سه شنبه :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


سه شنبه

خانم معلم | جمعه, ۷ آبان ۱۳۸۹، ۰۸:۱۱ ق.ظ | ۵۷ نظر

لَیْتَ شِعْرى أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى

کاش مى دانستم کجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد یافت؟

 

سه شنبه، موقع اذان صبح، مثل همیشه بدون صدای زنگ ساعت و گوشی موبایلی ! از خواب بیدار شد . مثل هر روز جمعه که اول دوش می گرفت و معطر سر نماز می ایستاد به حمام رفت . غسل صبر کرد و غسل روز سه شنبه . همه ی ایام هفته برایش چون «جمعه» عزیز بودند . امروز که دیگر جای خود داشت . پیراهنی که دخترش تازه برایش دوخته بود را پوشید . موهایش را شانه کرد . روسری و موهایش رنگ هم شده بودند، سفید ِ سفید .

چشم دوخت به باغچه ی کوچکش، تمیز بود . برگشت سمت طاقچه ی اتاقش . نگاهش به عکس درون قاب گره خورد . لبخندی زد . « او » همچنان نگاهش می کرد . میدانست که دیگر نمی آید، دیگر دلش را برای دیدن جنازه اش هم، خوش نمی کرد . اما « او » بود و همچنان نگاهش می کرد ...

سجاده اش را پهن کرد و به نماز ایستاد . یکبار در قنوت دعای سلامتی امام زمان (عج ) را خواند و یکبار هم بعد سلام نماز، مثل هر صبح جمعه .

شروع کرد به خواندن دعای ندبه ! ...

یاد دیروز افتاد که برای خرید سبزی به خیابان رفته و شور عجیبی در مردم دیده بود . از صحبت زنهای محله، متوجه شده بود که قرار است « آقا » بیاید .

تا شنید، بیتاب شده بود . نمیدانست باید چکار کند . دست و پایش را گم کرده بود . قلبش دوباره تند تند میزد و نفسش به شماره افتاده بود . کیفش را باز کرده ، پولهایش را شمرده بود . خودش را لعنت کرده که چرا پول بیشتری برنداشته است . میوه نداشت . شیرینی هم باید می خرید . اتاقها را باید تمیز می کرد. باغچه را ...

سراسیمه و لنگ لنگان مسافت سبزی فروشی تا خانه را طی کرده بود . به پسرکی که خرید هایش را برایش تا در خانه آورده بود، پولی داد . قلبش هنوز آرام نشده بود . مقصر خودش بود که تنبلی کرده و برای رادیوی کوچک دو موج اش باطری نخریده بود . چقدر کار داشت ...

سجاده اش را جمع کرد. شیرینی و میوه ها را در ظرف مناسبی چید . از پنجره خیابان را نگاه کرد . هنوز مردم در خانه هایشان بودند . دقت کرد . روی چند ماشین پوستر « آقا » بود . لبخند زد . دلش آرام گرفت .

ظهر شد ... نمازش را خواند .

عصر شد ... دعای سمات ! را خواند ... کنار پنجره رفت . صدای اذان از مسجد محل شنیده می شد .

خوش به حال خانواده ی شهیدی که الان « مهمان » دارند . اشکش را پاک کرد . رفت که وضو بگیرد ... چشمش به « او » افتاد . هنوز لبخند میزد .

شاید فردا ...

 بعدا نوشت : «آرزو داشتم که به دیدارم بیایی
هم به دیدار من و هم شوی بیمارم بیایی
بیش یک سال است که شویم هم‌نشین تخت‌خواب است
حق من این بود به دیدار دل زارم بیایی

 

حتما اینجا رو بخونید . دست محمدم درد نکنه .

 

 

 

 

  • خانم معلم

نظرات (۵۷)

  • نواب جمشیدی
  • سلام دوست عزیز ، خوب هستید؟
    اطفاقی به وب شما برخوردم ، واقعا زیبا هستش ولی باید بیشتر روش کار کنی !

    حالا شما هم بیاید تو فروشگاه ما !
    * امکانات سایت ما *

    1 : خرید و فروش
    2 : درج بنر تبلیغاتی
    3 : کسب درآمد از اینترنت
    4 : طراحی سایت کسب درآمد
    5 : بالا بردن ترافیک و بازدید سایت

    ایران محصول
    www.IranMahsol.ir
    پاسخ:
    نیاز بود سر میزنم .
  • پابرهنگان
  • این جمله "لیت شعری..." از آن جمله هایی است که هر وقت می خوام بگم نمی دونم دارم راست می گم یا دروغ! خیلی سخته خوندن این فرازهای آخر ندبه. البته برای خودم ها !

    نقد داستان رو هم می گذارم به عهده شاگرد عزیزم جناب "حباب". یاح یاح یاح
    وای سلام عنوان وبلاگتونو دیدم یاد خانوم معلم خودمون افتادم اسمش خانوم اینالو بود واقعا دوستش داشتیم خیلی ناز بود .کاشکی میشد یه روزی یه جای ازش تشکر کنم . مرسی از شما هم خاطراتمو زنده کردید .به ما هم وقت کردی یه سری بزن خانم معلم
    پاسخ:
    چشم در اولین فرصت سر میزنم .
  • علی میکائیلی
  • سلام علیکم !
    مشتاق پست !؟

    واقعا مسئله سختیه بین اینکه پدرت شهید باشد یا آقا خانه شما هم بیاید بخواهی یکی را انتخاب کنی !
    باشه طلبمون اون دنیا !
    التماس دعا !
    به این جای دعا که رسید گفت : آقا جونم .. جونم فدات .. یه گوشه چشمی هم به ما نگاه کن ... گفت : وقتی که الان این جاییم و داریم با خوندن دعای ندبه آقا رو صدا می کنیم یعنی این که یه گوشه چشمی هم به ما نگاه کرده ...
    به این جای دعا که رسید فکر کردم که حتما به یه جای مهم دیگه از دعا رسیده که حرف واسه گفتن و شنیدن و گریه کردن داره که مکث کرد ... فکر کردم که بازم کل روزای هفته و یه صبح روز جمعه ... فکر کردم که اگه این طور باشه که می گه پس آقا چقدر مهربونه .. پس خوش به حالمون ...

    گفت : می دونید برای چی وقتی اسم آقا میاد دستمون رو روی سرمون میزاریم ؟! گفت : چون این یعنی این که آقا از همه جا ناامید و تنها امید ما تویی ...

    سه شنبه ...

    امروز دیگه اون جا دوست داشتنی نبود ...

    اجازه !
    دیگه همش رفتید توی خط داستان نویسی ؟!
    پاسخ:
    بتونم ترجیح میدم حرفامو با داستان مطرح کنم ، اشکالی که نداره ، داره ؟
  • علی میکائیلی
  • منظور رو رسوندید ! بنده امثال خودم رو عرض کردم ! ما که پدر داریم خدارو شکر ! آقا کم داریم ! البته فرق این دو تا قاطی میشه !

    راستی در مورد ارتباط کرگدن با اون بنده خدا ! فکر کنم بشه به پوست کلفتی اشاره کرد ! که نه سیخ بسوزه نه کباب !
    راستی داشتم واستون آف می ذاشتم !
    عکسا رو دیشب براتون میل کردم ...
    پاسخ:
    ممنونم ...
    اجازه ! اومدم پیشتون بهتون میگم ...

    شما هر جوری بنویسید ما با عشق میایم و با عشق می خونیم و با عشق هی کامنت میزاریم . اونم کامنتای یه خطه دو خطه !

    از خدا جونم می خوام همیشه سلامت و شاد و موفق باشید ...

    قربونتون
    پاسخ:
    ما هم همه جوره در خدمتیم ...
  • سید محمد حسین
  • سلام علیکم . صبح جمعه تون به خیر ...

    خانم موسیقی جدیدتون مبارک ...

    چه انتخاب زیبایی ست . چه حسن سلیقه ای دارید ... تبریک .


  • سید محمد حسین
  • داستان هاتون هم مثل همیشه فضای خیلی خوبی دارند ... دستتون درد نکنه .

    پاسخ:
    منتظر نقد هاتون هستم ...
    سلام
    زدین توی کار داستان .. قشنگ بود.
    "سه شنبه .. خدا کوه را آفرید"
    ..
    دریاچه پشت کوه بود .. چشم بصیرت می خواست دیدنش .. :دی
    نشد عکسشو بذارم عین این ندید بدیدا توی همه ی عکساش شده یه نقطه کله منم هست!.. دوسش دارم.. یه روز قورتم می ده، می دونم :دی
    پاسخ:
    منتظر روزی نمی مونم که قورتت بده ، خودم ...
    موسیقی وبتون برام پخش نشد .. مگه قبلی چش بود؟!.. :-S
    پاسخ:
    هی یه چند تایی از این کله گنده ها اومدن هی به موسیقی مون و کهیر زدنشون و حجم زیادش ایراد گرفتن ، من باب تنوع این رو گذاشتم ، بعد دوباره بر می گردیم سر جای اولمون ...شما که از تنوع طلبی ما خبر دارید (-:
    سلام خوبید میگم خیلی برام عجیب بود وبم اومده بودیدااااااااااااا
    پاسخ:
    اگه جسارتی شد بدون اجازه وارد شدیم ،معذرت !
    سلااااااااااااااااااااااااااام خانووووووووووووووووووووووووووم


    من برگشتم
    دلم براتون تنگ شده

    چقدر زود تموم شد خب

    من الان خسته م بعدشم نقد کردن که کار ما نیست!!!
    فقط خوندمش

    یکم به نظرم شعاریه زیاد.

    بعد حالا همین دیگه
    اومدم غر بزنم
    پاسخ:
    اومده نیومده که غر نمیزنن ... برو فعلا استراحت کن تا بعد !
    سلام
    دلم نمیاد بگم خوش به حال اونایی که پدرشون شهید ... ولی میگم کاش خودم شهید شم بعد آقا بیان دیدن خانواده م !!!!!! به به ! چه شود !!!
    پاسخ:
    لازم نیست حتما شهید بشیم و ........ راههای دیدن بسیار است !
    سلام
    خداقوت
    مطمئنم در داستان نویسی موفق خواهید شد، استاد
    خداوند حق شهدا را بر ما حلال کند.
    پاسخ:
    الهی امین . اگر حقی از ایشان را به جا اورده باشم (شما که ... )
    سلام خانوم

    هر بار که میام اینجا هی می خوام سلام کنم و به خودم می گم زشته سلام نکرده برم بعد یادم می افته اینجا مجازی آباده شما که نمی فهمید من اومدم که بعد همین که میاد نیشم باز شه باز می گم زشته بی سلام ها !
    خلاصه بساطی داریم با خودمان


    این آرزو نیاز به درک عمیق داره . و هر کسی متوجه عمق آرزو نمیشه !
    سلام خانم معلم خوبید؟

    خدانگهدار ما را یادتان نرود
    پاسخ:
    مگه میشه شما رو یادمون بره ؟
  • حبابـــ (خانه‌ای که دیوار ندارد)
  • سلام
    آدم که قرار نیست همیشه حرف اصلی نویسنده‌ها رو متوجه بشه که.
    مثلا من الان نفهمیدم نویسنده غرض اصلی‌ش از این داستان چی بوده.
    اشکالی داره؟
    سلام

    منم فردا با شهدا اپ می کنم البته شهدایی از جنس دیگه!!
    سلام

    نه منظورم حرف مهدیه نبود اما از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون که اون موقع که داشتم می نوششتم به حرف مهدیه فکر می کردم
    اما واقعا منظورم مهدیه نبودا .
    سلام
    خیلی خوب بود
    به روزم گرچه ازناراحتی مجبور به آپ شدم
    پاسخ:
    خیره انشا الله ...
  • سمانه(اتاق دلم)
  • سلام خانوم معلم جونم!
    اومدم که بخونمتون و اعلام حضور کنم و اسمم بره تو لیست حاضرای این کلاس! وگرنه میدونین که من درس دارم و کلاهمم بیفته تو این دنیای مجازی عمراً بیام بردارمش!
  • سید محمد حسین
  • بله خانوم ؟! موسیقی وبلاگ نوبتی شده ؟

    این یکی از قبلی خیلی بهتره ...

    با شنیدن قبلی هنگام ورود به وبلاگ ، حس خوبی پیدا نمی کردم .

    موفق باشید ...
    پاسخ:
    این همونیه که اپلود نمیشد ...
    ایوووول .. اینکه باتر فلای.. شهرداد روحانی نیست،آهنگسازش خارجی این .. سی دیشو دارم الان خاطرم نیست کیه .. واسه همین نشناختم کی رو می گید!
    بس که ملت رو با این آهنگ ریلکس کردم وقتی می شنومش دچار خلسه می شم خودم :دی

    باز من حرف زدم شد منبع اختلاف علما؟

    منکه نگفتم کل این تفکر شعاریه؟

    گفتم این سبک برای یک داستانک یکم شعاریه

    به نظرم نیاز به کمی تغییر داره توی چند تا جمله و بجای مستقیم گویی اگر از نشانه گذاری استفاده بشه بهتره

    همین

    حالا باز برید رو منبر
    پاسخ:
    مثلا ...
    چه خوب این همصدا را می شناسی
    نگاه آشنا را می شناسی
    من از تو دل نخواهم کند، باران!
    تو که گنجشک ها را می شناسی

    ..

    ما بیشتر .. "تو که گنجشک ها را می شناسی"
    پاسخ:
    گنجشک خوب هایی مثل شما زود شناسایی میشن .... نیازی نیست گنجشک شناس باشی !
  • بازماندگان
  • سلام ودرود به شماخانم معلم عزیز

    ازحضورتان سپاسگذارم.خوش به حالتان وخوش به حالش

    سربلندباشید

    یاعلی
    پاسخ:
    در پناه حق باشید .
    ممنونم ...
    پاسخ:
    خواهشات !
  • حبابـــ (خانه‌ای که دیوار ندارد)
  • با این آهنگ یاد یه خاطره‌ی تلخ می‌افتم...

    ای‌کاش پخش نمی‌شد اینجا
    پاسخ:
    اند ریلکسیشنه ... عالمی اینو گفته من نگفتم !
    دلم آقا خواست..... یک عالمههههههه
    پاسخ:
    خدا راضی باشه ازمون ... امام زمان راضی باشن ازمون ....
    میگم ما قا زیاد داریم مثلا به اما زمان میگیم اقا
    به رهبر میگیم اقا
    به اقاجونمون میگیم اقا
    به مرد ی که میاد کنتر برقمون رو ببینه میگیم اقا
    شما کدومشون رو میگفتی
    پاسخ:
    کل نقد کردنت همین شد ؟ !!
    دلم براتون تنگ شده بود,گفتم بیام سلامی کنم خدمتتان!جالبه آدم, ندیده دلتنگ کسی شودها!
    لطفا کلی انرژی مثبت بم بدین بلکه.....
    پاسخ:
    انــــــــــــــــرژی مثــــــــــــــــــــــــــــــــــــبت .... بسه ؟ یا بازم بیشتر انرژی مثبت بهت بدم ؟ (:
    سلام خانوم

    ما کلا نیشمون همیشه بازه !!!

    این آهنگتون خیلی قشنگه . همیشه مستدام باد "این" آهنگتون .

    مستدام باشید
    پاسخ:
    حالا میگین چکار کنم ؟ (تعجب)
    نه بابا ! خیلی هم خوبه ! همچین آدم رو می بره تو هپرووتــــــــــ..

    اولش یه حس غریبی به آدم دست می ده
    بعد احساس می کنه روحش داره ارتباط برقرار می کنه با آهنگ !!
    بعدش یه حس نوستالژیکی بهش دست می ده
    بعدش یواش یواش می ری تو هپرووت
    و حالی می کنی با خودت .

    به نظرم آهنگ یه جوریه که می خواد خاطرات گذشته رو برات مرور کنه .

    من می گم همین رو بذارید باشه این طوری به اون آدم های مخالف یاد می دید که با سختی های زندگی کنار بیان !! یاد می دید که زندگی تلخی ها و سختی هاییی داره باید باهاش کنار بیان !! یه چیز دیگه هم یاد می دید که دیگه فروتنی می کنیم و نمی گیم ! همینا بسشونه !
    پاسخ:
    بابا ! فروتن !!!
    اخی. چه شوق و هیجانی داشتند و شما چه خوب به تصویر کشیدید.

    موفق باشید
    در همه امور
    خانم معلم عزیز
  • دست نوشته دانشجو
  • سلام خانمی

    نه خیر فکرش خیلی مشغول میشه نه بابا شوخی کردیم خوب موضوعی به ذهنم نمی رسه وگرنه خیلی دوست دارم از نو شروع کنم فعلن مخم هنگیده ولی شما فکرتان برای نوشتن خوب کارمیکنه مثل اون موقع های ما اه یادش بخیر .............................. ولی از جمله اخر خوشم اومد خوشا به حال خانواده های شهدا واقعا هم خیلی خوب بود موفق باشی بای
    پاسخ:
    بزار این چند وقت عسل خورون تموم بشه !
    مرسی خانوم معلم...
    دستتون درد نکنه..
    حالا چه به خاطر من چه همونی که زیاد دوسش دارید اما نتیجش برای من خوبه
    سلام
    اگر میخواید با دین زرتشت آشنا شوید وبلاگهای زیر را به شما پیشنهاد میکنم:
    zartoshtimosalman.parsiblog.com
    paintingword.bloghaa.com
    zartoshtway.blogfa.com
    antimajus.blogfa.com
    vandidad1.blogfa.com
    لازم به ذکر است که وبلاگهای فوق متعلق به من نیست ولی بنا بر ظیفه حداقلی شرعیم شروع به تبلیغ آنها کرده ام.
    با توجه به اینکه تبلیغات زرتشتیان زیاد شده،حتما به این اطلاعات نیاز خواهید داشت تا به سوالاتت دانش آموزانتون جواب بدید.
    متشکرم
  • خاله سوسکه
  • سلام خانوم معلم مهربون
    خوب هستید ؟
    هر روزمون اگه مثه جمعه عزیز باشه چی میشه

    خیلی قشنگ مینویسید خانوم معلم ، واقعا لذت می برم از خوندن نوشته هاتون

    همیشه موفق باشید در پناه حق
    پاسخ:
    موفق باشی ...شما لطف دارین ...
  • رسوای زینب (س)
  • بسم الله

    با سلامی گرم .....

    چقدر این متن من رو یاد اون خاطره و خواب پدر شهید انداخت .

    ملتمس دعای خیر....
    پاسخ:
    محتاجیم به دعا ...
    آخی, چقدر چسبید!
    مارو از دعای خیرتان فراموش نکنید,ازون دعا حسابیاها!
    دوستتون می دارم یک عالمه!
    پاسخ:
    منم ...
    سلام بانو

    ممنونم از حضورتون و خداوند به شما بابت این پست و پستهای قشنگ اجر دنیایی و اخروی عنایت بفرماید

    تنها میتونم بگم

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر میبینید کم میام نت دیگه حوصله ی نت رو ندارم اگر جراتش رو داشتم کاری رو که روح موروثی کرد منم میکردم اما نمیتونم

    التماس دعا
    و دعاگوتون هم هستم

    یا علی


    پاسخ:
    در پناه حق باشید ...
  • جعفر امکانی
  • بروزم با...



    خمینی آذربایجان آیت الله قاضی توسط گروهک فرقان ترور شد!
    سلام خانم معلم جان
    خوبید انشاالله ؟
    خسته نباشید !
    یه داستان آپ کردم تو همراز عاشقان جهان . خوشحال میشم نظر بدید
    پاسخ:
    خوندم قشنگ بود .دستت درد نکنه .
    سلام خانم معلم
    زیارت و دلجویی از خانواده شهدا سیره ائمه ما بوده،
    الانم نائب امام رهبر عزیزمون با عمل و بیان اینو به ما درس
    میدن! دیدیم که تو این سفرشون به قم یه روز به برنامه خودشون اضافه
    کردن تا به پدر و مادر پیر یه شهیدسر بزنن، که نامه نوشته بودن و بدلیل ناتوانی
    نتونسته بودن برن آقا رو ببینن و بهشون گفتن که فقط به خاطر اونا موندن!
    کاش همه مسئولین این درس رو یاد میگرفتند!!!

    خدا نگهدارتون
    پاسخ:
    ای کاش ...
    بسیار زیبا بود....
    پاسخ:
    آدرس نگذاشته بودین ...
    ما که همه اقا ها رو دوست داریم با خانوما یه خورده مشکل داریم
    نقد هم که بلد نیستیم بکنیم کلا قیافم به این حرفا نمیخوره
    پاسخ:
    قیافه ات به چی میخوره پس ؟!
    :(
    پاسخ:
    انتظار قشنگی بود ...
  • نگاه ساکت باران...
  • س ل ا م . . .

    ...
    پاسخ:
    ع ل ی ک ...
    سلام خانوم جونممممم
    خوبید؟
    متنتونو خوندم ولی چشو جار تایپ کردن ندارم
    پیریو هزار درد
    پاسخ:
    سلام پیرزن ! چطوری ؟
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااام

    آهنگ اولیه رو که گفتید براتون گشتم پیداش کردم و آخرش دیدم که ای دل غافل ! اینو که خودمون توی کامپیوترمون داریم ! با کلی آهنگ دیگه !

    فقط نفهمیدم اون دومیه که گفتید چی بود که براتون بگردم پیداش کنم ؟!

    خلاصه همه جوره در خدمتم ...

    تا باشه از این خدمتای همراه با کلی ذوق ...

    قربونتون ...

    یه عااااااااااااااااااااااااااااااااااالمه ....................................
    پاسخ:
    فردا بیارش چون باید متن سرود را به بچه ها بدیم که تا 13 آبان اماده بشن .
    سلام.
    به لطف وبلاگ های دیگر با شما آشنا شدم.
    متن زیبایی بود. اگر اجازه بدید یک+یک نقد کوچک هم دارم، البته من کسی نیستم که بخواهم نقد کنم ولی چون براتون مهم بود می گم.
    اولا، گنگیه اول متن که آدم رو بین دو راهی میزاره که خدایا این امام زمان یا رهبری، به نظر بنده خیلی هنرمندانه بود.
    دوما، اما بعداز این یک خط گنگی تا آخر داستان لو میره، کاش بعد از اون گنگی شروع به توصیفات می کردید که مارو هم بکشون داخل خودش.
    شرمنده، این بی ادبی ها همیشه از شاگردا سر میزنه، خانم معلم!
    در ضمن پس فردا به دست بوسی رهبر عزیزمان میریم. به یاد همه ی اهالی قلم هستم....
    یاحق...
    پاسخ:
    بنا نبود از حد چند خط خارج بشم ... کوتاه و مختصر مفید میخواستم برسم به هدف ... دیگه چقدر موفق بودم رو شمای خواننده باید تشخیص میدادین که شما اینجوری فرمودین ...
    البته منظور از(بعد از یک خط گنگی) بعد از هشت خط است که بنده از اصل فاکتور گیری استفاده کردم.
    پاسخ:
    سلام ما رو به رهبر برسونید . حضور در بیت رهبری رو تجربه کردم . کشش نگاه ایشون رو هم . خوش به سعادتتون .
  • کیان(یه همکار)
  • سلام خانم معلم
    فعلا خوبم شاید قشنگ ننویسم و دل چرکین یاداشت کنم
    به قولی اینم روزگار ماست
    مواظب دل مهربون تون باشید
    پاسخ:
    دلتون صاف وآفتابی و شاد و سلامت باشید انشاالله .
    سلام.
    خوشحال می شیم به جنگل ما هم سری بزنید.
    ما غریبیم کسی را نمیشناسیم.
    پاسخ:
    سر زدیم ...چقدر جنگل تون انبوهه ... من از تاریکی خوشم نمی یاد !
    از زندگی لذت ببر چون آخر جاده زندگی یه تابلو هست که روش نوشته دور زدن ممنوع
    ممنون از حضورتون