آیا زندگی را زندگی کرده ایم ؟ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


آیا زندگی را زندگی کرده ایم ؟

خانم معلم | پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۸۹، ۰۳:۳۸ ب.ظ | ۱۰ نظر

به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:

 آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟

 

  • خانم معلم

نظرات (۱۰)

  • سید محمد حسین
  • بله ... خدا در قلبهای مایوس جایی ندارد .

    در پناه خدا باشید خانم معلم .

    یا حق .

    پاسخ:
    شما هم در پناه خدا باشید ....
    خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
    خدا در قلبی است که برای تو می تپد
    خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
    سلام خانم معلم
    واقعا زیبا بود .
    ای کاش ما انسانها فقط موقع گرفتاری هایمان دست به دامان خدا نمی شدیم
    ایکاش از ان پیر فرزانه می اموختیم عالم محضر خداست و در محضرش معصیت نمی کردیم.
    پاسخ:
    شما که خدا را همیشه در کنارتان حس میکنید خوش به حالتان ....ممنون از توجه تان
    سلام بر خانم معلم .
    پاسخ:
    علیکم السلام و رحمه الله
    نه نکرده ام !
    چون خدا منو اصلا دوس نداره اصلا محلم نمیذاره
    زندگی قصه ی تلخیست!
    پاسخ:
    زندگی صحنه بازی کردن ماست ..هر چه که هست ....
    نمی دانم چندمین روز است که از رقص بی ریای ماهی ها بی خبرم ...
    نمی دانم چندمین روز است که دخیل شمایلم را گلوگاه شقایق بسته ام ...
    نمی دانم چندمین روز است که لالایی پاک اطلسی را نشنیده ام ...
    نمی دانم چندمین روز است که از پرنده های عاشق و بالهایشان بی خبرم ...
    تنها می دانم با نور چشمانت آسمان شبم همیشه روشن است ...
    تنها می دانم مهربان خدایی دارم که مرا با تمام بدی هایم دوست دارد

    بازم سلام خودش میدونه من ...گ شده بودم شاید تو عصبانیت یه چیزی بگم ولی هیچوقت این جرات را به خودم ندادم که ازش ناامید بشم چون بجز خدا کسی را ندارم
    پاسخ:
    میدونم عزیزم ..... همه گاهی ...گ میشیم !!! سخت نگیر مهم اینه که بفهمیم و بدونیم تو چه موقعیتی بودیم و هستیم .... در پناه حق باشی .
    سلام

    خدا یه جای دیگه هم هست
    همینجا! درست همینجا.

    زندگی را زندگی کرده ای؟
    واقعا ما تنها کاری که نمیکنیم زندگیه

    البته من تازگی ها یاد گرفتم یکم از زندگیم لذت ببرم

    اجازه خانم اگر 14 به در غایب بشیم چی میشه؟
    پاسخ:
    می تونین غایب بشین تا بعدا ببینین که چی میشه !!!! (ایکن یه معلم عصبانی )
    بر ما چه رفته است که دل مرده ایم ما
    دل را به میهمانی غم برده ایم ما


    گل ها ی زرد دسته به دسته شکفته اند
    بر ما چه رفته است که پژمرده ایم ما


    سبزیم اگرچه مثل سپیدارهای پیر
    سهم کلاغ های سیه چرده ایم ما


    شاید به قول شاعر لبخندهای تلخ
    یک مشت خاطرات ترک خورده ایم ما


    باور کنید هیچ دلی را در این جهان
    نشکسته ایم ما و نیازرده ایم ما


    گفتی پناه می بر ی از بی کسی به چاه
    ای بغض ناصبور مگر مرده ایم ما ؟
    پاسخ:
    قشنگ بود ننوشتی شاعرش کی بود ...
    اجازه خانم ما انشامونو نوشتیم آماده است تو پست جدید بخونید نمره بدین تازشم
    ما اولین نفریم که تکلیفکونو انجام دادهااااا
    راستی چرا غالبتون اینجوریه؟
    برا من خرابه یا کلا خراب شده؟
    پاسخ:
    قالبم برای خودم مشکلی نداره برای شما چه جوریه ؟ ...
    به به ،به نقدهای فیلمتان.خوب نقد کردید.
    اما!
    آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟،را نمی دانم خودتان نوشته اید یا نه،اما می خواستم نخوانمش،فکر کردم که از آن حرف های تکراری است!
    اما،وقتی چند خط خواندم فهمیدم که پشت آن سادگی جملات روح انسان های بزرگ و دریایی است که به امثال من،سلام می کنند،
    "من هایی" که زندگی را زندگی نکردند.

    در مورد جایزه جشنواره باید به شما بگویم،از آن جایی که همه ی معلم ها به ما می گفتند که ما از شما چیزی نمی خواهیم جز عمل کردن به تکالیف!،من هم می خواهم شاگرد اول کلاس شما و نمونه در "تکالیف" باشم...
    در ضمن!
    ما که نمی توانیم جایزه ای در شان شما بدهیم بهتان،ولی دعای کم ارزشم همیشه پشت سر شما و "خانم معلم" های این روزگار بی معلمی...!
    راستی!
    خودتان «زندگی» را «زندگی کرده اید»؟!
    پاسخ:
    در مورد زندگی را زندگی کرده ام .... سعی کردم این طور باشه .... سعی نمیکنم زندگی رو سخت بگیرم .... اوایل زندگی چرا ولی اتفاقی که شاید 3 سال بعد از شروع زندگی ام افتاد باعث شد مسیر زندگی ام رو عوض کنم ..الان تقریبا از مال دنیا چیزی ندارم حتی یه خونه !!! ولی آرامش رو در کنار خانواده ام دارم ... سعی میکنم خودم رو به جای آدمهای اطرافم بزارم و از دریچه ی چشم اونا به اتفاقها نگاه کنم ... البته سعی میکنم و گاهی نمیتونم به جای اونا باشم ... ولی خدا رو شکر ، فکر میکنم اطرافیانم دوستم داشته باشند و این راضی کننده ترین چیز برام در دنیاست ... کاش خدا هم به اندازه ی مردمش ازم راضی بود .... این یکی رو دیگه شک دارم !! شدیدا .......
    فکر کنم نه هنوز !
    قشنگ بودش

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی