و چشمه ها همه رفتند تا به او برسند ...*
« بسم الله الرحمن الرحیم »
تشنه که می شوی سراغ تابلوها و علامت ها را می گیری تا جای آب را به تو نشان بدهند . تو با این نشانه ها شاید جای آب را پیدا کنی، اما سیراب نمی شوی ، برای سیراب شدن به چیزی احتیاج داری که حقیقت رفع تشنگی را داشته باشد . اینجاست که به غیر از آب هیچ چیز دیگری به کارت نمی آید. پس آب می شود اسمی برای رفع عطش و تو استعانت می جویی به این اسم برای سیراب شدن !
جاودانگی نیاز عمیق و مشترک همه انسان هاست . همه می خواهند برای همیشه باشند . یکی بدن خود را مومیایی می کند . یکی به نسلی قدرتمند می اندیشد ، یکی به دنبال نام نیک است و خلاصه هر کسی کاری میکند . سراغ تابلوها و علامت ها را که بگیری تو را به سمت چشمه ی جوشان و همیشه جاری هدایت می کنند به نام کوثر . اسمی برای جریان داشتن . اسمی که هر ماندگاری و جاری شدنی به واسطه استعانت به این اسم محقق می شود .
جاری که می شود همه جا سیراب می شود، رویش جان میگیرد،روح نازل می شود ، دنیا گلستان وگلستان پر ثمر می شود .
جاری که می شود همه می فهمند ، می شود گفت که او مجرای حیات است، پس زندگی با او معنا می یابد.
وصف و ثنای او را تنها کسی می تواند انجام دهد که از جانب او سیراب شده باشد.جاری است و هر خیر و برکتی به واسطه ی او به جریان می افتد، پس کوثر است و در آن عطایی بی نهایت است.**
جمعه نوشت : با پدر کنار آبشار زیبایی نشسته بود . پدر به سر و روی دخترکش آب می پاشید و دخترک می خندید . دختر نزدیکتر رفت تا با مشت های کوچکش کمی از آب را بردارد و بخورد . آب با فشار به دست هایش می پاشید و چیزی درون آن مشت های کوچک باقی نمی ماند . مشتها را تا کنار لبها می رساند، همان چند قطره هم از لابلای انگشتانش فرو میریخت . با نا امیدی پاهایش را به زمین زد و گریه کرد . پدر دست هایش را گرفت و او را در بغلش نشاند . دستهای بزرگ و قوی اش را زیر آب برد و مشتی از آب بر داشت و نزدیک دهان دخترک برد .
سلام بر حسین ...
و دختر نوشید وسیراب شد . چه لذتی دارد این مهربانی ِ حلقه شده در دور گردنش.
*«حسن بیاتانی»
** ( برگرفته از کتاب " برای جریان داشتن " با سوره مبارکه کوثر از سری کتاب های نوشته شده توسط گردان ادبی امام سجاد علیه السلام کاری از مدرسه دانشجویی قرآن وعترت ( علیه السلام ) دانشگاه تهران
**
- ۹۲/۱۱/۱۱