تکرار هایی غیر تکراری
داستان ِ رشادت ها و شهادت ها در کربلا را میدانیم . هر سال از شب ِ عرفه داستان ِ حرکت ِ امام از مکه به سمت ِ کربلا برایمان گفته می شود تا برسیم به شب ِ اول ِ محرم .
از اول ِ محرم ، داستان ِ شب نهم و دهم ، داستان عباس و علی اصغر و علی اکبر و زینب و رباب و رقیه و سکینه ، عون و محمد تکرار می شود ، اما هر سال این داستان را میدانیم و باز اشک میریزیم . روضه ی علی اصغر آتش به جانمان میزند و شب ِ هشتم و روضه ی علی اکبر ، همان که اشبه الناس بود به رسول خدا ، همان جوانی که دست پرورده ی عباس بود در شمشیر زدن ، حالا هم زخم پهلو دارد در بدن و هم شکافی در سر !! هم شبیه مادر ، هم شبیه پدر ! ...
«حنیف منتظر قائم »
و انگار هر بار با شنیدن این روضه ها دستی می آید و جگرمان را خراش میدهد و اه از نهادمان بر می آید که کاش بودیم و امام مان را یاری میدادیم انگاه که فریاد زد :
هل من ناصر ینصرنی
و آیا در این هنگامه ی قرن21 صدای هل ناصر حسین علیه السلام را می شنویم که ... ؟!!!
علی اکبر مظهر شجاعت و غیرت بود و الگوی تمام جوانان ِ عالم .
خداوندا ،
بحق علی اکبر حسین ، عاقبت تمام جوان هایمان را ختم بخیر بفرما .
بحق علی اکبر حسین ، راه هدایت را نشانشان بده .
جمعه نوشت :
امام ِ عزیزم :
میدانم این شبها و روزها آرام وقرار ندارید . وقتی برای تدفین یکی از عزیزانمان این چنین بیتاب می شویم ، میشود فهمید از دست دادن ِ این همه عزیز ، با دلتان چه می کند . ان هم کسانی که فقط یک شخص نبودند ، دنیایی از معرفت و راه هدایت بودند .
دعایمان فرج هر چه زودتر شماست .
- ۹۱/۰۹/۰۳
وب خوبی دارین
خوشحال میشم به من هم سر بزنین
در صورت علاقمندی به تبادل لینک
ما رو با نام "فروشگاه اینترنتی کارت شارژ " و با لینک http://pmcharge.ir لینک کرده و لینک خود رو در سایت ما قرار دهید با تشکر
نظر یادتون نره
قربانت کاری باری؟! خدافظ