خانم معلم
|
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۸۹، ۰۲:۵۳ ب.ظ
|
۴۸ نظر
بازم دیروز من بودم و بابا و بهشت زهرا و این بار یه دوری هم رفتیم خدمت شهدا ... گاهگاهی دلم واقعا تنگشون میشه .... کمی وایسادم ، کمی نگاهشون کردم ، کمی باهاشون حرف زدم و کمی از هوایی که پر بود از نفس شهدا تنفس کردم .... وااای که چقدر هوای خوبی بود ....چند دم و بازدم عمیق ....
داشتم گشت میزدم چشمم افتاد به این مطلب :
و این هم سربازانش :
این نمای قدیمی سربازان امام زمان :
و ......
اینم پارک الشهدا !!! ....
نمیدونم چرا از این تغییر خوشحال نشدم ..... اصلا از این کار خوشم نیومد ..... شهدا که همون شهدایند ..... چرا ظاهرشون رو امروزی تر کردیم ...شاید به خاطر چند مهمان خارجی که شاید خدای نکرده سری به بهشت زهرایمان زدند ؟ !!!
دلم میگیره ....
و امام زمان را در کنار سربازانش جستم ولی از کنارم بدون هیچ نگاهی گذشت ...........
و من باز او را ندیدم ......
-
۰
۰
- ۸۹/۰۳/۰۷
پاسخ:
مطمئن باش باور نمی کنم .... باور کنید من اصلا از این وقتا ندارم .....
پاسخ:
اون نگاه نگاهی بر جمعه ..... من نگاهی فردی می طلبم .... نگاهی که با همین ابزار انسانی و مادی بتونم حسشون بکنم ... مائیم که درکمون کمه پس از خدا درکی بالا طلب می کنیم .... واقعیت اینه که اگه حسشون می کردیم دیگه هیچکدوم از این حرفا نبود .. این همه من و مایی از کجاست ؟ !!! همه از ندیدن " او " ، باور ندارید ؟ !
پاسخ:
محتاج دعائیم .... شدیدا ...
پاسخ:
فکر کنم توی این شهری که اصلا بویی از شهدا نداره اونا هم دیگه بهمون سری نمیزنن ....
پاسخ:
حالا خوشت اومد؟ .... جینگیل پینگل لباس رو دوست ندارم برای گل که بد نیست ....تازه اون زیرش از همونایی داره که هی بهتون گفتم بخرین نخریدین و منو دق دادین .... هنوز وقتی بهش فکر میکنم ازتون عصبانی میشم !!!
پاسخ:
نمیدونم مبتکر این طرح کی بوده ..... چی بهشون میماسیده که همه چی رو ریختن بهم ... توی تنکابن هم چنین کاری کردن خیلی از قبور افرادی که از قبل اونجا بودن الان تبدیل به آشغال دونی شده و خانواده هاشون شدیدا ناراضی اند ... من وقتی اونجا میرفتم یه حسی از همون ایام بهم دست میداد و انگار برام همه چی تداعی میشد شهدایی که می شناختمشون این بار اصلا نتونستم پیداشون کنم ... فکر کنم این طرح رو گذاشتن که بچه های بعد جنگ یه وقت ناراحت نشن از دیدن قابه ای آلومینویمی ..چون خانواده ها نحوه ی شهادت یا خاکسپاری و یا جنازه ی بچه هاشون رو اونجا توی قابها گذاشته بودن و شاید کسی تحت تاثیر قرار می گرفت و خدای نکرده ناراحت میشد ... اینجوری کردن تا با سایر اموات هیچ تفاوتی نداشته باشن و بعد یه مدت همه بی تفاوت از روی قبور عبور کنن ... الان افرادی به سن من شاید درک کنن ولی بعد از یه دوره دیگه ی بعد از ماها همه چی فراموش میشه و من فکر میکنم هدف همین بود فراموشی شهدا !!!
پاسخ:
خیلی قشنگ بود ممنونم ...
پاسخ:
خدا توفیق زیارت قبر شهدا رو بهتون بده .... واقعا آرامش بخشند .... محتاج دعائیم .... اما تا هفته ی دیگه اگه رفتم چشم نایب الزیاره خواهم بود ....
پاسخ:
منم این حدیث یا روایت رو زیاد شنیدم و خیلی هم دوستش داشتم منتها دوستی گفت حدیث معتبری نیست .... از جناب مهدی خان باید بپرسم یه سرچی بفرماین ببینیم این حدیث صحیحه یا نه ؟ !!! زمان جنگ ازش خیلی استفاده میشد حالا چطوری یه دفعه جعلی در اومده الله اعلم !
پاسخ:
ضمنا منم فکر کنم ممد آقامون یحتمل عاشق شده باشه ( یواشکی فقط به خودت گفتم به کسی نگی ها !!) اصلا یه جورایی شده ..اصلا نیست ... بعدشم زیر بار نمیره که نمیره !!! از بس پر رو تشریف دارن !!! ....اه دیدیش سلام ما رو هم بهش برسون بگو درسته که فصل امتحانه و کلاس تعطیله ولی معلمتون که هست یه سری بهش بزن بد نیست !!! زان پیش که سبزه بردمد از خاکم !!!
پاسخ:
من اگه تو رو نداشتم چطوری قوت قلب می گرفتم ؟ البته مهدیه خانم هم هستن که هی ما رو ضایع می کنن جلوی دیگران و بعدش میان پاچه خواری !!!
پاسخ:
اما شما لطف دارین ..... شرمنده می فرمایین از این خبرها هم نیست !!
پاسخ:
ولی فکر نکنم بنویسم یادش بخیر سال قبل ظهور .... البته چشمم آب نمی خوره خدا منت بزاره سرمون و حضور آقا رو ببینیم !!1
پاسخ:
ضمنا نه 9 رو دیدم و نه 10 رو اتفاقا 8 رو هم ندیدم ....
پاسخ:
میگن حرف حق رو از بچه بشنو ... البته یه ضرب المثله ها خدای نکرده توهین نباشه ....
پاسخ:
و حسرت این روزها رو می خوری ... من اینو نمیدونم !!! چون دیگه واقعا حسرت درس خوندن اکادمیک رو ندارم !!!!
پاسخ:
من این عکسها رو دیدم همش عکس چند تایی شون هست و حالت مدرسه نداره .... یه چیزی میخوام که شبیه مدرسه باشه ........ اینا که بازم چند تا بیشتر نیستن ..باز یکی میگه پس من کوشم ؟ !!
پاسخ:
این همه برات نوشتم و گفتی در حد آبدارچی هستم ما خواستیم شخصیت برای آبدارچی مون قائل بشیم و تو بحثمون شرکتش بدیم .همین .
پاسخ:
ممنون ...زنده باشی و زیر سایه ی خدا و امام زمان ....
پاسخ:
امیدوارم خیلی خیلی زود سلامتی تون رو بدست بیارین و اینجوری خوشحالی ما را زیاد کنید ... ممنون که سر زدین ....شما هم مراقب خودتون باشین ....
پاسخ:
ما منتظرت هستیم .... سلامت باشی ....مواظب خودت باش.
پاسخ:
مطمئنا برای اونایی که دلشون براشون تنگ شده جاشون سبزه ...
پاسخ:
احتمالا هنوز در خوندن نقشه مشکل داشتیم که پشت در موندیم !
پاسخ:
بابا از سوغاتی خوشش نیومد ... میگه چرا بیریخته !!!!!!!!!!!!!! ..... ما سلیقه مون بده ؟ !!! سه تا آدم گشتیم واسش یه کفش پیدا کردیم اندازه پاش باشه ، رنگش قشنگ باشه ، یه جوری باشه که بتونه همه جا پاش کنه ، از یه فروشگاه های کلاس انتخابش کردیم ...دیگه نمیدونم چی می خواد !!!!!!!!!! ..... ما رو بگو ایـــــــــــــن همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه به فکرش بودیم ها !!!!!!!!!!!
پاسخ:
همون بالای برج میلاد ..لا اقل یه خورده شاید آب و هواش بهتر باشه !! منظره اش که حتما بهتره ..البته برای خودم که بتونم از مناظر استفاده بکنم !!! وگرنه تو که قراره بمیری خیلی مهم نیست برات که کجا باشی !!!!
پاسخ:
ناراحتم بود مشکل خودشه !!!!
پاسخ:
به هر شکل بازم اگه حالی بهتون اونجاها دست داد یاد ما هم باشین ...... اما هنوزم فکر میکنم اونجا رو شبیه یه پارک درست کردن !!!
پاسخ:
فقط باید یه کاری کنی که مشخص تر ازبقیه باشی ، همین . انقدر که استادا فکر کنن خیلی فعالی !!! ..... عقلشون تو چشمشونه ..ضمن اینکه نباید باهاشون مخالف هم باشی .... همش به به چه چه !!! .... این چند توصیه رو فعلا برای ترم های دیگه ات داشته باش تا بهت بگم از پس این امتحانای پشت سر هم چه جوری بر بیای !!!!
پاسخ:
ما رو بگو همین جور الکی الکی داریم مشاوره میدیم !!!! ....
پاسخ:
هر کی این کامنت رو خوند باید براش از صمیم قلبش دعا کنه وگرنه .........
پاسخ:
اینجوری ، خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا !!!! ......
پاسخ:
انشا الله که قبول میشی .... اینکه دعا کردن نمی خواد من مطمئنم که قبول میشی .... اما دعا هم می کنم .....
پاسخ:
منم توی طلائیه یه حال دیگه پیدا کردم .....شلمچه رو دوباره دست کاری کردن ولی وقتی رفتم توی خاکریز اشون و از اون منظقه ی باز سازی شده دور شدم و تنها شدم باز همون حس حضور شهدا رو داشتم .... خدا بازم قسمت کنه بریم .....
پاسخ:
آخه من تا کی باید همه چی رو برات توضیح بدم ؟!!! دیگه بــــــــــــــــــــزرگ شدی ....صاحب کمالات شدی !!! دانشجویی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
هی گفتم یاد چی می اندازه منو ....حالا یادم افتاد یاد شازده کوچولو !
پاسخ:
6 درصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد !!!! مگه کمه ؟
پاسخ:
نوشته هاتون رو هم خوندم هر شش تاش رو منتها اون روز عصبانی بودم !!! براتون اون نظر رو گذاشتم ..... چشم دوباره سر میزنم ....
پاسخ:
باز فرستادم نمیدونم چرا بازی در آورده ....سرعت کم بود ولی فکر نکنم بعد از فرستادن دیگه برای ضمیمه ها مشکلی پیش بیاد اما انگار اومده .... به هر شکل ببینید اگه باز نیومد از طریق دیگه ای اقدام کنم ...
پاسخ:
نمیدونم یاهو چش شده بود .... دوتایی فرستادم نتونسته تحمل کنه یکی رو وسط راه پیاده کرده اون یکی رو هم نصفه نیمه رسونده !!! .....
پاسخ:
نه عزیزم اتفاقا بعد از اونی که براتون فرستادم یه مقدار دیگه صحبت کردیم و گفتم شما سمتتون چیه ... هیچ نگران نباش من ظرفیت ها رو میدونم و با توجه به اون کارها رو تقسیم می کنم .... مسئولیت خودمم فقط پیغام رسونی !! فکر کنم همون پستچی خودمون !!!! .... البته اینا هم کار کمی نیست !!!
پاسخ:
برات یه متنی رو میخواستم ایمیل کنم ، اما تو وبلاگت ایمیل نداری ..به مهدیه بگو برات بفرسته ...
پاسخ:
واقعا خوش به حال شهدا ...... حالا تو چی واسه خیرات می خواستی من یادم باشه !!!!!! .....
خوشحال میشم اگه به من هم سر بزنید و با هم تبادل لینک کنیم. شما من را به اسمه (( شاید باور نکنی )) لینک کنید و به من اطلاع دهید تا شما را به هر اسمی که دوست داشتید لینک کنم .