غریب ترین کریم
نمیدانم با اینکه پیامبر میدانست بعد از نبودنش چه بر سر ِ اهل بیتش می آورند چرا از خدا برای این قوم ظالم نابودی نخواست ؟
تشت همان تشت بود و خون همان خون ،
در یکی سر ، در دیگری جگر ...
زن همان زن بود و شوهر همان شوهر
برای یکی دار* ، برای دیگری مار ...
مدفن همان مدفن و برادر همان برادر
برای یکی پر زائر ، برای دیگری پر ناظر ...
جمعه نوشت :
ایام انتظار تو کی میرسد به سر ؟
تا سینه را به نورشفا مبتلا کنیم
اکنون که فاطمه (س) به عزای سه دلبر است
با هم بیا برای ظهورت دعا کنیم
داغ نبی (ص) و غربت و تنهایی حسن (ع) ،
آقا بیا که نوحه موسی الرضا (ع) کنیم ...
* درخت
- ۹۱/۱۰/۲۲
کسى را خبر نکن!
کسى را خبر نکن؛ بگذار در چهاردیوارى غربت خویش جان دهم!