بهار را تو معنا کن :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


بهار را تو معنا کن

خانم معلم | جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ | ۳۹ نظر

نیاز

جان خدا ! بیا و جهان را مهار کن
این طفل را ز کار خدا بر کنار کن

این نا خدا ز کشتی خود هم پیاده است
او را به خود بیاور و بر خود سوار کن

بی آسمان شدست و زمین می خورد  مدام
این طفل سست را به رهش استوار کن

در زندگی خویش گرفتار دانه هاست
دامی ندیده است ، تو او را شکار کن

***

آه ای نسیم صبح ! هلا باد نو بهار !یک بار از کویر شب ما گذار کن

با ما قرار بود کمی مهربان شوی
فکری  به حال خسته ی این بی قرار کن

باز آ و در میان نگاهم نفس بکش
این خاک تشنه را تهی از انتظار کن


***

گل جاودانه نیست ، گل یک نشانه است
نام بهار را تو به معنا بهار کن


اسفند 88

فقیر
 
پی نوشت : شاعر این شعر جناب "حسن صنوبری" متخلص به فقیر ، از شاعران جوان این کشور می باشند . جهت آشنایی با ایشان می توانید به وبلاگ به رنگ آسمان مراجعه نمایید .
 
وقتی که آسمان ز ظهورش خبر شود ،
بر بودنش برای زمین مفتخر شود ،
کی می شود که جمعه شود روز عید و پس ،
آید مه چهارده و سیزده بدر شود !
  • خانم معلم

نظرات (۳۹)

مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم میرسد!

آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد!
پاسخ:
بازم بیا بهمون سر بزن
آسمان منتظر قدمهای توست ...........
االهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
ما همه منتظریم ..... مهدی جان بیا ...
خب این شبیه اون کامنتیه که نیومد :

سلام بر خانم معلم !

اوه ... عجب انتخاب فوق العاده ای !!
(شعر دومی رو میگم ها ، اولی که خیلی ضعیفه)


***

ما با این اینترنت دیال آپمان همین دو بیت آواز را هم که گذاشتیم وبلاگمان نفس کم آورد . شرمنده .
حالا اگه آلبوم را گوش بدهید فکر کنم خوشتان بیاید .

ضمنا : شما چرا به صحرا و باغ نرفتید ؟
ما هم منزل دایی حسنمان هیئت و جلسه ی جامعه کبیره دعوت بودیم و نرفتیم . سیزدهمان در نشد .
پاسخ:
من به وجودتان افتخار میکنم ....
یک کامنت مناجات گونه برای خدا :

سلام بر خدا با همه ی خازنان جهنمش !
خدایا تو شاهد باش من خواستم خانم معلم پی به تزویر و ریا و پلیدی و نحوست شخصیتیم ببرد ، ولی هرچی تلاش کردم نتیجه ی عکس داشت . خدا من نمی خواستم دیگه انقدر مردم رو گول بزنم ، من فقط می خواستم یک کم گولشان بزنم که بتوانم کنارشان زندگی کنم ، ولی این بندگان خدا روی حسن ظن و خوبی خودشان خیلی زیادی فریب من را خوردند . خدایا تو به من قدرت دادی تا دست شیطان را از پشت ببندم ، چون شیطان برای اینکه دیگران را گول بزند سعی می کند خودش را خوب نشان دهد اما من انقدر حرفه ای هستم و انقدر بد ذات هستم که نیازی نیست مثل شیطان اینقدر تلاش کنم و همه هی از من فریب می خورند . خدایا چگونه نعمت های تو را شکر بگویم ؟ عظمت تو در همین بس که با خلقت من توانستی شیطان را در کالبد انسان بیافرینی . خدایا تو خیلی خفنی ، خیلی باحالی . آمین یا رب العالمین . (این آیکن دومی هم ممد پور غلامی نیست! خودمم !)
پاسخ:
ضمنا اون آیکون در انحصار ممد آقاست استفاده از ان منع قانونی وشرعی و عرفی و ... دارد !!!
این قضیه ی ام اس را خیلی مبهم شنیده بودم . این بیماری ها بیشتر از خود بیمار برای اطرافیانش یک آزمایش بزرگ الهیست . ان شا الله در تمام آزمونهای زندگی موفق باشید .
پاسخ:
بله خانواده اش خیلی رنج می برند و بیشتر از رنج بردن خودش .... شاید بعدا برایتان از او و این بیماری نوشتم .... در حد یه برادر بزرگتر دوستش دارم و برایم خیلی خیلی عزیز است ....البته نه برای من برای کل فامیل بسیار دوست داشتنی است ... چون هم خصلت با شماست !!! فوق العاده مهربان است ...
سلام. شعر زیبایی بود. إن‌شاءالله خدا مریض شما و همه مرضای صالح را شفا دهد. موفق و مؤید باشید.
پاسخ:
انشا الله ...
سلام
اجازه ما هم انشامون را نوشتیم
کی باید بیام بخونم
پاسخ:
خدا نگهدارت باشه ....
سلام
اول : انشالله به حق آقا خدا شفای اجل بده
دوم : من با اجازتون شمارو لینک کردم
و اخر: الهی آمین
پاسخ:
نمیدونم چرا وارد وب سایتتون شدم ویروسیابمون صداش در اومد !!! ....
  • ناصر عزیزخانی
  • فرا رسیدن سال نو و آغاز یک بهار دیگر را تبریک عرض می کنم
    پاسخ:
    سال نو شما هم مبارک
    اجازه خانم سلام
    ما اومدیم چارده بدر که فکر نکنید غایبیم بعد ایکون معلم عصبانی برامون بنویسید که عوامل اغتشاش و جاسوس های بیگانه و عده ای معدود ها (اصلا منظورم آقای مسئله با آیکون مشخص نیست هاااا نه اصلا منظورم اون نیست نه اصرار نکنید منظورم اون نیست) بیایند برایمان دست بگیرند و هی یاح یاح یاح راه بی اندازند

    بعد اجازه خانم قالبتون برای من هیچی نداره فقط نوشته هاست!!!
    نمیدونم چرا اینجوره؟ همه ی قالبا درسته فقط قالب شما اینجوریه
    حالا مهم نیست مهم نوشته هاست ومطالب که بهتر از هر وقت دیگه میتونم بخونمشون
    اجازه خانم من هنوز نمیخوام مدرسه ها باز بشه!
    من هنوز تعطیلات میخوام
    امروز ساعت 4 تا 8 عصر ما مدرسه پخش زنده مون (در مقابل مدرسه مجازی شما) باز میشه باید برم سر کلاس
    پاسخ:
    ضمنا نمیدونم چرا قالبم این جوری شده ... بقیه بچه ها چیزی نگفتن ... برای خودم هم که عکسها باز میشه .... امیدوارم که زودتر حل بشه ....
    سلام بر معلم کلاس عشق!
    شما که نیاز به فستیوال 1 و 2 ندارید! شما هر وقت نظر بگذارید خودش یک فستیوال است(چهره ی یک پاچه خوار مودب ...!)
    این شماره بندی را گذاشتیم برای امسال این آقای صنوبری که در بند این چیزها هستند نه شما!


    حمایت از شاعران جوان...،احسنت.
    پاسخ:
    منتظر انشاتون هستم !! ( آیکون یه معلم عصبانی که انگشت اشاره اش رو داره نشون میده )
    سلام
    خانم معلم جونم نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
    خوشبحال شاگردای مدرستون
    پاسخ:
    سلام عزیزم .... من از صبح زود بیرونم تا ساعت 5/3 بعد از ظهر که بیام .... یکشنبه ها هم که تا 7 بیرونم !!! .... همچین هم بچه ها خوش به حالشون نیست میگی نه بیا ازشون بپرس یه روز من نباشم چقدر خوشحال میشن .... اخه دختر خوب کی دیده شاگردا از بودن معاون توی مدرسه خوشحال باشن ؟!!!
  • مساله این است
  • اجازه خانوم!
    این حرف ها چیه که به ترنم باران زدید؟
    به جون شاگرد وراجه کلاس و اون شاگرد مثبته که خیر سرشون آبجی و داداش ما هستند, ما خوشحال نمی شیم اگه شما نباشید.
    اصن مدرسه وبلاگ نویس ها بدون شما صفا نداره.
    پاسخ:
    پس انشات کو ؟ !!!!
    سلام
    ممنون از حضورتون
    با همون اسمی که فرمودید لینک شدید
    منتظرحظور مجددتون
    یاعلی
    این حرفا چیه میزنید
    همه از خداشونه آدمهای خوبی مثل شما رو دورو برشون داشته باشن
  • سید محمد حسین
  • گذاشتم انشای تعطیلات عیدو با انشای تعطیلات تابستون یکی کنم بعدا بنویسم .

    پاسخ:
    منم میدونم چطوری شهریور از خجالتت در بیام (آیکون معلمی که عصبانیه و رو حرفش هست !!)
    هر جمعه به دست ها دعا چشمان،تر
    از شنبه فراموشی او،زنگ خطر!
    با دعوت خام خود مبادا باشیم
    ما کوفه ی دیگر او حسین دیگر!
    سلام خانم معلم عزیز،خوشحالم از آشنای با شما،با اجازتون شما رو لینک کردم،با آرزوی بهترین لحظات.
    پاسخ:
    برای ما فرقی نمیکنه کی وارد کلاس شدین انشاتون رو بنویسین بیارین بخونین که تعطیلات رو چکار کردین ؟!!!
  • گاه نوشت های دبیر ادبیات
  • تنها خواسته دنیایی ام بعد از مرگ ، سنگ نبشته ای است که بر روی آن فقط نوشته باشد : و او تنها یک معلم بود .....

    اولا سلام

    دوما : امیدوارم صد سال دیگر سایه پر مهر شما بر شاگردان و خانواده محترمان گسترده باشد.
    پاسخ:
    سلام لطفتان زیاد .... مرگ دست خداست ...
    سلام بر خانم معلم .
    گذارش اولین روز تحصیلی بعد از تعطیلات نوروزی :

    به نام خدا
    امروز صبح بعد از حدود یک ماه ساعت 6 از خواب بیدار شدم . بعد از شستن صورت و مسواک زدن و گوش کردن یک آهنگ ملایم ، وصل شدم به نت ، بعد رفتم یک عالمه از بچه های کلاس خودمان و کلاس های دیگر و حتی بچه های بی کلاس را یکی یکی برای رفتن به مدرسه از خواب بیدار کردم و با یک آیکن لبخند بهشان صبح به خیر گفتم . بعد رفتم خوابیدم تا عصر !

    تازه، طبق روال سالهای پیش از نوشتن تکالیف نوروزی و مشق شب سر باز زدم .
    تازه، فردا هم در منزل به ادامه ی استراحت نوروزی می پردازم .

    امضا : شاگرد خوبه ی کلاس .
    پاسخ:
    حالا اگه یه وقت دیدی خدای نخواسته میل ات کشید بشینی انشات رو بنویسی و از دل من در بیاری باشه اشکالی نداره ، فردا هم میتونی ولی اصرار نکن بیشتر از این نمیتونم بهت وقت بدم ..تازه فردا هم که به خودت تعطیلی دادی و تو خونه نشستی .... ببینم با همت مضاعف و کار مضاعفت ، میتونی به بقیه نشون بدی تنبلی نکردن یعنی چی ؟ !
    اجازه خانوم؟!
    این آقا ممد پور غلامی انشامون رو پاره کرد و بعد به ما خندید و گفت:"یاح یاح یاح"!

    ولی به خاطر شما دوباره می نویسیم.
    فقط یک ذره به ما مهلت بدید،
    (شاگرد متوسطه!)
    پاسخ:
    منتظریم ...ضمنا دیگه انشات رو بهش نشون نده .... خنده هاش رو ندیدی !!! ...
    اجازه خانم قالب درس شد
    بعدشم به این اقای مسئله دار بگید که شاگرد مثبته خودشه شاگرد خوبه اقای اسمون ابی ِ! اونی ابی خواننده (آقای صدا) نیسااا منظورم آبی بود
    پاسخ:
    خوب خدا رو شکر .... مگه شاگرد مثبت بودن بده که داری می اندازی گردن ممد آقا !!! .... اون آیکن مخصوص خودش رو داره !!! .... دیگه چیز دیگه ای بهش نمی چسبه .... نه مثبت و نه منفی ... بزارین بچه خودش باشه .... مگه بدجنس نباید داشته باشیم !!! البته بدجنس کم کار ( نمیگم تنبل چون از نظر تربیتی ممکنه تاثیر گذار باشه !!!!)
    سلام خانم معلم شبتون بخیر
    برا من هم عکسها میاد و هم قالب درسته
    سلام
    واقعا دعا کنیم منجی زودتر ظهور کنه . قبلا می گفتند آقا بیاد خیلی از عادتهایی که برای ما ارزش شده و واجب می دونستیم حرام می کنه و بر عکس تعجب می کردیم اما الان دیگه خیلی جای تعجب نداره.
    ویلاگ منو فیلتر کردن . کاش می گفتند بخاطر کدام دروغ یا نوشته نا مربوط ؟؟!!
    واقعا نظام بطرف دیکتاتوری می ره . پس نقد منصفانه جایی نداره !

    جان خدا ! بیا و جهان را مهار کن
    این طفل را ز کار خدا بر کنار کن

    این نا خدا ز کشتی خود هم پیاده است
    او را به خود بیاور و بر خود سوار کن
    پاسخ:
    ممنون که سر زدین ....وبلاگ جدید نمیزنین ؟
    خانم اجازه ! آخه می دونید چیه ؟ من اصلن اصلن نمی تونم مشق بنویسم ، هیچ وقت نمی تونستم آخه هر وخ میشینم مشق بنویسم و کتاب دفترمو باز می کنم و مداد سیاه و مداد قرمزمو می تراشم بعدش هی حواسم پرت میشه ، چهار تا کلمه می نویسم و بعد بدون اینکه بفهمم فکرم هزار جا میره ، دو ساعت که میگذره تازه می بینمم شد دو خط ! ولی جاش تو اون دو ساعت به زمین و زمان فکر کردم ، یعنی مثلا یه دفعه تو یکی از این دو ساعتا ، به آینده فکر کردم بعد تو فکرم یه هو عاشق یه دختر خانمه شدم (اسمشو نمی تونم بهتون بگم) بعد هی تو خیالم می رفتم خواستگاریش ولی دم در خونشون که می رسیدم روم نمی شد زنگ بزنم ، بعد هی مدادمو می تراشیدم و دوباره می رفتم خواستگاری ؛ آخرش مداده تموم شد ولی من روم نشد زنگ بزنم بعد وقتی تو خیالم تصمیم گرفتم برم خونه یه هو در خونشون باز شد و اون خانم جوان محترمه منو با دسته گل دید و فکر کنم فهمید واسه چی اومدم بعد درو محکم بست !
    خلاصه من موقع مشق نوشتنم یه دور عاشق میشم و تو عشق شکست می خورمو و خود کشی می کنم و میمیرم ولی آخرش فقط دو خط نوشتم . فکر کنم تو سال همت مضاعف بتونم برسونمش به چهار خط .

    بعدشم خانم معلم ما چون پسریم ، تو پسرا زشته کسی شاگرد خوبه باشه . بعد ما هی این ممد پور غلامی رو میدیدیم هی دلمون می خواست مثل اون بشیم . بعد هی ممد پور غلامی ما رو می دید بهمون تیکه مینداختو یاح یاح می کرد ، دیگه آخرش کارمون به اینجا کشید .

    امضا : شاگرد بده ی کلاس از کانون اصلاح تربیت
    جرم : حمل 35 گرم سیگارت

    (الآنم یه آقای سیبیلو کنارم نشسته میگه : می خوای رو بازوت خالکوبی کنم ؟)

    خانم معلم من واقعن که پست جدید نذاشتم ، امتحانی بود . پاکش کردم آخر .
  • جوابیه حسن آقای صنوبری
  • الهی ...... خوب اگه اینجوریه تو مشقات باید با بقیه فرق داشته باشه ...تو برام عوض انشا یه نقاشی بکش از همونی که عاشقش شدی و تو رو با دسته گل دید و در رو روت بست ....
    تازه خیلی هم دلش بخواد همچی پسر گلی بیاد خواستگاریش ....
    در مورد این ممد آقا هم نگران نباش .... پسر خوبیه فقط یه کم شیطون میره لا جلدش و اینجوری میکنه ....
    می خوام با اونایی که خوبن یه کاروان راه بیاندازیم و بریم جنوب ... اون وقت اونو نمیبریم تا دلش بسوزه و اینقدر همه رو اذیت نکنه .... اگه بخواد بیاد باید به همه امضا بده که دیگه اذیتشون نکنه .....
    حالا تو همون دو خط رو بفرست بینیم بقیه می تونن انشات رو کامل کنن یا نه ؟ !!!
    گفتم با یکیا داری میگردی که اینجوری شدی ؟ ..... معلمشون دعواش نمیکنه !!!
    سلام و تشکر فراوان از حضور و نظر لطفتان
    خدا سایه شما رو هم بر سر همه فرزندان 27 سال معلمی تون مستدام بداره
    اجمالا با نظراتتان درباب سریال ده نمکی هم موافقم.
    یا حق
    پاسخ:
    از اینا بگذریم .... سید علی مون چطوره ؟ .... ماشاالله زنده باشه با پدر ومادر ....

    اجازه خانم ما مامانمون میگه وقتی پسر تنهایی بره خواستگاری کوفتم بهش نمیدن چه برسه به دختر!
    ما اینجا آبجی بوقیم دیگه!
    (همه ی داداشای من هزار سال از من بزرگتر بودن من حسرت به دل یه خواستگاریی برای داداش رفتن به دلم مونده!)
    قول میدم خواهر شوهر مهربونی باشم
    اگه شاگرد خوبه تون یه ندا به آبجیش میداد الان دختره درو روش نمیبست
    پاسخ:
    منم همراه با شما از اینکه براش برم خواستگاری مشکلی ندارم .... خوبم بلدم چطوری ازش تعریف کنم که دهناشون رو اب بیاندازم .... دیگه خودش میدونه با یه همچی معلمی و یه همچی آجی کوچولوا ئی .... !!!! اما اول بزار همون دو خط انشاش رو بیاره بعد !!!
  • محمد (سلام بر زندگی)
  • سلام همکار مهربان
    عصرتون بخیر
    از آشنایی با وبلاگتون خیلی خوشحالم
    ممنون میشم بمن سر بزنید

    از بابت پینوشتتون وتوضیحات تکمیلیتون ممنونم
    پاسخ:
    در پناه حق باشید .
    شعر خوبی بود
    امیدوارم بتوانیم زود تر خود را بسازیم که زود تر بیاید !
    در ضمن نقد شما نسبت به فیلم تسویه حساب را خواندم و باید عرض کنم کمتر پیش میاید که با واو به واو مطلبی (بخصوص اگر نقد فیلم باشد ) موافق باشم اما با این یکی کاملا موافقم

    یا حق
    پاسخ:
    در مورد نقد هم حتما ضد فمنیستی فکر میکنین که با من هم عقیده شدید !!!!! ( آیکون متعجب ) .....این همه تفاهم یه جا ...از آقایون بعیده !!!
    اجازه خانم
    ببخشید اول سلام]
    اجازه خانم15 به در هم تموم شدولی این پسرهای کلاس انشاشون را نیاوردن!
    شما چقدر به این پسرهای کلاس وقت میدین ،خو ما حشودیمون میشه.
    پاسخ:
    دیگه وقتشون تموم شد !!! فقط پسر خوب کلاس " اقلیت " خواست که کمی بهش وقت بدیم .... از اردو خبری نیست ..... دیگه باهاشون جایی نمیریم باید توی کلاس بمونن و کلاس رو تمیز کنن !!!
  • مساله این است
  • اجازه خانوم!

    سلام.
    بازم عید شما مبارک.
    خانوم به جون شاگرد خوبه کلاس این "اقلیت" دروغ می گه. من اصلا یاح یاح نخندیدم. تازه تقصیر خودشم بود. اونم می خواست از رو دست من تقلب کنه.

    تازه این وراج کلاس هم اینقدر تکالیف ش رو جمع کرد و شب آخر حل کرد که الان داره دست ش کنده می شه. یاخ یاخ یاخ البته ما خوشحال نیستیم ها !
    فقط یه خورده مسرور شدیم.

    دیگه روم نمی شه که بگم شاگرد خوبه کلاس چه کارها که نکرده. اول صبحی که یه جیغ کشید توی گوشام مونده بود انفاکتوس بزنم. بعدشم امروز اومد و یه چیزهای خیلی بد بد نوشت. بعد به من گفت اینها رو پاک کنم که شما نبینید. ولی من حرف شو گوش نکردم. اینم از شاگردخوبه شما. فک کنم جدیدا با چهار تا داداش نره غول اون وراجه رفیق شده.
    اجازه خانوم جایزه دارم یا نه ؟
    پاسخ:
    ما داریم میریم جنوب حیف ک هاونایی رو که اذیت کنن رو نمیبریم !!! دوست داشتیم تو هم همراهمون می یومدی .... حـــــــــــــــــــــــــیف.
    خدایا!

    در دستهای خالی ام،رگ های کم خونم،طپش های قلبم،فکرهای تنهائی ام و در یأس و نا امیدی ام نوری از خودت را بتابان.
    پاسخ:
    الهی آمین
    اجازه !
    سلام خانم
    ببخشید دیر شد
    طبق معمول ،
    آسمون دل کمی ابری بود
    سیم میما هم قاطی !!!
    پاسخ:
    سلام متوجه شدم بازم قاطی کردی که سراغی نمیگیری وگرنه تو و این همه بی وفایی ...!!
    خانم معلم عزیز شرمنده این چند وقت کم اومدم نت ولی همیشه به یاد دوستای خوبم هستم و دلتنگشون میشم
    پاسخ:
    سلام خدا حفظ ات کنه .... ما به یادت هستیم چه ما رو بخوای چه ما رو نخوای !!
    پس من اصلا نرم فیلم تسویه حساب .... من فمینیسم
    فیلم دعوت هم نیم ساعت اخرش را خوابم برد و نفهمیدم چی شد
    پاسخ:
    اگه آخر فیلم دعوت رو ندیدی تقریبا قسمت قشنگش رو از دست دادی برو سی دی اش رو بگیر و دوباره ادسر یه نگاهی بهش بنداز !!! البته اگه حالش رو داشتی اگه نداشتی هم بی خیال ....
    این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
    عشقش بکشد سه شنبه هم می آید
    پاسخ:
    اما به ما وعده ی جمعه را دادند ولیکن شنبه و سه شنبه هم بیاید خیالی نیست .... ما منتظریم تا بیاید ....
    دیگه دستم رو شده واستون
    خب خدا رو شکر که میشناسیدم
    پاسخ:
    ااای بابا .... ما همه ی دخترای خوب رو شناسایی می فرمائیم آن هم به سرعت !!!
    پس من از این به بعد میشم دختر بده !!!
    پاسخ:
    به تو که می تونم مثل بچه های مدرسه بگم زهر مار !!! ....نیشت رو ببند دختره ی پر رو !!! ..... واسه چی بشی دختر بده ؟ !!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی