قصه ی زبان ِ سرخ و سر ِ سبز :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


قصه ی زبان ِ سرخ و سر ِ سبز

خانم معلم | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۳۴ ب.ظ | ۳ نظر

امام صادق علیه السلام فرمودند:

اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن على علیهماالسّلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و ... *





در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت


هر ماه در عزای تو محرم است ...

هر دلی در حزن مصیبتت همیشه داغدیده است ...

هر چشمی در سوگ ندیدنت  تا ابد اشکبار است ...

و این بغض ها و اشکها و آه ها هیچگاه برای تو  حسین جان 

 پایان نمی پذیرد ...


پ.ن : ارتحال معلم اخلاق ، آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی را به همه ی دوستان تسلیت عرض میکنم . با رفتن هر کدام از این بزرگان دست ِ دعایی که  جهتِ رحمت ، برای این مردم ، به درگاه خداوند بلند میشد ، دیگر وجود ندارد . از خداوند برای ایشان آمرزش و برای خانواده و دوستان و شاگردانشان صبر آرزو میکنم . عاشق حسین علیه السلام بود که در اربعینش به خاک سپرده می شود ...



اقامه نماز بر پیکر آیت‌الله‌ تهرانی(ره) توسط رهبرانقلاب


فیلم بیت حاج آقا تهرانی صبح امروز 



*کامل الزیارات، ترجمه ذهنى تهرانى‏، حدیث 6، ص 258، انتشارات پیام حق‏

  • خانم معلم

نظرات (۳)

  • سفیدکمرنگ
  • سلام بانو
    تسلیت امروز
    تسلیت فردا...

    خوش به سعادتشون... چه موقعی... با چه توشه ای...

    پاسخ:
    سلام عزیزم 

    گرانقدر بود ، گران روز برده شد ...
    از آه ِ دردناکی
    سازم خبر دلت را
    روزی کـ ِ کوه صبرم
    بر باد ، رفته باشد ...
    پاسخ:
    واژه ی پرپر شدن را باید از زینب گرفت ...
    تسلیت ... 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی