کاش در نافله ات نام مرا هم ببری :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


کاش در نافله ات نام مرا هم ببری

خانم معلم | جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ق.ظ | ۱۲ نظر




آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین


یا ابوالفضل العباس *




شهید احمد صداقتی


مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم
عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم
چشم آلوده کجا ، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا ،وصف رخ یار کجا
قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا ، همدمی خار کجا
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست
ورنه عشق تو کجا ، این دل بیمار کجا
هرکسی را تو پسندی بشود خادم تو
خدمت عشق کجا ، نوکر سربار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا ، عبد گنه کار کجا


یا رب الحسین(عبحق الحسین(عاشف صدر الحسین(ع) بظهور الحجه(ع)



"صلی الله علی باکین علی الحسین"



* پیکر و دست مصنوعی شهید احمد صداقتی پس از سی سال 

  • خانم معلم

نظرات (۱۲)

جمعه همین که رنگ هوا تیره می شود
چشم همه به راه شما خیره می شود...
مصنوعی؟!یعنی چی؟!
پاسخ:
یعنی طبیعی نیست ! ((:
خب پسر خوب جانباز بوده دیگه ... قبلا یه دستش رو داده بوده ....
حضرت علامه طباطبایی این مخمس را، که تضمین غزلی از حافظ است، در سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ شمسی سرودند و همراه نامه ای به برادر خود، آیت الله الهی، ارسال داشتند و در پایان سروده نوشتند: (انتظار می رود این اشعار را در مجالس خودتان بخوانید

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم / با همین قافله ام راه فنا می پویم
دست همت ز سراب دو جهان می شویم / شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم / زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم

هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم / فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

من به میدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

لوحه سینه من گر شکند سُم ستور / ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور/ سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم

تا در این بزم بتابید مه طلعت یار / من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار / نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت

از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
  • ***العبد التائب***
  • سلام...

    http://mha1376.blog.ir/post/44
    پاسخ:
    سلام ...

    هرکسی را تو پسندی بشود خادم تو


    به حیرتیم که ای خاک پیر بابرکت... چقدر از دل سنگ ات جوان در آوردیم...
    ای صوم و صلات یا اباعبدالله
    جانم به فدات یا اباعبدالله

    لعنت به جماعتی که منعت کردند
    از آب فرات یا اباعبدالله


    سلام خانوم معلم

    عزاداریهاتون قبول



    کربلا همچنان جاریست.....

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام 
    از شما هم عزاداریها قبول باشه انشا الله ... 
  • ***العبد التائب***
  • سلام...
    اللهم رزقنا حرم...
    http://mha1376.blog.ir/post/45
  • یاسر گــَنـدابـی
  • سلام
    عالیه عکس...

    به روزم..
    خوشحال میشم مراحم بشید:)
  • یکی بود ، هنوزم هست ...

  • سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست
    ورنه عشق تو کجا ، این دل بیمار کجا


    سـلام
    عزاداری هاتون قبول

    زیارتـتون هم قبول باشه @};-
    پاسخ:

    سلام

    از شما هم قبول باشه ...

     

    ممنون خدا زودی زود شهد شیرین دیدار را نصیبتان بفرماید ...

  • ***العبد التائب***
  • سلام...

    برادر

    http://mha1376.blog.ir/post/46
    عزادرای قیول ...


    دعا بفرمایید....


    یا حسین
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • یا رب ..
    بِ حق ِ حسین ..

    » من هنوز حاجتَ مو نگرفتم ..
    پاسخ:
    حاجت روا شی ایشالا ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی