وقت ِدلتنگی :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


وقت ِدلتنگی

خانم معلم | دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ | ۱۱ نظر

                                   

زائر کربلای حسین بود . برای خداحافظی و حلالیت به دیدنِ مادرم آمده بود . مادرم رفت و با کیفی برگشت . گفت  : " زحمتت زیاد می شود ولی ...، که گریه امانش نداد ، دیگر با گریه حرف میزد و با بغض ادامه داد ،  این را برایم داخل ضریح حضرت علی بریز ، قریونت برم آقا ، علی جان ! تو چقدر مظلومی "... مبلغی دیگر را بر داشت ، گریه اش بند نمی آمد، این را هم برایم داخل ضریح  آقام حسین بریز ، بمیرم برای سر ِ بریده ت ، بمیرم برای لب تشنه ات . دلش میخواست  برای هر کدام روضه ای بخواند انگار . مادرم وقتی 12 ساله بود همراه پدر ومادرش برای زیارت کربلا رفته بود و از همان موقع کربلایی اختر صدایش میکردند . بعد از اینکه مرزها باز شدند دو بار دیگر هم رفته بود اما این دلتنگی همیشه بود .

باقی مانده ی پول ها را شمرد. این را هم داخل ضریح حضرت عباس بریز و بر سینه اش کوبید و گفت : " قربون دو دست بریده اش ، اشک مجال حرف زدنش نمیداد ،من و خواهرم کنار مادرم نشسته بودیم گفتیم دیگر چرا گریه می کنی ؟ ! اما محلمان نکرد و ادامه داد ، کاظمین که رفتید این را هم داخل حرم باب الحوائج امام موسی ابن جعفر بریزید . این را نذر ایشان کرده ام ...

عاشق ائمه بود . اما به این امام دلبستگی خاصی داشت ، مسجد محل مان به نام این امام متبرک شده بود ، تمام راز ونیازش با این امام و نذوراتش برای این مسجد بود . هر وقت به گرفتاری مبتلا می شد دست به دامن امام موسی ابن جعفر میشد ، هر وقت میگفتیم برایمان نذر کن ، زود متوسل به باب الحوائج میشد و چه زود گره ها باز میشد اگر بنا بود باز شود . نذر دیگرش خواندن نماز امام زمان و جعفر طیار بود . به این دو نماز نیز بسیار اعتقاد داشت ... اما حالا کسی نیست که با ان دل ِ کوچک و آن روح بزرگ برای مان نذر کند ... حالا که بر سر ِ مزارش می رویم میفهمیم دلتنگی اش از چه بود ، او دلتنگ دیدار بود و بس .

همیشه میگفت : موسی ابن جعفر باب الحوائجه ، مامان برات نذر میکنم همین مسجد موسی ابن جعفر ایشالا که کارت درست میشه ! 


مادرم ، دلم برای گریه هایت هم تنگ شده ...



شهادت امام موسی ابن جعفر علیه السلام  بر همه ی رهروانش تسلیت باد 


  • خانم معلم

نظرات (۱۱)

انشاالله با باب الحوائج محشور بشن.

سلام خدا بر خانم معلم. انشاالله روزی شما مجددا کربلا و نجف.
پاسخ:
سلام بر پسر ِ خوب خودم 

در اینکه جای مادرم خوبه شک ندارم ولی با دلتنگیش کاری نمیشه کرد ...

ممنون ایشالا بشه یه روز همگی با هم بریم پابوس ائمه مون به نجف وکربلا و کاظمین وسامره ...

  • / پـنـجـره بـاز / تـرمــ ه
  • + روح ِ بزرگــ ِ شون شاد باشه ان شاء الله ..

    + + عرض تسلیتــــ !

    + + + و سلآم هم :)
    پاسخ:
    سلام 

    سلامت باشید . 
    خدا مادر و پدر همه ی اونهایی که دارن رو براشون حفظ کنه ، اونایی که از دنیا رفتند رو هم مورد لطف ورحمت خودش قرار بده ...


  • فرزند کوچیک شما سید محمد حسین
  • سلام.
    این دلتنگی ها ثابت می کنه مادر هنوز زنده است...
    انشاالله سلامت باشید.
    پاسخ:
    سلام پسرم 
    ممنون 
    زنده باشی ...
  • محمد (نیستان)
  • سلام . خدا رفتگان شما رو بیامرزه.
    خوب هستید؟ ظاهرا آدرس وبلاگتون عوض شده بود.
    ما هر چند وقت یه باری خدمت میرسیم که عرض ادب کنیم.
    دعا کنیم که در این انتخابات، خدا دلهای مردم رو هدایت کنه به سمت کسی که صلاح کشوره و با پیروی از گفتمان انقلاب و استقامت در مقابل دشمنان نظام و ولایت، باعث رشد کشورمون بشه.
    پاسخ:
    به به سلام علیکم ورحمه الله 
    معلوم هست شما کجایین ؟ شما لطف دارین . خدمت از ماست ...

    دیگه ازدواج کردی حاجی حاجی مکه ؟!! 
    بابا بازم به ما قدیمیا که هم کار وزندگی رو نگه داشتیم هم دنیای مجازیمون رو کج دارو مریز حفظ کردیم ...

    انشا الله ... من مطمئنم حفظ میکنه حافظ این مملکت خودش میدونه چطوری اونو از گزند حوادث مصون نگه داره 
    پای این سفره،
    حتی عاشق‌ها هم باید نام‌نویسی کنند و انتخاب شوند!
    غریق رحمت شوند انشالله
    پاسخ:
    کاش لایق باشیم سر اون سفره دعوتمون کنند ... 

    ممنون . خدا پدر ومادرتون رو براتون حفظ کنه ...
    سلام
    و چه جالب که اولین سالگردشان با میلاد مبارک این امام عزیز مصادف شد و بهانه ای شد برای کسی که هر سال در روز میلاد این امام نذرش را برای مادرتان ادا کند
    تا خدا چه خواهد ...
    پاسخ:
    سلام 
    نه عزیز جان 
    سالگردشون دوم دی ماهه . امسال مصادف با اربعین امام حسین میشه ... علاقه شون به امام موسی ابن جعفر باعث شد این پست رو بنویسم ...
    امروز برای شرکت در مراسم ِ ختم به همان مسجد موسی ابن جعفر رفته بودیم . روز شهادتش در مسجدی به نام ِ خودش ، روضه ی امام را میخواندند و ما همچنان اشک میریختیم به یادش ...












  • زهرا امیری
  • دروغ چرا گریه .. گریه.. گریه..

    سلام
    خدا رحمتشون کنه..
    دل ادم اگه تنگ نشه از سنگه دل نیست ولی اینکه انقدر قشنگ از دلتنگی نوشتن..
    حال دلتون رو میفهمم موقع نوشتن این پست
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    فدای اشکات و اون چشمای قشنگت ...
    منو ببخش ...
    خدا مادر ِ خوب ومهربونت رو رحمت کنه 
    ببخش داغ ِ دلت رو تازه کردم ولی نمیشه نگفت ... نمیشه ننوشت ، نمیشه فراموش کرد ...
    سلام

    خدایش بیامرزاد

    انشالا آقا موسی ابن جعفر شفیعشان ...
    پاسخ:
    سلام عزیزم 

    خدا همه ی رفتگان رو رحمت کنه ...
    امام موسی کاظم علیه السلام :

    مومن همانند دو کفه ترازوست.
    هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد.
    پاسخ:
    سلام گل ِ نازم ... 

    ممنون .
    کاش این طور بود که اگر بلایمان افزوده می شد به ایمان نیز افزوده می گردید . آن وقت خیلی ها مومن می شدند !
    خیلی ها را می شناسم که با افزایش بلایا به کفر گفتن می افتند ...
    سلام
    شب سالگردشان در سال 91 میلاد این امام بود و نذری به نیتشان در جمعه شب ادا شد
    خدا رحمتشان کند
    برای من که واسطه رحمت خاص خدا بودند هر چند بعد از رفتن شناختمشان و افسوس ...
    پاسخ:
    سلام 
    بله اول دی سال گذشته مصادف با ولادت امام موسی کاظم بود . دستتون درد نکنه . خدا اموات شما رو هم رحمت کنه ...

    از چه جهت برای شما واسطه ی رحمت بودند ؟! 

    شما ؟!!!
    ایمیلتون رو برام بزارین لطفا ...
  • سعید منتظر
  • سلام
    روحشان شاد.
    پاسخ:
    سلام 
    زنده باشید . 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی