بایگانی بهمن ۱۳۹۱ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

فی احوالات ظهور

خانم معلم | يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۴ ق.ظ | ۲ نظر



امام صادق علیه السلام :


إنّ قائمَنا إذا قامَ مَدَّ اللَّهُ عزّوجلّ لِشیعتِنا فی أسْماعِهِم وأبْصارِهِم ، حتّى (لا) یکونَ بینَهُم وبینَ القائمِ بَریدٌ، یُکلِّمُهُم فیَسْمَعونَ، ویَنظُرُونَ إلیهِ وهُو فی مکانِهِ؛


هرگاه قائم ما قیام کند، خداوند عزّوجلّ، گوش‏ها و چشم‏هاى شیعیان ما را چنان تیز مى ‏کند که میان آنها و قائم، پستچى لازم نیست. او با آنان سخن مى ‏گوید و آنها مى ‏شنوند و آنها او را در همان جایى که هست، مى ‏بینند




فکر کنم با این رشد سریع تکنولوژی چیزی به ظهور آقا نمونده . از قرار باید بحث انتقال انرژی باشه که هر کسی بتونه در هر جایی که هست آقا رو ببینه .فعلا که با یه پستچی به نام رایتل میشه هر کسی رو در هر جایی که هست دید ولی بدون پستچی !! باید صبر کرد و منتظر پیشرفت تکنولوژی شد ! 


  • خانم معلم

جابجایی

خانم معلم | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۴۳ ق.ظ | ۶ نظر


چند وقتی است شدیدا درگیر جابجایی منزل هستم . بسته بندی و آماده نمودن وسایل زندگی که در طول این چند سال زندگی مشترک جمع کرده ام ، کلی از وقتم را گرفته است .یکی یکی چیزهایی که در این سالها جمع کرده ایم ، چه آنهایی که استفاده شده ، چه آنهاییکه مصرف نشده و در جایی کنار گذاشته شده ، چه آنهایی که مصرف شده ولی به عللی کنار گذاشته شده ، همه در وقت جابجایی دوباره پیدا می شوند و باز باید بعضی ها را نگه داری و بقیه را رد کنی . 

با خودم می گفتم ، جابجایی دنیایی این همه مشغولم کرده ، خدا رحم کند جابجایی آن دنیا را. اتفاقا دستِ تنها هم هستم . دقیقا مثل همان موقع که تنها می شوی با تمام آنچه از خیر وشرجمع کرده ای 


گاه به یادمان بیاید چه چیزهایی آن روز وبال ِ گردنمان است ، بد نیست ، شاید کمتر درگیر دنیا شدیم و قیدشان را زدیم ...


کاش همه ی اینها برایمان تجربه  شود که سبکبار تر زندگی کنیم . مطمئنا جابجا شدن با وسایل کمتر راحت تر است . خوب ها را نگه داریم و غیر ضروری ها را هر چه سریعتر رد کنیم . 



آقا جان ! 

به وقت ِ جابجایی ، همان موقع که دست ِ تنهایم ، کمکم می کنی ؟!

  • خانم معلم

ما همه آمده بودیم ...

خانم معلم | يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۱۰ ب.ظ | ۱۱ نظر

        

من آمده بودم ....


           

           همیشه آماده ایم ...


         22 بهمن 91 

        پشت سر ِ رهبرم ایستاده ام ....


چگونه بودن را به نوه هایم خواهم آموخت ...



22 بهمن 91

من هستم ...


22 بهمن 91

جای شما خالی ... خیلی خوش می گذره ...


22 بهمن 91

محکم و با صلابت تا اخر ایستاده ام ، حتی اگر پاهایم توان حرکت نداشته باشند ... 



مردمم ، به شما افتخار میکنم ....



  • خانم معلم

مرا عهدیست با جانان ...

خانم معلم | جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۰۹ ق.ظ | ۲ نظر

از فامیل گرفته تا دوست و آشنا ، همه میدانستند که راهپیمایی هایی چون 22 بهمن ، روز قدس و مراسمی چون 14 خرداد را تا جاییکه بتواند شرکت میکند . نوع ِ تفکرش با تفکر اطرافیانش فرق می کرد . دوستانش با خنده می گفتند : اگر رژیم عوض شود اولین نفری که دار بزنیم تو خواهی بود و او فقط میخندید . 

نزدیک 22 بهمن بود . اوضاع مملکت آنچنان نبود که باید . فشار اقتصادی ، اختلاف نظر بین مسئولین ، کم رنگ شدن هدف هایی که مردم بخاطر آن انقلاب کرده بودند ،وجود فاصله ی طبقاتی در جامعه آنچنان  که در زمان ِ شاه به چشم میخورد ، حرمت شکنی ها و عبور از خط قرمز هایی که آبروی دین و میهن در گرو حفظ آنها بود و خیلی مسائل دیگر ، نگرش بسیاری از اطرافیانش را نسبت به عملکرد مسئولین کم رنگ و حتی ضعیف کرده بود ، از راهپیمایی روز قدس به بعد طعنه و سرزنش ِ اطرافیان و دوستانش را می شنید و لب نمی گشود . راهپیمایی رفتن هایش آن قدر در چشم بود که علنا به او می گفتند : باز با این همه فشار و فساد و دزدی می خواهی به راهپیمایی بروی؟و او فقط نگاهشان میکرد چرا که میدانست او برای مرغ و گوشت و ماشین و ... انقلاب نکرده بود ، او نمی خواست شاه برود تا بتواند راحت تر خرج و مصرف کند ، راحت تر زندگی کند ، آرامشش را در سفرهای خارج از کشور ندیده بود . او به حرف مرادش بود تا دین خدایش را گسترش دهد ، تا زمینه ی ظهور امامش را فراهم کند ، میدانست چیزی که برایش چه در انقلاب و چه در جنگ خون داده شده است ، هدف والایی است که باید برایش سختی ها کشید و تحریم یکی از ان سختی هایی بود که انتظارش را می کشید . اما تحریم سخت است و سختی کشیدن برای چیزی که هدف نباشد سخت تر . پس به این مردمی که در اطرافش هستند و اینگونه سخن می گویند باید حق داد که از زندگی همین را می خواهند .


 یاد ِشعب ابی طالب افتاد و سه سال سخت که بر پیامبر و یارانش گذشت . کاش موریانه به سراغ عهد نامه ی مشرکین برود تا هم مرادش از سختی مردم آزار نبیند و مردم در آرامش زندگی کنند و هم مشرکین بفهمند که خدا همیشه همراه ِ خداجویان است . 

و من یتوکل علی الله فهو حسبه ...

بخشی از سخنان امام خمینی قدس سره به مناسبت سومین سالگرد پیروزی انقلاب :

...  ایـنـان نـمـى دانند قیام یک ملت منسجم از مرد و زن ، کوچک و بزرگ یعنى چه و نمى دانند ملتى که براى خدا و نصرت احکام آسمانى او و نجات مظلومان و محرومان قیام نموده است ، نصرت خداوند قادر را با خود دارد. 

کـنـون در آغـاز چهارمین سال پیروزى اسلام در کشور عزیزمان لازم است تذکراتى هر چند تکرارى عرض کنم . (فان الذکرى تنفع المومنین ):
1 !!! نـصـرت حـق تـعالى از کشور اسلامى ما و هر کشور اسلامى مشروط است به نصرت دادن کـشـور و کـشـورهـا به دین مبین اسلام و احکام مترقى آن که نصرت مظلومان و محرومان جامعه را نیز در بردارد و ما اگر حق را نصرت ننمائیم نباید در انتظار نصر خدا باشیم . و از ایـن جـمله است اجراء عدالت اسلامى در تمام دستگاههاى قضایى و اجرایى در سراسر کـشـور و از ایـن جمله مهمات ، رسیدگى سریع به پرونده هاى زندانیان و خصوصا آنان کـه جـرمـشـان مـادون جـرم گـروهـک هـاى مـفسدین و ملحدین اغتشاش گر است . رسیدگى به پـرونـده کـسـانـى کـه بـه عـللى تـعـویق افتاده است اولویت دارد، چنانچه رسیدگى به دادگـاه هـاى قـضـایـى و دادسـتـانـى هـا از اولویـت خـاص ‍ بـرخـوردار است و امیدوارم کیفیت بـرخـورد ادارات و دسـتـگـاه هـاى اجـرایـى بـا مـردم بـه گـونـه اى باشد که احتیاج به رسیدگى نداشته باشد.


چـنـانـچـه ایـنـجـانـب و مـسـؤ ولین جمهورى اسلامى مکررا اعلام نموده ایم ملت و دولت جـمـهـورى اسـلامـى ایـران تسلیم احکام مقدس ‍ قرآن و اسلامند و به حکم قرآن مجید خود را بـرادر ایـمـانـى تـمـام ملت اسلامى و کشورهاى مختلف از حیث فرهنگ و جغرافیا مى دانند و صـلح جـویى و زندگانى مسالمت آمیز را با تمام دولت ها و ملت ها طالب مى باشند و تا دولتـى بـه حریم کشور آنان تجاوز نکند و متعهد به احکام اسلام باشد آن را برادر خود مـى دانـنـد و از کـشـورهـا و مـلتـهـا مـى خـواهـنـد کـه بـا هـم مـتـحـد و یـکـصـدا در مـقـابـل تجاوزگران ، هرکس باشد قیام کنند و خود را از چنگ جهانخواران نجات دهند و نیز به حکم اسلام از تجاوز به حقوق و حدود خود دفاع کرده و تجاوزگر را تاءدیب نمایند و در ایـن صـورت اسـت کـه هـیـچ قـدرتـى بـه فـضـل خـداونـد مـتـعـال نـمـى تواند آنان را از این دفاع مقدس باز دارد. 


جمعه نوشت:

آقا جان،

دعایم میکنی؟ سخت به دعایت محتاجم ...

  • خانم معلم

ما دهه ی چهلی ها !

خانم معلم | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۸ ق.ظ | ۵ نظر

با چه شوری هنوز داشت از روزی حرف میزد که امام به ایران برگشته بودند . میگفت مسئولیت ِچیدن ِ گلها ، از فرودگاه تا خیابان بهبودی بر عهده اش بود . از مردم میگفت و شوق شان برای دیدن امام و من فقط به صحنه ها نگاه می کردم و اشک میریختم . 

سخنرانی زیبای امام ، زمانی که فرمودند من جواب این همه عاطفه ی مردم را نمی توانم بدهم ، برای مردی که همین مردم برایش جان میدادند کم حرفی نبود ... 

چقدر دلم آن روزها را خواست ... 

خدایا شکر گزارت هستم که در دهه ی چهل بدنیا آمدم تا شاهد روزگار شاهنشاهی باشم ، انقلاب را درک کنم ، جنگ را ببینم و حالا شاهد تغییرات پس از جنگ در شهر و آدم هایش باشم ... تغییراتی که دلتنگم میکند برای روزهای انقلاب ، روزهای جنگ ... شاید دهه ی شصتی ها نتوانند حس کنند که چه می گویم و برایشان خنده دار باشد ،اما گاهی دلم  حتی برای دوران شاهی هم تنگ می شود ، برای همه ی انچه که ما در آن دورانِ کمبود ها داشتیم و اکنون بچه های دوره ی هفتاد و هشتاد و نود ندارند و باز نق میزنند ... 

دلتنگ ِفرفره های کاغذی که تمامی عشق مان در این بود که زودتر درستشان کنیم و در کوچه بدویم تا بچرخند و بخندیم و لذت ببریم ...دلتنگ ِ تلویزیون با همان دو کانال ِ معروفش که باید منتظر می ماندیم تا ساعت 5 بشود و نیم ساعت برنامه کودک نگاه کنیم ،دلتنگ ِ کتاب های فارسی قشنگی که پر از حکایت بود و شعر و داستان هایی که هنوز که هنوز است همانها برایمان ضرب المثل شده اند و ما باید شبی چند بار از روی شان می نوشتیم تا فردا موقع نوشتن دیکته «حسنک » را هسنک ننویسیم تا حسنک برود و تمام حیواناتش را جا بدهد و بخواباند و ما هم آسوده قلم بر زمین بگذاریم و آرام به خواب برویم !! ... 

دلم برای دوران انقلاب تنگ می شود ، به یاد ِ روزهایی که نباید در کلاس ها حاضر می شدیم و از مدرسه بیرون میریختیم و مدیر مدرسه سریع به گارد اطلاع میداد و هجوم گاردیان و باطوم و فرار و ترس و دلهره ... 

هیچوقت فراموش نمیکنم زمانی را که به نمایشگاه ِ عکسی از جنایات شاه وارد شدم و از ضبط ِ صوت صدای تازیانه و شکنجه پخش می شد و من فکر میکردم واقعا کسی را شکنجه کرده اند و این صدای ضبط شده ی اوست که پخش می شود !! ... 

روز های قبل از پیروزی انقلاب برایم یادآور ِ صدای گلوله هایی است که روز و شب در فضا طنین انداز بود و برای ما که این چیزها را ندیده و نشنیده بودیم بسیار دلهره آور ... 

روزهای 12 تا 22 بهمن 57 ، روزهایی که در عین خوشی پیروزی ، نگران ضد انقلاب هم بودیم ، روزی که صدا وسیما توسط مردم اشغال شد و تصویر ِ اولین مجری تلویزیونی بعد انقلاب ، که بعدها نمیدانم  از کدامین گروه شد ، علی حسینی ،  بر روی آنتن رفت و گفت: مردم ما پیروز شدیم ... لحظه های قشنگی که حس کردنش حضور را می طلبد و ما در ان دوران حاضر بودیم ...

این خوشی امادیری نپایید و جنگ شروع شد. هر روز خبر شهید شدن ِ جوانی از فامیل و همسایه و دوست و آشنا به گوش میرسید و جنگ ، گرچه فی نفسه خوب نیست ولی به فرموده ی امام ، برکت داشت و به یمن آن ، بسیاری از جوان هایمان رنگ و بویی خدایی گرفتند ... در 8 سال دفاع مقدسمان ، شاهد روزهای خوش و ناخوش بسیاری بودیم ، سختی ها از زمان شاه همراه مان بودند اما امام مان هم بود و با حرف هایش نمیگذاشت روحیه مان تضعیف شود ، چشم مان به دهان رهبرمان بود تا ببینیم چه می گویند و چه می خواهند تا همان کنیم که او می گوید و همان باشیم که او میخواهد ، اما چه شد که جام زهر را نوشیدند را نمی دانم ولی می دانم سم ِ آن تا مویرگ های تمامی مردم کشورم نفوذ کرد و تاریخ مطمئنا بر ملا خواهد نمود حتی اگر هیچ دهه ی چهلی باقی نمانده باشد ... 

یادم نمی رود روزی به هنگام ِ خاکسپاری یکی از دوستان ِ پدرم ، وقتی دیدم پدرم گریه می کند کنارش رفتم و او نگاهم کرد و گفت : طولانی شدن عمر خوب نیست باید شاهد ِ رفتن تک تک دوستانت باشی ! اما من می گویم طول عمر بد نیست لا اقل میتوانی برای تاریخ شاهد دسته اول  باشی تا تمیز بدهد سره از ناسره ، بد را از خوب ، زشت را از زیبا و حاظر را از ناظر .


نمیدانم شاهد روزی خواهم بود که آقا و سرورم بیایند و در کنارشان باشم یا نه ، ولی می توانم امید وار باشم و بخواهم از خدایم که هر چه زودتر بیایند ، دلم برای دیدارشان پر میزند ... 


شاید « حسنک » هم از این جهت ، جمعه ها به مکتب می رود ...


التماس دعا ...




  • خانم معلم

همدلی از همزبانی بهتر است ...

خانم معلم | جمعه, ۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۴۴ ق.ظ | ۱۰ نظر

گزیده ای از پیام امام خمینی (قدس سره ) در باره ی وحدت :

از انبوه مزدوران استعمار که در داخل جوامع اسلامی هستند و گاهی در جامه روشنفکر و فعال سیاسی گاهی در لباس تعصب و حمیت جنون آمیز دینی گاهی در کسوت خرافه سازی و خرافه بازی و گاهی به ریا در لباس مفتیان و عالمان ظاهر شده اند انتظاری نیست که به وحدت بیندیشند، زیرا بنیاد همه این ها و بنیاد همه حکام مزدور به دست استعمار است بنابراین خود مسلمانان باید بدون توجه به غوغاهای تفرقه آمیز مزدوران استعمار دست وحدت به هم بدهند.


و این است نتیجه ی « وحدت » در جهان ِ اسلام ؟!!

کویته ی پاکستان 



تدفین دسته جمعی در حوله ی سوریه 


انفجار در سامرا 



تخریب مساجد در بحرین 


شهدای لبنان



بحرین 


و به کشتار شیعیان در سراسر ِ جهان ، اضافه کنیم کشتار مسلمانان در سراسر جهان و بی توجهی کل مسلمانان ِ جهان و نداشتن وحدت و یکپارچگی علیه استعمار و استثمار چون کشتار مسلمانان در بوسنی و هرزگوین و میانمار و ...


سربرنیتسا 


میانمار 


مهدی جان ،

جانم به فدایت ، این همه کشتار نشان از بی عدالتی نمیدهد ؟ ما انسانها عاجزیم از برقراری عدالت ، به خون هم تشنه ایم و در پی جاه و مقامیم . تا بود این بوده و تا هست این خواهد بود . 

منتظریم بیایی ، برای احقاق حقی که گرفتنش انگار در حد ِ ما نیست . برای برقراری صلحی پایدار ، برای داشتن وحدتی استوار ... 


بیا که جهانی چشم براه توست ... 



فرارسیدن میلاد مسعود نبی مکرم و حضرت رسول اکرم (ص) ، روز اخلاق و مهرورزی و نیز میلاد خجسته ی حضرت امام جعفر صادق (ع) موسس مذهب جعفری را محضر شما و همه ی عاشقان و محبان و شیفتگان آن حضرت گرانقدر و امام ارزشمند تبریک و تهنیت عرض می نمایم.


با   آمدنت   جهـــــان   ما   زیبــــا   شد     

 شب رفت و سپیده سر زدو فردا شد

ایوان   مدائن   که  فرو ریخت  چه باک    

   ایوان   بـننـد   عاشــقی   بر پا   شـــد





  • خانم معلم