کمیت عاطفه ها لنگ است
خانم معلم |
جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۵:۱۳ ب.ظ |
۱۶ نظر
نمـــی ز دیده نمی جوشـــد اگر چه باز دلم تنگ اسـت
گناه دیده مسکین نیست، کُمَیتِ عاطفه ها لنگ است
کجاســـــــتی که نمی آیـــــی؟ الا تمام بزرگــــی ها!
پرنده بی تو چه کم صحبت، بهار بی تو چه بی رنگ است
نمانده هـــــیچ مرا دیگر، نه هــــیچ، بلکه کمی کــــــمتر
جز این قدر که دلی دارم که بخش اعظم آن سنگ است
بیــا که بی تو در این صـــــحرا میــــان ما و شــکفتن ها
همین سه چار قدم راه است و هر قدم دو سه فرسگ است
دعــاگران هـــــمه البته مــجرّب اســـــت دعــــاهاشـــــان
ولی حقیر یقین دارم که انتظار ، همان جنگ است
از محمد کاظم کاظمی
کتاب قصه ی سنگ و خشت
و باز متشکرم از .......
- ۸۹/۰۲/۱۰
شما لطف دارید .
احساس و عاطفه از شماست که می خونید و ارتباط برقرار می کنید .