروه سنی دبیرستان دخترانه و پسرانه - شرایط فرهنگی خانواده ها مناسب نیست - مثلا خیلی راحت اولیا میان دعوا میکنن با مدیر و معاون مدرسه و میرن ... کمی شعور چیز خوبیه رو ندارن اصلا ، البته نه همشون - سطح سواد خانواده ها کمه و مشکل اعتیاد و فقر هم هست ... و قس علی هذا . خواستین شرایط رو براتون ایمیل میکنم . موید باشین .
    سلام و صد سلام
    فقط متاسفم و صدها بار تاسف عمیق خود را از روزگاری بیان میدارم که بسیج و بسیجی اینگونه منفور شده که از دیدن چنین اشخاصی همه تعجب میکنند. بیخود نیست که به بسیجی قدیمی بودن و از همه چیز گذشتن و حال و روز امروز خود می بالم و از عربده کشان بی هنر مدافع ... بی زارم.
    ممنون از حضورتون
    سبز باشید چون سبزه قرمز و سفید باشید چون سیب و خندان خوش و سرحال
    خواستم حساسیت به رنگ نداشته باشید[نیشخند
    پاسخ:
    این روزها این افکار جناحی باعث خیلی از اختلافات شده و من آدم این جور چیزها نیستم .... البته باید برای عقیده احترام قائل شد و مهمه اما نه اینکه تمام انسانیت انسان رو زیر سوال ببره ، شما فارغ از هر نظر برای من جانبازی هستید که همیشه در تمام این مدت برایم محترم بوده و هستند .... هیچ وقت نمیتوانم از جان گذشتگی ها ی شما را از یاد ببرم و اینکه تمام جوانی تان را به خاطر انقلاب و اسلام کناری نهاده و اکنون نیازمند حضور دیگرانی هستید که اگر نرفته بودید به جبهه از وجودشان شاید بی نیاز بودید .... ضمنا تا انجا که میدانم هر دو مسلمانیم وشیعه و به یک سنت و آیین اینکه چگونه فکر میکنیم و کدام صراط مستقیم است داوری اش با خدا و اینکه هر کداممان راه به خطا میرود خدا هدایتمان کند به راه راست .... همه اینها را گفتم که بدانید مرا از هر دری خارج کنید از در دیگر وارد خواهم شد تا بدانید به وجودتان افتخار کرده و میکنم ....در مورد بسیج و بسیجی هم تا انجا که من میدانم بیسجی منفور نیست ، شاید عده ای به نام بسیج آن کار دیگر میکنند که الان در هر لباسی میکنند در لباس روحانیت گاهی دیده شده اعمالی انجام میدهند که دون شان حتی یک انسان است چه رسد به روحانیت ... بسیج که نیرویی خودجوش و مردمی بود جای خودش را دارد از هر مردمی وارد آن شدند و هیچ صافی نبود که از آن عبور کنند بنابر این میانشان پیدا میشود کسانی که خودسر عمل کنند و این نه به دان معناست که همه را با یک چوب برانیم ...با اجازه منم از بسیجیان فعال میباشم و امیدوارم منفور جامعه نباشم .... پایدار باشید .
  • مساله این است
  • اجازه خانوم!
    اولا شما نیستید ببینید این وراج های کلاس می یان دم خونه ما چه حرف هایی می زنند! اگه بگم حتما می گین که اولیاشون رو بیارن مدرسه.

    دوما این که این امیدخان هم از اون بچه های زر زرو و تنبل کلاسه که به جای درس خوندن همه ش با بچه های اوباش می ره تفریح و پکنیک. اصلا جز دوستای خودش انگاری کسی رو ندیده. شایدم دوست نداره ببینه. این هم باید تنبیه کرد. چند بار باهاش دعوا گرفتم اما از رو نمی ره که.

    سوما از جناب محمدمهدی تعجب می کنم که با یک حرف یک شخص بسیج را منفور جامعه می دونه! باید دید بسیج منفور چه کسانی هست؟ بنده افتخار می کنم که بسیجی "بشوم" که مقتدا فرمود "بسیجی یعنی امیرالمومنین"

    چهارما این که راهکار نمی خواد. قبلا هم گفتم اصلا در مرحله اول نمی خواد بشینید و طرح بریزید و گروه تشکیل بدید و ... . فقط کافیه "عامل" باشیم به اون چیزهایی که با زبان می خوایم بگیم. که معصوم فرمود: "مردم را فرا بخوانید بغیر السنتکم".
  • خانم معلم به جناب پور غلامی
  • اولا سلام دوما صد بار گفتم این همه به پای این بچه نپیچ آخه چی میخوای از جوون این بچه ...تو بزرگتری ، عاقلتری !! باید بدونی چطوری با کوچکتر از خودت راه بیای .... دیگه توصیه نمیکنم سعی کن مهربونتر باشی ...
    در مورد امید خان نوع نوشتارش و استفاده از کلماتش رو نمیپسندم ... اصولا فکر نمیکنم هر کسی قراره طنز کار کنه لازم باشه از هر نوع کلمات شنیعی برای دلچسب تر شدن متنش استفاده کنه .... اما هر کس نظری داره و نظرش حداقل برای خودش محترمه ... سر بحث کردن هم ندارم یه مدت با وبلاگ حاج علا با دو نفر به اسم رضا و علی بحث کردم بی فایده بود نرود میخ آهنی در سنگ .... فکر میکنم تا یه جایی وظیفه است بیش از اون زور اضافه زدنه و فایده ای نداره همیشه میگم اونی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی اونیکه خودش رو به خواب زده نه - در مورد محمد مهدی خان هم توضیح دادم قبل از اینکه کامنت شما رو بخونم و ایشون با هر نظری رو سر من جا دارن و روی تخم چشام تا زمانی که سلاح بدست با این حکومت به جنگ در نیفتن !! ....
  • خانم معلم به جناب پور غلامی 2
  • چهارما در مدارس پسرونه اگه سر بزنی میبینی که معلمین مرد دنبال یه لقمه نون حلال دیگه همه چی رو کنار گذاشتن و سه شیفت کار میکنن و دنبال این نیستن که ببینن سر این قوم داره چی میاد اون وقت چه جوری عامل باشن ... فکر میکنم یه هسته باید تشکیل داد از رهبران گروها در هر مدرسه ای و این کار سختیه که رهبر گروه را شناسایی کنی و بعدش جمع کردنشون و اجازه خانواده ها و بعد کار فرهنگی رو شروع کردن .... البته نه اینکه حرف شما رونپذیرم کلام شما کاملا متین و بسیار صحیح ولی با توجه به ناهماهنگی هایی که در کارکرد افراد در مدارس وجود داره یکی میاد یه کاری میکنه اون یکی بلافاصله اثرش رو خنثی میکنه ... این دوگانگی ها به بچه اجازه نمیده که درست فکر کنه و بتونه تصمیم بگیره وقتی میبینه معلم محبوبش با ارایش میاد مدرسه و یا نوع پوشش میرسونه که ایشون مثلا در قید و بندی نیست از من معاون که گاها باید سر بعضی مسائل دعواشون هم بکنم دیگه الگو پذیری نخواهند داشت ... منم معتقدم معلمین بسیار کارساز میتونن باشن ولی با توجه به زمان و حجم کتب وقت اضافه برای حرف زدن و با بچه ها بودن نیست و اینکه بخوای لابلای درس دادن نکاتی رو گوشزد کنی که بچه بگیره هنرندی خاصی میخواد که در وجود همه معلمین ما نیست .... کمتر معلمی رو دراین چند سال دیدم که قدرت جذبش در این نوع مسائل بالا باشه .... بنابراین طبق توصیه شما باید از معلمینمون شروع کنیم .... بازم ممنون .
    دم این بسیجی هم گرم
    پاسخ:
    ممنون که سر زدی ولی کاش یه نظری میدادی ..... استفاده میکردیم .
    سلام
    اولا که تازگی ها چقدر بچه مثبت های کلاس جیر وپیر میکنند
    تازشم ما تهدید به قتل شدیم حالا هیچی نمیگوییم تا به فلک نبندند بعضی ها را...
    دوما که تسلیت بخاطر به تعبیر دوستی یتیم شدنمان به شما و صاحب عصر( عج)
    سوما تبریک و دست مریزاد به دلاوران ایرانی بخاطر دستگیر کردن عبدالمالک ریگی منفور
    چهارما به نظرم ما در رساندن خیلی مفهوم ها مشکل داریم
    یعنی اقای مسئله میگویند خودمان عامل باشیم من میگویم خیلی از جوان های ما نمیدانند باید به چی عامل باشند یعنی اگر هم بچه های خوبی باشند وبخواهند عمل کنند در واقع درست نمیدانند
    (اجازه خانم بازم طرح مسئله بود بی راهکار خودمان میدانیم )
    پاسخ:
    اما عامل بودن فرد چیزیه که خودش باعث میشه اطرافیان از او الگو برداری کنند ...گفتم که ، بعضی از معلمین ما الان مثل هنرپیشه ها میان مدرسه ، البته خیلی کم اند و اغلب میشه از ظاهر معلمین فهمید که معلمن !! ولی همونها انقدر تاثیر گذارند روی بچه ها که نگو ... میشه هم مذهبی بود هم شیک پوش بود و هم تاثیر گذار ..... مهم اینه که فطرت انسان خوب و پاکه و خوبی ها را جستجو میکنه .... گرچه تمایلش به بدی ها زیاده ولی درک صحیح و ناصحیح رو به خوبی میتونه انجام بده .... بچه ها هم مخصوصا توی این دوره وزمونه قدرت تشخیصشون عالیه .... میشه عامل بود ولی به چی عامل بودن شرطه .... اینم یه نکته ای که شاگرد زبون دراز کلاس گوشزد نمودند دستت درد نکنه ....
  • محمد حسین(پارسا علوی)
  • اصولاً همان طور که ما ایرانی ها غرب زده هستیم،همسایه زده هم هستیم!
    این جمله شاید دارای ابهام زیادی باشد،خب صحبت چیست؟
    بحث این جاست که ما اگر از دیگران کمتر شخصیت غیر قابل دسترس بسازیم و به جای خود کوچک سازی سعی کنیم بر پایه آن چه داریم به آن چه می دانیم نیک و صحیح است عمل کنیم قادر خواهیم بود تغییر ایجاد کنیم.
    باز تا این جا مستقیم به شما مربوط نمی شد.
    شاید جنس نگاه شما با آقای پور غلامی یک تفاوت اساسی دارد.ایشان به وظیفه ی فردی هر شخص خواهان تغییر در قبال کارهای خودش اشاره می کند.این که آن چه می دانیم را عامل باشیم.اما شما به مرحله ی بعد از این اشاره دارید.
    شما در هر صورت باید به کار خود انسجام،نظم و روح سازمانی بدهید.و این جز با داشتن مسئولانی با سابقه و دارای مقبولیت غیر ممکن است.بعد از جمع شدن این هسته ی اولیه،حال خوب است که به کارتان لباس حقوقی ببخشید و در قالب یک موسسه و یا تشکل دیگر جمع خود را در سازمان ملی جوانان تهران ثبت کنید.
    این که می فرمایید چه کنیم که جوان های مشکل دار بیایند،باید بگویم ذکر یک مشاهده خالی از لطف نیست،هیئتی که اعضای آن خالصانه کار می کردند و برخوردشان با جوانان شرکت کننده با ظواهر مختلف دارای وِیژگی عدم تبعیض و احترام بود توانست پس از مدتی همان جوانان "مشکل دار" را هم به سمت خود جذب کند.
    در ضمن استفاده از کارشناسان خبره و دعوت آنان برای گفت و گو و کنفرانس های روشنگرانه و تبلیغات وسیع این چنین برنامه ای به هیچ وجه خالی از لطف نیست.که قسمتی از بودجه ی این کار می تواند از طریق نهادی مثل سازمان جوانان تهیه شود.
    از استفاده از نام های کلیشه ای برای تشکل جداً خودداری بفرمایید.مثلاً چه اشکال دارد نام تشکل شما : "الف" باشد؟
    ولی مرحله ی اول از همه مهم تر است،و آن چیزی جز عمل کردن به هر چه که باید به آن عمل کرد!نیست.
    ان الله مع الصابرین.
    و العاقبة للمتقین.
  • مجتبی حیدری
  • سلام
    این کارا خیلی ضریف و حساسه خیلی هم سخته
    باید موشکافی بشه و اهل ایمان که شناخت کامل به مسائل روز دارن کمک بدن
    در خدمتیم
    یا علی
    پاسخ:
    در پناه حق باشید .
    سلام
    موضوع فوق العاده مهم و اساسی رو مطرح فرمودین.
    من که کلی از نظرات دوستان استفاده کردم.
    در کل درمورد این که نباید به امید کارهای دولتی دست روی دست گذاشت کاملا موافقم.
    فرموده اند کونوا دعاده الناس بغیر السنتکم.
    هر چقدر دعوتهامون به خوبیها عملی تر باشه اثربخشتره و هرچقدر حرافانه تر بدتر
    . یکی از موثرترین کارها معرفی سیره شهدا به نسل حاضره.
    موفق و سربلند باشید.
    پاسخ:
    لطف فرمودین سر زدین ... از نظراتتون بهره بردیم . ممنون
  • خانم معلم به جناب پارسا علوی
  • سلام
    ممنون از نظراتتون .... من نظر جناب پورغلامی رو کاملا قبول دارم اتفاقا اگه کسی که قراره کار فرهنگی بکنه عامل نباشه اثر کارش به سرعت خنثی میشه منتها اینکه می فرمایید هسته ای تشکیل بشود و ..... کار مشکلی است در این زمانه ای که کمتر کسانی پیدا میشوند فی سبیل الله کار کنند ... من به خود ایشان بارها گفته ام که هر کاری حدی داره ولی حرف شنوی شان در این زمینه از بنده کم است !! ... مثلا خود من امکان کمی دارم که بخواهم وقت بگذارم وحضورا انجا باشم من شرق تهران ساکنم و محل کار جنوب تهران و تا ساعت دو و نیم مدرسه و بعد زندگی شخصی خودم و .... هم هست افرادی که بخواهند در این زمینه فعالیت کنند باید از خود گذشتگی زیادی به خرج دهند و همه ی اینها یه طرف حرف و حدیث هایی که بعدا پیش میآید یه طرف .... خدا عمرتان دهد کدام ارگانی حاضر است به تشکل غیر رسمی که هنوز نمیداند چه می خواهد بکند ، اجازه ثبت بدهد ؟ .... من واقعا نمیدانم چگونه باید کار را شروع کرد .... به هر شکل آنچه باید انجام میدادم را دادم و بقیه اش را به دست باکفایت خودش می سپارم .... آدرس وبلاگ را میدهم تا ببیند با این نظرات چه می تواند انجام دهد و اگر ما بتوانیم کمکی کنیم که انجام میدهیم و از دوستانی که اعلام امادگی کرده اند نیز کمک می طلبیم .... در پناه حق باشید .
    سلام خانم معلم.
    حرفتونو قبول دارم به واسطه تطابق با سخن رسول الله که "من الدین المتعه"تمتع و بهره برداری از نعمتعای خدا جزو دین است. اما برای یکبار دوبار بد نیست اندازه خواسته هامون رو از دنیا امتحان کنیم. و اما بعد...
    جوونای ما زیبایی ها و اون چیزایی رو که راحتترن بیشتر قبول میکنن. چیزایی که به نظرشون زیبا جلوه کنه. موضوع اینه که وقتی این همه انحراف از دین هست دلیلش اینه که براشون زشتش کردن و یا زشتش کردیم . (منظورم دینه)
    به نظرم زمانی زشت میشه و یواش یواش گاهی تبدیل میشه به لج بازی که برگترا ازمون دور میشن. بزرگترا بزرگ میشن و برای اینکه بزرگ باشن باید کوچیک کنن.
    اول از بزرگترا باید شروع کرد. اول باید یاد داد بهشون دلیل دینداری تا به بچه هاشونم یاد بدن. منظور از بزرگترا صرفا پدر و مادر نیست.یه مدیر مدرسه هم میتونه باشه.
    یادمه تو دوره راهنمایی نماز خوندن زوری بود و به نمازخونه رفتن هم همینطور. نمازخونه هم همیشه پر بود. با اینکه نماز خون بودم و نماز خوندن رو دوست داشتم اما دلم میخواست لج مدیرمونم شده دیر برم نمار یا یه وقتایی دوست داشتم نرم.
    اما تو دوره دبیرستان یه مدیر مهربون و معلمایی که صد البته مهربونتر و مدبر باعث شد من از دین قشنگیهاشو ببینم . درسته تربیت خانوادگی خیلی روی اعتقاداتم تاثیر داشت ، اما بابا میگه تفکراتت با بقیه بچه ها فرق داره و همیشه هم میگه دلیلش تربیت دوره دبیرستانمه . (البته امیدوارم درست باشه با استعانت از خدا و بتونم عاقبت به خیر شم)تو دوره دبیرستان بچه ها و مدیر و معلم همه یکی بودن و هیچ فاصله ای نداشتیم باهم ویا اگه بود خیلی کم و فقط جهت حفظ حرمت ها بود.
    به نظرم دوره دبیرستان یکی ار بهترین دوره های سازندگیه حتی از دانشگاه بهتر که بهش بها داده نشده.
  • خانم معلم به فاطمه
  • سلام عزیزم
    با نظرت کاملا موافقم ... همدلی و همفکری یه سیستم خیلی راهبردی میتونه عمل کنه ولی اگه سیستم اینطوری نبود چی ؟ تو مدرسه ی ما همه ی کادر مذهبی اند !!! از اند مذهبی گرفته تا کمی مذهبی تر !! مدیرمون روی مقنعه ی بچه ها حساسه من خیلی حساس نبودم تا اینکه دیکته شد باید حساس باشم !! ... وقتی حساسیت به خرج دادم حالا باهام برخورد میشه که نه اینطوری حساس نباش !! میدونی می خوام بگم دستور مشخصی برای اینجور چیزها نیست .... باید همفکری باشه افرادی دور هم جمع بشن که یه نگاه داشته باشن .... و جمع کردن این جور افراد دور هم اونم توی آ. پ معمولا شاهکاره ...تازه مدرسه ی ما یکی ازمدارسیه که کادر با هم همخونی دارند .... به هر شکل درسته که دبیرستان هم یکی از مقاطع تاثیر گذاره ولی من در ابتدا بیشترین تاثیر رو در خانواده و تربیت اولیا می دونم همون خشت اول رو خانواده میدونم ... دوستان و محیط میشن درجه ی دوم که صد البته بی تاثیر نیستن و به نوبه خودشون در مرحله ای از زندگی نقش اساسی رو بازی میکنن و نباید اونا رو هم دست کم گرفت .... به هر شکل الان نه خانواده درست رفتار میکنه و نه محیط ... فعلا بیشترین بد اموزی رو اگه بچه حتی ماهواره هم نداشته باشه از تلویزیونمون میگیره با این زندگی های آنچنانی که به بچه ها نشون میدن ....فیلمهای سینماهامون رو ببین چی شدن همش شده عشق و عاشقی ... خوب جوون از کی و چی الگو بگیره از خانم مهناز افشار و از جناب گلزار ؟ !!! .... همین میشه دیگه و این کار فرهنگی کردن شده یه معضل برای منی که توی دوران جنگ بودم و اون رشادت ها و اون از خود گذشتگی ها رو دیدم والان فقط از اونا یه اسم مونده رو در کوچه هامون و دیگه هیچ ...وقتی هم اسمی ازشون برده میشه میگن بسه دیگه جنگ تموم شد اینا ول نمیکنن .... منزل بعضی از این خواص رو اگه دیده باشید در بهترین جای تهران با بهترین امکاناته .... اون وقت چطور باید عامل بود ؟ !!! .... چطوری و کیا رو باید مثال زد ؟ .... امیدوارم زودتر به فکر راه چاره ای باشیم .... بچه هامون دارن الکی هرز میرن واین همه نیروی جوون به علل مختلف بیکار موندن و این بیکاری هزار پیامد داره .... خدا خودش بهمون رحم کنه ....
  • مجتبی حیدری
  • اگه میشه یک بار دیگه کامنت منو با دقت بخونید
    پاسخ:
    اگه منظورتون هم اینه که خودتون حاضر به کمک هستین که بازم عرض کردم حتما کمک خواهیم گرفت .... دیگه چیزی مشاهده نشد !!!! بازم نیاز به توضیحی اگه هست بفرمایید .
    بوی گلها عالمی را مست و حیران می کند دیدن مهدی (عج) هزاران درد درمان می کند مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار من گلی دارم که عالم را گلستان می کند آغاز امامت امام زمان (عج) بر شما مبارکباد
    پاسخ:
    امید که از منتظران واقعی ان حضرت باشیم انشا الله .
    سلام خانم معلم وب جدیدتون مبارک این روزا سرم خیلی شلوغه وقت نمی کنم بنویسم تازه کلی سوالای اعتقادی برام پیش اومده که ذهنمو بهم ریخته توی این شرایط دل و دماغی برای نوشتن ندارم در مورد مطلبتون منم برای اولین بار تو عمرم همچین آدمی رو دیدم آدم چند بعدی آدمایی که تو روزگار ما خیلی کمن خیلی کم اما درمورد تاثیر گذاری روی جوونا به نظر من به عنوان یه جوون زمانی عاشق این مسیر شدم که خدا رو شناختم من فکر می کنم به جای این که گیر بدیم به حجاب به موسیقی مبتذل به نمازای الکی بیایم فقط خدا رو به بچه ها بشناسونیم وقتی ما خدا رو شناختیم بقیه همه حل می شه اون موقع چون من عاشق خدام حجابم درست می شه چون برام دوستی خدا با ارزش تر از دوستی آدماست نمازم قشنگ می شه چون ارتباط با معشوقمه و همه همه مشکلات اعتقادی جوونا فقط کافیه از جوونا بخوایم مثل تازه مسلمون به دین نگاه کنن بعد با اعتقاد خدا رو انتخاب کنن وقتی دیگه مسلمون شناسنامه ای نباشن اون موقع است که ما به جوونای مسلمون کشورمون افتخار می کنیم راهشم اینه که شما به عنوان معلم مستقیم با بچه ها در مورد مسایل اعتقادی صحبت نکنین چون آدمای الان شرطی شدن تا بفهمن در مورد مسائل مذهبی صحبت می کنین انگار دیگه گوشاشون نمی شنوه غیر مستقیم بگین تو حین درس دادن یه گذری به این چیزا بزنین وقتی شما به عنوان مسلمون همه چیزه تون سر جاش باشه اون موقع خودبه خود بچه ها به دین کشیده می شن من دیدم اینو همون آقایی که بالا ازش گفتم استادم بود و انقدر تو زندگیم تاثیر گذاشته که حد نداره خیلی طولانی شد امیدوارم مفبد بوده باشه . والسلام
    پاسخ:
    بازم ممنون استفاده کردم .
    وقتی فهمیدم چه قدر نیازمندم چه قدر کوچیکم و آدم های دورم در عین بزرگی ظاهری چه قدر حقیرند و تنها یار انسان خداست و او از همه به من مهربان ترست به همین سادگی گفتید وقت ندارم من می گم وقت دارید خدا خودش کمک می کنه غیر مستقیم گفتن سخته ولی غیر ممکن نیست شما تلاش خودتونو بکنید حتی اگه یه نفر به واسطه حرف شما مسیرش عوض شه یه دنیا می ارزه یادمه وقتی دبیرستانی بودم دبیر زیستمون داشت درس شرطی شدن می داد یه گذر قشنگی زدو گفت بچه ها یادتون باشه نمازی که شرطی شد دیگه ارزش نداره ببینید این جمله چه قدر تاثیر گذاشته رو من هنوز بعد 6سال فراموشش نکردم ان قدر این مواردو تو ذهنم دارم مثال زدم تا خوب جا بیفته فقط یه کم زمان گذاشتن و مطالعه بیشتر می خواد مثلا به جای این همه کلاس های کنترل اضطراب برای بچه های کنکوری فقط کافی تو ذهن بچه ها ملکه کنیم این سخن علی (ع) سفارش به تو به کوشش که رسیدن به نتیجه برتو نباشد دین ما محشره چه قدر امام خمینی قشنگ گفت وقتی رابطه بنده با خدا اصلاح شود مشکلات خود به خود حل می شود امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم .درضمن یه چیزی رو یادم رفت بگم نگران نداشتن وقت نباشید خدا خودش کمک می کنه خود من بارها شده زمان امتحانم بوده ولی قسمتی از وقتمو تو راه خدا گذاشتم وقتی اومدم درس بخونم ان گار زمان کش می یومد آخرش وقتی دانشگاه می رفتم می دیدم من از بچه هایی که کل زمانشون تو خونه بودن جلوترم و نمرمم بهتر می شد خیلی ها این باورو ندارن ولی من دیدم به چشم خودم دیدم برای دوستامم پیش اومده می خوام بگم وقتی نیت خیره شما بقیه رو بسپار دست خودش ببخشید طولانی شد والسلام
    پاسخ:
    استفاده کردم .... حتما فردا نامه ای به خدا رو سر صف مطرح میکنم تا ببینم نتیجه چی میشه و دیدیبچه ها رو یه تستی کرده باشم ... خیلی خیلی ممنون از پیشنهاد خوبتون .
    سلام از لطفتون ممنون اما در مورد کامنتتون ببینید خانم معلم این اختلافات سلیقه همیشه وجود داشته خود من تو دانشگاهم با یه سری از دوستام سر همین مسائل اختلاف نظر داریم اما نمی شه دست رو دست گذاشت طرح نامه ای به خدا طرح قشنگیه اما به نظرم اون نتیجه ای که شما می خواهید نمی ده من نظرم اینه شما یه دوره کلاس توی هنرستانتون بذارید با یه اسم قشنگ نه کلیشه ای مثلا لحظه ای آرامش یا از بعد منفی مثل می خواهم بد باشم نمی دونم یا اسم هایی که با خوندنش محتوی کلاس مشخص نشه بعد تو این کلاس اجازه بدید بچه ها حرف بزن فقط شما نقش رهبریرو دارید بذارید بچه ها خودشون کلاسو بگردونن اجازه بدید تو این کلاس هر کس از خاطراتش در مورد خدا حرف بزنه در مورد دعاهایی که بر آورده شده درباره امامایی که دوسشون داره اجازه بدید کلاس های اول همش حولو حوش خاطرات بچه ها باشه بعد وقتی فضا رو مناسب دیدید شروع کنید نصیحت نکنید غیرمستقیم مطرح کنید هر دفعه چند تا آیه جوشن کبیرو آخر کلاس بخونید و در مورد صفات خدا از بچه ها بخوایید فکر کنن بعد نمازو مطرح کنید نه این جوری که همه می گن نمازو یه ارتباط عاشقانش کنید از بچه ها بخوایین در مورد قسمت های نماز فکر کنن قدم به قدم جلو برید هر جلسه یه آیه نماز و بعد همین جوری از بچه ها بخویین دلیل این که چرا بعضی ها دین دارندو بپرسید نگیید چرا ما دین داریم نه بگیید چرا بعضی ها دین دارند چرا بعضی ها ان قدر به خودشون سختی می دن مگه اون ور چه شیرینی هست که آدما حاضرند به خاطرش ان قدر سختی بکشن از بچه ها بخواین دینو با دین بشناسن نه با آدماش . ببخشید خیلی طولانی شد امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم . والسلام
    پاسخ:
    ممنون ... خیلی استفاده کردم ... البته چنین کاری رو انجام دادم منتها مشکل همون عدم هماهنگی هاست ....
    سلام علیکم.چه میشه کرد در این وانفسای صنعت و شهوت کی حرف کسی رو گوش میده که خودش مشکلداشته باشهذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش .واعظان کاین جلوه.....اول باید از خود شروع کرد.جوان حجاب نداره و مقید نیست علتش بزرگتران.لقمه ها حلاله؟ اصلن فردا یک جوان مومن بی چیز بیاد خواستگاری دختر یا خواهر شما چی میگی بهش؟ به خاطر اخلاق و ایمانش دختر میدین؟ما مسلمونیم؟؟؟؟حجاب فقط یک دستور از دستورای اسلامه .ببری مال مسلمان وچو مالت ببرند، بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست .همه احکام دین اسلام غریب افتاده .حجاب جلو چشمه .بازخورد اعمال ماست .تا ربا درست نشه تا رشوه درست نشه تا پارتی بازی و چه و چه درست نشه همینه .باید بریم از مسلمونیمون استغفار کنیم دوباره مسلمون شیم .اگر یک نفر انسان باشه خیلی نفوذ کلام و برکت داره اون آدم...انسانم آرزوست.
    تا دنبال بیلان کاریم کاری نمیشه کرد.بریم خودمونو درست کنیم بعد دعا کنیم برای جونها و ...
    پاسخ:
    انشا الله که اول از خودمون شروع کنیم ولی همین جوری هم بزاریم تا خودمون آدم بشیم میدونی چی میشه ...از همین نیم مقدار آدمیتمون یه استفاده ای بکنیم فعلا تا بعد !!!
    خانم معلم برایم عجیب بود که یک نفر ولایتی هم پیدا شد که منطق داشته باشه (شاید بگید چه ناحق نوشتم ولی چیزی هست که تا حالا ندیده بودم) نمیدونم ایشون هم وبلاگ دارند یا نه و خیلی وقت بود که دنبال همچین ادمی بودم خوشحال میشم اگه ایشون وبلاگ دارند یا ایمیلی به من بدید تا با ایشون بتونم ارتباط داشته باشم.
    مرسی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی