بایگانی مرداد ۱۳۸۸ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۴۳ مطلب در مرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

خانم معلم | پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۳۸ ب.ظ | ۱ نظر



آقا میشه روزی رو ببینم که توی تقویمم یه جمعه نوشته شده باشه « روز ظهور امام زمام » ؟!! .....

با واژه انتظار از زمانهایی که بچه بودیم آشناییم ..... حالا که داریم پیر میشیم هنوز منتظر ظهور آقا امام زمانیم ........اما یه منتظر کیه ؟

دیروز خواهرم می گفت پسر12 ساله اش ازش پول خواسته برای جشن امام زمان تا برن با بچه ها کوچه رو تزیین کنن .... فهمیدم که با چند از دوستای خیابون سر کوچه همچین قراری رو گذاشتن و اونا هر کدوم نفری مقداری پول گذاشتن که هم برای تزیین استفاده کنن و هم روز جمعه شربت پخش کنن ...... این چیه که توی دل بچه هاست و باعث میشه بیان و با عشق کار کنن ..........
قسم به صفای دل پاک این بچه ها ، آقا زودتر بیا ........
اما دکتر شریعتی در کتاب « انتظار مذهب اعتراض» از خصوصیات منتظرمی گه : (منتظر ، هم از نظر فکری و هم از نظر عملی و مادی ، یک انسان آماده است.یک هنگ سزرباز خانه را نگاه کنید .اگر انها منتظر باشند که هر لحظه فرمانده برسد و شیپور جنگ نواخته شودهیچگاه در خوابگاه ، به پاسور بازی و هروئین کشی و چرت زدن و قصه و افسانه گفتن نمی پردازند .آماده باش است و هر لحظه آماده شرکت در یک جهاد گوش به یک فرمانده .
حالا با این اوصاف کافیه یه نگاهی به اوضاع و احوال خودمون بکنیم ، ببیینیم اگه امام ظهور کنه واقعا ما از منتظران حضرتیم ، آیا آماده ایم در رکاب او باشیم ، آیا چون کوفیان بهانه نخواهیم داشت که کار داریم و بعدا ملحق میشویم ، آیا تمام مقدمات را حاضر و مهیا کرده ایم ، آیا از نظر عقلی و قلبی ولایت او را پذیرفته ایم و یا تنها به زبان و لسانی او را تا ئید می کنیم ؟ !!!! .......
بنابر این منتظر آدم " واافتاده " ی ، " واخورده" ی " وااراده " ای نیست ، چنانکه اکنون هست . آدم آماده است . پس می بینیند که منتظر ، انسان اماده ای است که هر لحظه احتمال می دهد شیپور انقلاب نهایی نواخته شود و او خود را « مسئول » شرکت در این جهاد که بر اساس قوانین جبر الهی قطعا آغاز خواهد شد می داند و خود به خود ، هم آماده است ،هم متعهد ، و هم مجهز و هر شیعه به امید شنیدن آواز امام سر بر بستر می نهد .)
آیا دلهامان از کینه پاک است ، آیا قلبهامان را زنگارنگرفته است ؟ آیا چشممان را بر حقایق باز کرده ایم ، آیا فقط آنچه را دوست داریم می بینیم یا همه چیز را خوب بررسی کرده و بعد نتیجه گیری میکنیم ، آیا آن زمان برایمان سوالاتی مطرح نمی شود که دردلمان شبه ایجاد کند ؟ !!! و آیا ...........
امروزبه عمه ام که در خانه بستری است سری زدم ، نفس کشیدن برایش سخت شده بود ، تازه از سی سی یو به خانه آورده بودنش ، و انگار باز باید به بیمارستان برگردد ، برایم خاطرات تلخی تداعی شد ، به همین شب عزیزخدا را به عزیز فاطمه اش قسم می دهم که تمامی مریضان و به خصوص مریضان اسلام را شفا عنایت بفرمایند ........ و از دعای شما مومنین به عمه ام نیم نگاهی بفرمایند .
آمین یا رب العالمین .
مهدی بیا که تو کلید دربهای گشایشی

  • خانم معلم

سالی که نکوست از بهارش پیداست

خانم معلم | چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۸۸، ۰۶:۰۷ ب.ظ | ۲ نظر
سایت فراکسیون اقلیت مجلس خبر داد تنها 13عضو این فراکسیون در مراسم تحلیف حضور یافتند.به گزارش پارلمان نیوز از 70 نماینده عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس در مراسم تحلیف، تنها 13 نفر شرکت کردند.عده‌ای از افراد حاضر از فراکسیون در این مراسم نیز با آغاز سخنان احمدی‌نژاد صحن علنی مجلس را ترک کردند.

نمی دانم با این شروع نا مناسب ، چه آینده ای پیش روست ..... کشته شدن جوانانی که خانواده هایشان برای تحویل جنازه شان ، پول داده اند ( درست مثل زمان شاه !) و بی اعتمادی مردم به رئیس جمهوری که فکر می کردند بر صراط رهبری است و اینک مشاهده می شود که هنوز مشایی در راس پست ایشان قرار دارد ..... مخالفت اصلاحطلبان و بعضی اصولگرایان حامی احمدی نژاد با ایشان بر سر اطاعت از رهبری که در باورشان نمی آید که آنچه آنها را ملزم به دادن رای به او نمود مطیع رهبر بودن و ولایی بودنش بود که اینک خلاف آن حرکت می کند .
به هر شکل مراسم تنفیذ و تحلیف انجام شد و شرعا و عرفا ایشان رئیس جمهور این کشور شدند علی رغم تمامی مخالفت هایی که بود و هست ..... اینک باید نظاره گر باشیم که ایشان چگونه به نمام آنچه در دوران انتخابات داعیه انجام ان را داشتند عمل می کنند ، اینک باید مراقب بود ، 4 سال پیش روست ، فقز بیداد می کند ، تورم باقی است ، بر خلاف صحبت ایشان در باره صعود بورس ، شاهد پایین امدن اکثریت سهام در بازار بورس می باشیم ..... دیروز دوستم در بازار بورس بود به غیر از شیر پگاه تمامی سهام ، به شدت پایین آمده بود ......
درآمدهای نفتی نسبت به مقدار پیش‌بینی شده در بودجه سال 1388 بالاتر رفته است، ولی متأسفانه با کسری بودجه بسیاری نیز روبه‌رو هستیم. از طرفی، دولت به دنبال راه‌های تأمین کسری بودجه است و زمزمه ارایه متمم بودجه به گوش می‌رسد. متمم بودجه و کاهش اعتبارات عمرانی، شرایط رکود را تشدید خواهد کرد.(به نقل از تابناک ) با این همه ، در انتظاریم که نخبگان دست در دست دولت بدهند و در جهت رفاه مردم کوشش نمایند . هر چه بود باید کنار گذاشته شود ، عده ای کشته شدند ، عده ای خسارت مالی و جانی دیدند . انگ و تهمت به بعضی زده شد ولی همه ی اینها بهایی است که خود خواسته و باید پرداخت نماییم .ادامه ی آن جز به ضرر مردم چیز دیگری در بر نخواهد داشت . باید این دولت برادری اش را ثابت کند . در غیر این صورت بر عهده رهبری است که به اوضاع سامان دهد . اما اگر رهبر غیر از این انجام دهد عدالت و ولایتش زیر سوال رفته و به قول امام ، با وجود وشرط عدالت تا فقیه خواست دیکتاتوری بورزد خود به خود وبلافاصله ساقط می شود.( صحیفه نور ص 138)

امیدوارم که آقای احمدی نژاد در این 4 سال پیش رو ، آنچنان عمل کنند که جای هیچ شک و شبهه ای برای کسی باقی نماند ولی ،

سالی که نکوست از بهارش پیداست ! 14/5/88
  • خانم معلم

نمایندگان غلط می کنند ......

خانم معلم | سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۸، ۰۱:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر
یک نماینده حامی احمدی نژاد گفت: نمایندگان فراکسیون اقلیت غلط می کنند در مراسم تحلیف رییس جمهور شرکت نکنند.
جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد در گفتگو با «فردا» در واکنش به سخنان بعضی نمایندگان فراکسیون اقلیت که اعلام کردند به خاطر مشروعیت نداشتن دولت حاضر به شرکت در مراسم تحلیف نیستند، گفت: آنها اگر جرات دارند شرکت نکنند.کریمی افزود: اگر این عده از نمایندگان چنین کاری را انجام دهند درادامه تحصن ننگین نمایندگان مجلس ششم گام برداشته اند و همان طور که ملت آن تحصن کنندگان را به زباله دان تاریخ فرستادند با این عده از نمایندگان نیز چنین خواهند کرد.نماینده مشهد افزود: ملت تکلیف خود را با نمایندگانی که ادعای واهی عدم مشروعیت دولت را مطرح می کنند روشن خواهند کرد.مراسم تحلیف رئیس جمهور قرار است چهارشنبه 14 مرداد در مجلس شورای اسلامی برگزار شود.
به این میگن ادبیات صحیح و فرهنگ سیاسی !!! ...... نماینده مملکتمون که بخواد این جوری حرف بزنه وای به حال این ملت ! .......
نمیدونم ایشون به عنوان یک نماینده چنین خطابه ای ایراد فرمودند یا به عنوان فردی از افراد اجتماع ؟ !! .... با توجه به اینکه ایشون در گفتگو با « فردا » چنین صحبت هایی فرمودند و« فردا » نظر افراد عادی رو جویا نمیشه ! پس نماینده مملکت از حق نمایندگی شون استفاده کردند و با این امر به معروف ، تو دهن نمایندگان مخالف زدند .......
کشوری که ادعای تمدنی دو هزار و اندی ساله را دارد ، کشوری که پرچمدار برپایی حکومت اسلامی است ، نماینده مملکتش که با رای ملت انتخاب شده ، بخواهد اینگونه ارشاد و اینگونه تذکر دهد ، معلوم است که « گشت ارشاد »ی ها که معلوم نیست چه کسانی آنها را تایید کرده اند ، چگونه ارشاد !! می کنند ، وقتی زنجیر وار این قضایای فرهنگی در کشور دنبال شود می توان فهمید چرا در مملکت ما از فرهنگ خبری نیست !!! ........
مراسم تحلیف هم با حضور حد اکثری انجام میشه و جناب دکتر احمدی نژاد فارغ التحصیل با هوش دانشگاه علم وصنعت ایران زمان شاه ! ، دوباره 4 سال سکاندار این مملکت خواهند بود و انشا ا... برنامه های زیربنایی ایشان به سطح خواهند رسید و مردم نتایج کارشان را در این 4 سال خواهند دید .... البته سهام عدالت ایشان گره های بسته ی زیادی را از بیچارگان مملکت باز کرد و با دادن ماهیانه توانستند نظر قشر محروم جامعه را به سوی خود جلب نمایند . امیدوارم در این 4 سال نظر نخبگان کشور را هم جلب نمایند بلکه کاری برای کل مملکت انجام داده باشند ، البته این 4 سال نشد 4 سال بعد !! ....... فعلا که قحط الرجالی است ، شاید 4 سال بعدی کاندیدایی غیر از ایشان نباشد که اگر هم باشد از ترس افشاگری های ایشان ممکن است جا بزنند و نیایند ، بالاخره این بگم ، بگم ها ، کم تاثیری در جامعه نداشت !!!!! .....
  • خانم معلم

داستان اعترافات

خانم معلم | دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۱۰ ب.ظ | ۱ نظر

مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ : « انتخابات اخیر نشان دهنده قدرت نظام در به صحنه کشاندن توده مردم بود.»

واقعا این از « قدرت» نظام بود که مردم را به صحنه کشید یا از « سیاست » نظام ؟ !! ......... به هر شکل اعتماد 13 میلیون انسانی که در این مملکت حق رای داشتند گرفته شد و این اعتماد را باید به مردم بازگرداند .

در تعجبم که جناب ابطحی از هم پیمانی سه نفر نام می برند که دارند راست راست می گردند و ایشان و بقیه اعضا گروه در زندان به سر می برند ؟ !! .... اگر گرفتن ابطحی به دلایلی که می گویند صحیح باشد باید خاتمی وبقیه هم گرفته می شدند !! .... این بازی سیاسی است که راس را می گذارند و زیر دستان را می گیرند ؟ !!! ......

اگر ابطحی درست بگوید که به نظر میرسد ، می گوید !، باید فاتحه این اسلام و این جمهوری اسلامی که هنوز چند صباحی از تشکیل آن نگذشته را خواند چرا که ، یاد و خاطره امام و شهدا کاملا زنده است و یادگاران جنگ ، جانبازانمان ، در کنارمان می باشند و ما این چنین در دامن غرب افتاده ایم .

با شنیدن اعترافات ابطحی و عطریانفر ، یاد روز های اول حمله به خرمشهر افتادم ، آن همه شهیدی که فقط برای دفاع از اسلام و میهنشان جان باخته بودند . یاد حمله های دفاع مقدس ، کزبلای 5 و شلمچه ، خیبر ، والفجر ها ، و ..... یاد بهشت زهرا و قطعه ی شهدا ، وااااااااای که اگر ابطحی درست بگوید ، اگر روحانیون ما نتوانند حق و باطل را از هم تمیز دهند از من بی خبر از دین چه توقعی می توان داشت ؟ !!! ......

متاسفم که نبود نیرویی کاردان باعث گردید این همه آشوب دامن زده شود ،اگر فرد موجه ای در مملکت بود که مردم او را قبول داشتند این همه کشته و زخمی ( جسم و روح ) نداشتیم ......کاش احمدی نژاد راست می گفت ! .......کاش فرد لایقتری داشتیم .......مردم فقط بحث شمارش آرا را داشتند و نه چیز دیگر ، در حالیکه در سر اینان چه می گذشته است ..........

دلم سوخت .... به عنوان یک مادر دلم سوخت وقتی عکس این جوانها را دیدم که در آشوبها کشته شدند ..... و دلم ریش تر شد وقتی شنیدم ابطحی گفت که ما اشتباه کرده بودیم و ملت ما را ببخشد ......

می دانستم که بالاخره این گروهها با زد و بند ، میانه شان درست خواهد شد و تنها چیزی که باقی می ماند جنازه بر دست مادرانی است که نمی دانند فرزند دلبندشان به کدامین گناه کشته شدند ؟ !!! ...... به همین علت روزهای راهپیمایی اجازه خروج فرزندم از خانه را ندادم چون هدف از راهپیمایی ها برایم روشن نبود ... اگر هدف هم مشخص بود ، راه و راهبر مشخص نبود ..... و الان خوشحالم که چنین اجازه ای را به او ندادم ...... برای که ؟ ... برای چه ؟ ....

دلم سوخت وقتی دیدم روحانی باسواد کشورم که از ابتدای تاسیس وبلاگش ، خواننده ی آن بودم ، با بی احترامی و با پوشش زندان ، بدون لباس روحانیت در جمع حاضر شده و اعترافاتی می کند که همان بهتر این لباس را بر تن نداشته باشد ........ دلم برای امام زمان سوخت که شاهد وجود چه کسانی باید باشد ! .......

این انتخابات شاید باعث شد پرده از رخ بعضی روحانی نمایان و دوستداران پر غرض نظام برداشته شود ، همانها که ادعای پیروی از امام و دوستداری شهدا را داشتند و از پشت خنجر بر پشت آنها فرو کرده اند ..... یاد ارمیا افتادم ........ ارمیای جنگ و ارمیا ی امریکایی ..... یاد سهراب افتادم که گفتن اسمش صلوات دارد ! .......

نمیدانم جناب « بابک داد »الان چه دارند به بچه هایشان بگویند ، بگویند بی خود این همه آوارگی کشیدیم ، یا برای حفظ موقعیتش بگوید : به انها قرص داده و کتکشان زده و نوشته از رو داده اند که بخوانند ........ چرا گاهی چشممان را در برابر واقعیت ها باز نمی کنیم ......

حالم از این سیاست به هم می خورد ....... کاش امام زمانمان بیاید و کاش ان موقع چشممان باز باشد تا حق را از باطل بتوانیم تشخیص دهیم ........

کاش در جبهه ی باطلیان نباشیم و شرمنده ازرویش از این حضور ...... کاش زودتر همه چیز تمام شود و امنیت به مملکت بازگردد و دغل بازان از هر قشری که هستند رخ بنمایانند ، کاش ..........

  • خانم معلم

آشنایی با رضا امیرخانی

خانم معلم | جمعه, ۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۲ نظر
کتابهای امیر خانی را خوانده ام .... خواندن کتابهاش مخصوصا برای کسانی که جنگ را دیده اند و طعم تلخ بعد از جنگ را چشیده اند، جالب و خواندنی است ...... ارمیا ، بیوتن و از به ، کتابهایی است که حتما تحت تاثیر قرار خواهید گرفت گرچه من با « من او » با این نویسنده آشنا و به کتابهایش علاقمند شدم .
زاده شدن به تاریخِ بیست و هفتمِ اردیبهشت ماهِ 52ی شمسی،
بزرگ شدن در فضای پرهیجانِ انقلاب اسلامی.
گه‌گاه با کیفِ کودکانه‌ای پر از اعلامیه پوششی بودن برای کارهای پدری و گه‌گاه هم‌بازی بودن با ادموند و آربی و آرش در محله‌ی بیست و پنج شهریور در تهران.
بحرانِ اول شدن و بیست گرفتن در هر آن چه که می‌شد در دوره‌ی دبستان
راستی، یک بار هم بوسیدنِ دستِ امام به سالِ 61...
بعدترک، سال 62، رفتن به مرکزِ آموزش تیزهوشِ علامه‌ی حلی که قبل از تاسیسِ سازمانِ استعدادهای درخشان(66) زیرِ نظر معاونتِ آموزشِ استثنایی، عقب‌افتاده‌ها بود...
بزرگ شدن در فضایی سرشار از تکثر و تنوع در علامه حلی تهران و رفاقت... رفاقت با کلی رفیق که هنوز که هنوز است موی‌شان را با عالم و آدم عوض نخواهم کرد...
گرفتار شدن در گروهی سه نفره به سرپرستی جوانی مهندس که از جنگ برگشته بود و پروژه‌ی موشکی‌ش تمام نشده بود و طراحی و ساختنِ هواپیمای یک نفره‌ی غدیر-24 و شاید هم جایزه گرفتن در 69، در چهارمین جشن‌واره‌ی اختراعات و ابتکاراتِ خوارزمی که البته اول شدنِ در آن کم‌ترین فایده‌ی آن پروژه بود...
قبول شدن در رشته‌ی مهندسیِ مکانیک دانش‌گاهِ صنعتی شریف.
کار کردن در پروژه‌ی هواپیمای دو نفره‌ی آموزشی غدیر-27 و هم‌زمان گرفتنِ مدرکِ خلبانیِ شخصی (پی.پی.ال.) به عنوانِ جوان‌ترین خلبانِ شخصیِ کشور در آن سال‌ها، به سالِ 71 تا بپرانم غدیر-27 را به عنوانِ خلبانِ آزمایشیِ گروه...
عضو شدن در هیات مدیره‌ی موسسه‌ی خصوصی هواپویان به سالِ 71 که قرار بود به همتِ مردانی میان‌سال‌تر صنعتِ هوایی را به میانِ مردم ببرد...
رد شدنِ پروژه‌ی غدیر-27 در مزایده‌ای داخلی و دولتی و عوض‌ش دادنِ پروژه‌ی دولتی به یک شرکتِ خارجی! به سالِ 72... افسرده شدن و بازگشتن به جنین تولد، دبیرستانِ علامه حلی و معلمی و هم‌زمان راه انداختنِ معاونتِ پژوهشی دبیرستان و فعالیت در آن از سالِ 72 تا 74 که حاصل‌ش چند مقام شد برای دوستانِ کوچک‌ترِ آن‌روز و برادرانِ امروزم در جشن‌واره‌های دانش‌آموزیِ خوارزمی...
راستی، مدتی هم کار کردن در هیات تحریریه‌‌ی نشریه‌ی روایت که مخصوص دانش‌آموزان و فارغ‌التحصیلان استعدادهای درخشان بود، از سالِ 70 تا 72.و البته شاعر شدن در چندین دوره از دوازده دوره شب‌های شعرِ انقلاب اسلامی علامه حلی با آن مخاطب‌های فراوان و دوست‌داشتنی.
و خدمت‌گزارِ خدمت‌گزاران بودن در هیاتِ خدمت‌گزارانِ اهلِ بیت از تاسیس‌ش در سال 70 تا همین حالا و به مددِ ارباب تا تهِ کار...بعدترک هم ساختن و نصب کردنِ یک تنورِ خورشیدی در بشاگرد با همان برادرانِ علامه حلی به سالِ 79...
هم‌زمان نوشتنِ داستان و مقاله در شماره‌های میانی تا پایانیِ ماه‌نامه‌ی نیستان، از 75 تا 76.
بعدتر سفری به ایالاتِ متحده به سالِ 79.
راه‌ انداختنِ سایتِ لوح به سالِ 81 و سردبیری‌ش تا سالِ 84... که در زمانِ خود پرمخاطب بود و ...
این وسط‌ها عضویت در هیاتِ مدیره‌ی شرکتِ سوره پیام از سالِ 81 تا 82.
داشتنِ یک کارِ تجاریِ شخصی از سالِ 81 تا 83 و شاید هم تا همین حالا...
ریاستِ هیات مدیره‌ی انجمن قلم ایران از سالِ 84 تا 86، ساختنِ سالن و کتاب‌فروشیِ انجمنِ قلمِ ایران، برگزار کردنِ جشن‌واره‌ی سلام بر نصرالله هم‌زمان با جنگِ سی و سه روزه و فرستادنِ بزرگ‌ترین کاروانِ اهلِ فرهنگِ ایرانی به لبنان به سالِ 86 و سه نقطه‌های فراوان که اقلِ حسن‌ش شناختن آدم‌ها بود به قیمتِ هدیه‌ی دو سال از عمر...
و از همه شیرین‌تر، سفر به همه‌ی استان‌های کشور و نوزده کشورِ دنیا.
و حالا که برخی نویسنده‌ام می‌خوانند، منتشر کردنِ
1- رمانِ ارمیا به سال 74 که جایزه‌ِ بیست سال داستان‌نویسیِ دفاعِ مقدس سال 79 را گرفت و تقدیرِ ویژه‌ی اولین جشن‌واره‌ی مهر و دومین کتابِ سالِ دفاعِ مقدس.
2- مجموعه‌ی داستانِ ناصر ارمنی به سالِ 78
3- رمانِ منِ او به سالِ 78 که سالِ 79 جزوِ سه کتابِ برگزیده‌ی منتقدان مطبوعات شد و البته تقدیرِ ویژه‌ی دومین جشن‌واره‌ی مهر.
4- داستانِ بلندِ ازبه به سالِ 80
5- سفرنامه‌ی داستانِ سیستان به سالِ 82
6- مقاله‌ی بلندِ نشتِ نشا به سالِ 83
7- رمانِ بیوتن به سالِ 878- و گزیده‌ی یادداشت‌ها(ی 81 تا 84) به نام سرلوحه‌ها به سال 87
و همه‌ی این زیادی‌ها را نوشتن و آن کمی‌ها را ننوشتن... چه می‌ارزد برای کسی که خوب می‌داند هنوز کاری نکرده است...
  • خانم معلم

اگر فرهنگ اصل بود

خانم معلم | جمعه, ۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر
دل نوشته ای از علیرضا قزوه از وبلاگش به آدرس : http://www.ghazveh.blogfa.com/
برگشتم به باران های هند. بارانی تر از همیشه و باران هنوز بند نیامده است.
آنجا هوا آفتابی تر از تمام دنیاست.با همه لکه های خاکستری ابرهایی که نمی بارند.
برگشتم و دیروز و دیشب سه ساعت تمام را در ترافیک سنگین دهلی بودم و یاد گرفتم به شیوه این مردم آرام باشم و با بوق های مکرر بخندم و به راننده ریگشای کنار دستی ام که نگاه می کنم از پشت شیشه بارانی لبخندش را با لبخند جواب بدهم و ناگهان در باران شیشه را پایین بیاورم و برایش ترانه ایرانی بخوانم.
روزهایی که گذشت نیاز به بازخوانی و بازبینی دارد. با همه یادداشت ها و شعرهای من و دوستانم و تاریخ همین هاست نه عزل و نصب های یک شبه اهل سیاست.
روزهایی که گذشت بچه های سر به راه با کیف انگلیسی در دست در شبکه های صدای امریکا و بی بی سی با دمشان چه گردوها که نشکستند و من و ما از دست بعضی ناشناسان داخلی چه حرص ها که نخوردیم.
این همه داد زدیم که فرهنگ فرهنگ و هنوز آقایان در پی نصب وزیران فرهنگ سیاسی هستند. و مشکل همه این ماجراها ندانستن ادبیات و نداشتن ادبیات و ادب بود و تا هنوز با داشتن این همه ادیب با حکمت و این همه اهل اندیشه و خرد باید بنشینیم که کدام طفل ناقص الخلقه سیاسی به پدر جدی فرهنگ تعیین شود.
برگشتم به جایی که اگر بوق بزنم کسی به من فحش نمی دهد و اگر در خیابان بزنم زیر آواز کسی نمی گوید که چرا.
برگشتم به جایی که روزنامه کیهان ندارد و برای دنیا تعیین تکلیف نمی کند.
به جای داد و قال، برنج و سیب زمینی کیلویی دویست تومانی تولید می کند تا گرسنگان با آبرو زندگی کنند و با یک میلیارد و اندی جمعیت هنوز قیمت گوشت گاو به دو هزار تومان نرسیده است.
اینجا میوه ها را می توان سوا کرد و اگر هم خودت نخواهی برایت سوا می کنند و به تو تعظیم هم می کنند.
به هر حال این دوره هم مخروط را نه بر قاعده که بر رأس تیزش استوار می کنند و باز همان آش است و همان کاسه و همان حکایت همیشگی.
حتی زمزمه هایش هم هست که سیاست فرهنگی و فرهنگ سیاسی و ... اما همه اش حرف است. فرهنگ هنوز منشی و دربان اهل سیاست است در این دولت و در دولت های قبل هم.
اگر فرهنگ اصل بود که برای گفتن شعری یا حقیقتی نباید از این جماعت و آن جماعت تحقیر می شنیدم.
اگر فرهنگ اصل بود در خیابان عابران از کنار هم با لبخند می گذشتند و در وبلاگ ها دوستان شاعر برای هم می نوشتند: قربانت شوم کجایی که دلتنگت بودم.
اگر فرهنگ اصل بود که نه پسر روح الامینی را بی گناه می کشتند و نه پسر دوست ما را بی گناه سیلی می زدند.
اگر فرهنگ اصل بود که اهل سیاست به زبان درشت با هم مناظره نمی کردند.
اگر فرهنگ اصل بود موسوی به احمدی نژاد تبریک می گفت و احمدی نژاد به موسوی می گفت قربانت شوم این دولت دست یاری به سوی شما نیز دراز می کند.
اگر فرهنگ اصل بود که رنگ سبز که رنگ جلد قرآن ها و امامزاده ها بود زیر دست و پا نمی افتاد و هزار هزار حرف دیگر.
اگر فرهنگ اصل بود که اموال مردم به آتش کشیده نمی شد.
اگر فرهنگ اصل بود که برادر با برادر قهر نمی کرد.
اگر فرهنگ اصل بود وزیر فرهنگ مقامی بالاتر از وزیر کشور و وزیر خارجه داشت و معاون اول بود.
اگر فرهنگ اصل بود که من این همه حرص نمی خوردم ...
برگشتم به باران های هند. بارانی تر از همیشه و باران هنوز بند نیامده است...
  • خانم معلم

آشنایی با علیرضا قزوه

خانم معلم | جمعه, ۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

علیرضا قزوه شاعری‌ست دردمند و دلسوز. این را حتی کسانی که سبک شعری یا سلیقه سیاسی‌اش را نمی‌پسندند نیز می‌دانند. قزوه در این شعر درد و رنج و سرگشتگیی را که در این روزها بر هر انسان آرمان‌خواه و دردمند می‌رود، روایت کرده است:


خدایا تلخ می‌بینم سرانجام جوان‌ها را


زمانه سرمه می‌ساید شکستِ استخوان‌ها را

چقدر ای روزگاران، زخم از تیغِ خودی خوردن


میان خون و خنجر بازیِ زخم‌زبان‌ها را


خمیر و نانوا دیوانه شد از این‌همه هیزم


خدایا شور این آتش‌فروشان سوخت نان‌ها را


به نام نامی طوفان و دریا بال خواهم زد


کلاغانی که می‌بندید راه آسمان‌ها را!


به ملاحان بگو وقت ملاحت نیست این شب‌ها


بگو طوفان ـ بگو پایین نیاور بادبان‌ها را


دهان موج را باید ببندد تربت مولا


بگو باید تحمل کرد یک‌چند این تکان‌ها را


چرا اهل سیاست منطق حکمت نمی‌دانند؟


خدایا بار دیگر بعثتی بخش این شبان‌ها را
  • خانم معلم

ایجاد امنیت با ارعاب ؟

خانم معلم | جمعه, ۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۲:۰۸ ق.ظ | ۰ نظر
حوادث اخیر شدیدا افکارم
را به چالش کشانده است .
از سویی پیروی از رهبری ،
و از سوی دیگر مشاهده ظلمی که
در حق جوانهای جامعه می شود مرا
به دوگانگی کشانده است .....

امروز برای شرکت در مراسم سالگرد پدر یکی از همکارانم مجبور به رفتن به بهشت زهرا شدم . با اطلاع از اینکه چهلم ندا آقا سلطان بود قراربود بر سر مزارش مراسمی از سوی خانواده اش با حضور جانب آقایان موسوی و کروبی صورت پذیرد .پس از شرکت در مراسم همکارم به همراه خواهرم به طرف مزار ندا حرکت کردیم .

در قطعه ی جدید بهشت زهرا (257) سهراب اعرابی و ندا آقا سلطان را به خاک سپرده بودند . اطراف قطعه پر بود از نیروهای ضد شورش و قبل از ان جلوی جایگاه مراسم دعای ندبه ، موتور سوارانی با لباس معمولی ولی مجهز به باتوم و کلاهخود های مخصوص را دیدیم که با سر و صدایی وحشتناک به طور عادی در دل مردم ایجاد رعب و وحشت می کردند .

مراسم ساعت 6 پایان یافته و از قرار معلوم برای پراکندن مردمی که در مراسم حضور یافته بودند از گاز اشک آور استفاده شده بود . اطراف مزار سهراب را کاملا نیروهای ضد شورش بسته بودند و مردم را از اطراف آن دور می کردند . کمی جلوتر مزار ندا قرار داشت . مردمی که درآنجا بودند با هم شروع به خواندن فاتحه کردند . چند لحظه ای نگذشت که نیروهای موتور سوار که میانشان افرادی با کابلهای چند متری که دور دستشان پیچیده بودند به همراه باتوم و با صورتی بر افروخته حاضر شدند . نیروهای ضد شورش درست مثل فیلمهای سینمایی که به دنبال مجرمی در یک منطقه ی وسیع می گردند ، کنار هم مردم را با حرکتی رو به جلو ، به خارج از قطعه راهنمایی ( !!! ) می کردند . بیچاره کسانی که امواتشان در آنجا قرار داشتند ، نتوانستند به آرامی بر مزار عزیزشان بنشینند . چنان وحشتی از وجود این موتور سواران در دل مردم ایجاد شده بود که واقعا به یاد روزهای اول انقلاب افتادم که نیروهای ضد شورش شاه با مردم دقیقا همین کارها را می کردند !!

آیا امنیت را با ارعاب می توان ایجاد کرد ؟ !!! ..... آیا بزرگان ما نباید فکر کنند که اشتباهات انها بسیار اثر گذارتر از مردم عادی است و نباید به تبعات چنین تصمیاتی بیشتر توجه نمایند ؟ !!! ......

اگر واقعا جواب این مردم را دارند و می توانند به راحتی اثبات نمایند که در شمارش آرا هیچ تقلبی صورت نگرفته ، چرا از روش ساده و کم خرجتر استفاده نمی کنند ؟ .... به چه بهایی باید این جمهوری حفظ شود ؟ ...... به بهای از بین رفتن جوانهایی که واقعا نه خارجی اند و نه به خارج وابسته ؟ !!! ....نه ضد ولایتند و نه در پی براندازی نظام ؟ !!!!

بازیهای سیاسی را چرا کنار نمی گذارند ؟ ! .... ندا ، محسن ، سهراب و ...... همه بچه های همین مرز و بومند ، به کدامین گناه کشته شدند ؟ ! ...... جواب خونشان بر عهده ی چه کسی است ؟ !! ..... واقعا آیا در یک حکومت اسلامی ، و برای بقای آن ، باید چنین هزینه ایی ، پرداخته شود ؟ ....این مشروعیت نظام را زیر سوال نمی برد ؟ !! .... آیا پیامبر و حضرت علی و سایر ائمه این چنین حکومت خویش را استوار می نمودند ؟!! .... اگر چنین بود که باید ائمه ی ما سالهای متمادی بر تخت می نشستند پس چرا حکومت هیکدام طولانی نبود ؟ !! توان جنگیدن نداشتند یا مردم از انها پیروی نمی کردند ؟ یا ....

در هنگام جنگ ، اگر شهید باکری ها ، همت ها ، باقری ها ، فهمیده ها ، برجردی ها و ...... بودند ، می دانستند برای احقاق حق از اسلام و مرزهای این مرز وبوم به جهاد بر خاسته اند ، آیا محسن واقعا برای شهادت رفته بود ؟ !!! .... آیا شرکت در یک راهپیمایی آرام چنین بهایی دارد ؟ !!! .......

مردم را به شرکت در انقلاب مخملی متهم کردن چه فایده ، چرا از انقلابهای مخملی برای مردم چیزی گفته نشده ، چرا آگاهی به مردم داده نمی شود ؟ ......چرا همه ی رسانه ها ،خاموشند و دم بر نمی آورند ؟ .....چرا به میل خود خبرها را انتخاب و پخش می کنند ؟ !!! ...... مگر این مردم چه می خواهند ؟ ..... وقتی می بینند صدایشان در این رسانه ملی به گوش ملت نمیرسد معلوم است از جایی استفاده می کنند که صدایشان را به دنیا برسانند ؟ ! ........ واقعا مانده ام !!! ...... از این رئیس جمهور که بنا بر ولایت پذیری بر سر کار امد و هنوز حکمش تنفیذ نشده بر خلاف رهبری عمل می کند ؟

مانده ام از انتصابهای این چنینی اش .... خبر دارم از بقایی که به جای مشایی بر سر کار امده و می توانید از سابقه ی ایشان متوجه شوید که تصدی ایشان به سمت ریاست سازمان گردشگری و صنایع دستی اشتباهی فاحش است .....تعدیل نیروها ، ندادن حقوق به کارمندان در این ماه ، نداشتن حق ماموریت خارج برای کارمندان کوچکترین جفایی است که در حق بچه های سازمان صنایع دستی ایران می شود و کسی نیست که از حق ایشان دفاع کند .....

آن وقت نباید انتظار داشت سرمایه های فرهنگی این کشور به تاراج رود ؟ !! .... فکر کنم چند سال بعد باید به لندن یا موزه لوور برویم و تخت جمشیدمان را در انجاها ببینیم !!!! ..... واقعا متاسفم از این همه درایت جناب رئیس جمهور ......

با عدم مدیریت صحیح کشور را به کجا می برند ؟ ........ انتخاب وزرا در کابینه نهم که به ورطه سقوط انجامید ، و ایشان خبر ازشگفت انگیز بودن کابینه دهم داده اند ، خدا بخیر کند ؟

اطلاع دارم که در یکی از شرکتهای وابسته به سایپا جوانی فوق دیپلم را بر راس کار گمارده اند که سابقه و سواد همکارانشان از ایشان بسی بیشتر می باشد !!! ....... و ایشان مشغول گزینش از سابقه ی بچه ها و همسران کارمندانشان شده اند ! ....... ان هم بعد از چند سال کار !!! ......بالاخره باید در زمینه کاری که در ان تخصص دارند خودی نشان بدهند !!!! ......

به هر شکل ، این سوالات برای مردم باید بی جواب گذاشته نشود وگرنه در این 4 سال این دولت رنگ آرامش را نخواهد دید . باید امنیت در این کشور پابرجا شود اما نه با ارعاب و وحشت که نتیجه ای عکس خواهد داشت ....... باید با مردم بود ...... حتی اگر در اقلیت باشند و 14 میلیون ، حقی بر دولت دارند و باید این دولت حق آنها را بدهد ...........

  • خانم معلم

ولایت پذیری ، چگونه و چه زمان ...

خانم معلم | پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر


« ولایت پذیری به تمکین از ولی به هنگام اختلاف نظر است عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد زمانی که نظرات موجود، با نظر رهبری یکی باشد ولایت پذیری محقق نمی شود، بلکه ولایت پذیری زمانی اثبات می شود که علی رغم تفاوت دیدگاه، تابع ولی فقیه بوده و به نظرات ایشان تمکین کنیم.حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در هشتمین اردوی آموزش سیاسی دانشجویان دختر دانشگاههای سراسر کشور به بررسی اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) پرداخت و اظهار داشت: امام خمینی(ره) تاکید داشتند که در زمینه اجرای عدالت باید در حد وسع حرکت کرد و نباید این مباحث را تنها به گفت وگو و کتاب محدود کرد.

وی با تاکید بر اینکه خط اصیل انقلاب خط ولایت فقیه است، خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند که جوانان باید اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) را بشناسند تا در دعواهای سیاسی چپ و راست فریب نخورند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه برخی تلاش می کنند از درگیری با مخالفان فرار کنند، اظهار داشت: فرار از این درگیری شدنی نبوده و همیشه خوب نیست، درگیری با مخالفان در صورتی که برای حق باشد، پسندیده بوده و حتی لازم است برای آن هزینه پرداخت کنند.

رحیم پور ازغدی با اشاره به ادعای برخی مخالفان زعامت ولی فقیه مبنی بر اینکه فقهای قبل از امام خمینی(ره) اشاره ای به این نظریه نداشته اند، گفت: در این مورد باید به فشارهای سیاسی زمان هر یک از این فقها توجه شود که حتی نمی توانستند در کتاب های خود یک باب مجزا به نام ولایت فقیه باز کنند، چون ولایت فقیه مخالف ولایت عمال استعمار، سکولارها، دیکتاتورها و... است.وی با بیان اینکه انتخاب مردمی در باب ولایت فقیه باید در چارچوب انتصاب الهی باشد ادامه داد: در زمان غیبت نصب خاص نداریم، بلکه نصب عام وجود دارد، اما مصداق خصوصیات فقیه جامع الشرایط برای نافذ بودن ولایت مشخص است که مردم بر اساس این ضوابط اسلامی آن را انتخاب می کنند.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به نظرات حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه «اگر در جامعه ولایت فقیه نباشد، طاغوت است» یادآور شد: فقیهی که از طرف خدا ولایت دارد یقینا شرایط خاصی دارد، یعنی اهل استبداد، دروغ، فساد و... نیست در حالی که در تمام دنیا رعایت قوانین جاری برای حاکمان کفایت می کند، اما در اسلام ولی فقیه در زندگی شخصی خود نیز باید عدالت داشته باشد که این نشان از حساسیت و سخت گیری اسلام در این خصوص دارد.رحیم پور با بیان اینکه ولی فقیه در جامعه اسلامی از سوی مردم انتخاب می شود، یادآور شد:

در جمهوری اسلامی برخلاف انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس شورای اسلامی، انتخاب رهبر در دو مرحله از سوی مجلس خبرگان انجام می شود، در نتیجه رهبر جامعه اسلامی هم ولایت الهی دارد و هم مقبولیت مردمی و این چنین جمهوریت و اسلامیت در حکومت اسلامی با هم جمع می شوند.وی با بیان اینکه امروز مدعی خط امامی در جامعه زیاد شده است، اظهار داشت: امام خمینی(ره)، رهبری محبوب و مردمی بود که بزرگترین تشییع جنازه تاریخ بشر برای وی در ایران انجام شد، اما همین رهبر الهی بارها تاکید کرده که تمام رفتار و اعمالش به واسطه ولایتی است که از شارع مقدس دریافت کرده و نمونه آن را در امضای حکم بازرگان مشاهده می کنیم.

وی با اشاره به مشارکت 85درصدی مردم در انتخابات اخیر ادامه داد: در این انتخابات بالاترین رکورد جمهوریت در دنیا شکسته شد اما در حکومت اسلامی، جمهوریت به تنهایی کافی نیست، بلکه در ظرف جمهوریت، باید اسلام را اجرا کرد.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: امام خمینی(ره) نیز در زمان تنفیذ حکوم روسای جمهور، به ولایتی که از شارع مقدس داشته و همچنین احترام به نظر مردم اشاره کرده و براساس آن روسای جمهور را نصب می کردند.

رحیم پورازغدی با تاکید بر اینکه مردم در حکومت اسلامی در طول خدا قرار دارند، تصریح کرد: این یعنی ملاحظه مردم براساس ضوابط دینی و این چنین مردم سالاری دینی محقق می شود.وی در ادامه تاکید کرد: در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، جمهوریت و اسلامیت از هم جدا نیست بلکه اسلامیت در قالب و ظرف جمهوریت اجرا می شود.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به انتخابات اخیر ریاست جمهوری ادامه داد: در این انتخابات نیز رهبر معظم انقلاب اعلام کردند که هر 4 کاندیدا، شرایط حداقلی را دارند اما برخی از نظرات آنها مخالف نظرات ایشان بود و مردم نیز برای انتخاب به ملاک ها رجوع کردند.رحیم پور ازغدی با تاکید بر اینکه در حکومت اسلامی مکتب اصالت دارد و نه اشخاص، تصریح کرد: در حکومت اسلامی ولی فقیه، ارزش های اسلام و مصلحت کشور اصالت دارند و باید به افرادی که در این مسیر گام برمی دارند کمک کرد و اگر از مسیر خارج شدند باید به آنها هشدار داد.عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه برخی می خواهند ولایت فقیه را با خود منطبق کنند، گفت:

اگر این افراد به اهداف خود نرسند ولی فقیه را دیکتاتور، مستبد و ناعادل می خوانند، باید بگویم که ولی فقیه معصوم نیست و انتظار عصمت از آن نمی رود، اما زمانی که ولی فقیه در موردی، تکلیف را مشخص کرد دیگر حرفی در مورد آن باقی نمی ماند.وی در پایان تصریح کرد: زمانی که نظرات موجود با نظر رهبری یکی باشد ولایت پذیری محقق نمی شود، بلکه ولایت پذیری زمانی اثبات می شود که علی رغم تفاوت دیدگاه، تابع ولی فقیه بود و به نظرات ایشان تمکین کنیم.»

پس یا باید ولایت پذیرنباشیم یا اگر ولایت را پذیرفتیم ، باید تابع او باشیم . بهتر است مطالعه ای در زمینه ولایت فقیه مخصوصا ازنظر امام داشته باشیم تا در مسیر باطل قرار نگیریم ..... گاه سایه ها بزرگتر و پر رنگتر از شی هستند به تصویر نگاه کنید خود متوجه خواهید شد !



  • خانم معلم

سلامتی ، نعمتی که باید همیشه شکرگزار خدا باشیم

خانم معلم | سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۸۸، ۰۵:۰۲ ب.ظ | ۱ نظر
نمی‌دونم چندبار پیش اومده که احساس کنید بد شانس ترین آدم دنیا هستید، اما مطمئنا اگه این مطلب رو بخونید متوجه می‌شوید که انقدر هم که فکر می‌کنید بدشانس نیستید.
خوزه 51 ساله عجیب ترین و بزرگترین غده مربوط به صورت را دارد که در تاریخچه علم پزشکی سابقه ندارد.او که ملیتی پرتغالی دارد بخاطر وجود این تومور برروی صورتش در معرض خفگی قرار دارد و تنها راه نجاتش از این وضع این است که یک عمل جراحی بسیار سخت و سنگین برروی صورتش انجام گیرد و او باید این عمل سنگین را تحمل کند..بخاطر رشد این تومور تنومند به داخل چشمش، او بینایی یکی از چشمانش را از دست داد که نتیجه آن بیکار شدن او از کارش بود. این تومور تمام دهان و زبان اورا تسخیر کرده و حتی باعث از بین رفتن لثه و دندانهایش شده است.
این غده در سن 11سالگی و در ابتدا به مانند یک ماه گرفتگی آغاز شد و هم اکنون دارای عمقی به اندازه 15 سانتی متر می‌باشد که به علت ناهنجاری و خاصیت غیرطبیعی عروق شعریه و سیاهرگ او بوجود آمده است. رشد بیش از حد این تومور هنگامی آغاز شد که او 16سال داشت.
خوزه اخیر به انگلستان سفر کرده است تا درمورد امکان جراحی و برداشت این تومور بحث کند.نکته قابل توجه این است که او بخاطر مذهبش{Jehovah’s Witness= دسته‌ای از مسیحیان که به حکومت خداوند و بازگشت مسیح (ع) پس از 1000سال اعتقاد دارند} از انجام هرگونه عمل جراحی، تاکنون امتناع کرده است، چرا که در مذهب او انتقال خون مجاز نمی‌باشد.به همین علت پزشکان در لندن برنامه‌ای ترتیب داده اند که جراحی او، کم کم و بدون انتقالات خونی صورت بگیرد.
  • خانم معلم