ما را ز خیال تو چه پروای شراب است :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

خانم معلم | جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ | ۲۱ نظر


ما  را  ز  خیال تو  چه  پروای شراب است 

                       خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است 

گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست 

                      هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است 




پ . ن : بلاخره بعد از شاید 6 ماه ، سه شنبه ، سعادت دیدار ِ یار نصیبم شد . 

نایب الزیاره بودم از طرف همه ی دوستان . خیلی دلم می خواست که هوا بارونی بود و توی حیاط قشنگش زیر بارون ِ خدا خیس می شدم به یاد تمام روز های قشنگی که با گریه وارد حیاط می شدم و با گریه بر می گشتم . 

از وقتی که از خم ِ جاده وارد میشی و چشمت به اون گنبد فیروز ه ای میافته و سلام میدی ، انگار کسی هست که نگاهت میکنه و به تو خوش آمد میگه تا زمانی که از آینه ماشین آخرین نگاه ها رو بهش میکنی و عبور از خمِ دیگر جاده  اجازه دیدن رو از تو می گیره و در دلت میگویی : شاید تا دیداری دوباره خدا حافظ ...

هیچکس از فردایش با خبر نیست ... 

                                                                                                   « ولا جعله الله آخر العهد من زیارتکم »



  • خانم معلم

نظرات (۲۱)

  • خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها
  • به نام خدا
    سلام علیکم
    کامنت من رو که تو کارگاه داستان نویسی دیدید ؟؟؟
    انشاء الله ا خودم رو به فصل شش می رسونم
    ببخشید شما قبلا هم سابقه ی کلاس نویسدگی رو داشتید ؟؟یا اینکه از کارگاه داستان نویسی شروع کردید؟؟
    اگه دوست داشتید به چفیه هم سر بزنید ان شاء الله
    پاسخ:
    سلام علیکم ورحمه الله 
    بله . ممنون که پذیرفتید . انشا الله توکل بخدا با علاقه ای که دارید مطمئنا زود خودتون رو میرسونید که هیچ از همه جلو میزنید .
    من یه دوره ی دو ، سه ماهه کلاس رفتم منتها تنها کاری که می کردیم این بود که داستان می نوشتیم بقیه نقد میکردن و خودمون هم نمی فهمیدیم که یعنی چی ؟ به استادمون گفتم اصول اولیه اش رو یادمون بدین بهتر نیست ؟ گفت نه ! باید انقدر بخونید وبنویسید تا داستان نویس بشین . البته پر بیراه نمی گفت منتها نه برای منی که از داستان نویسی هیچی نمیدونستم ! 
    در حقیقت میشه گفت از صفر و با این کارگاه شروع کردم .
    سر زدم منتها نظر نزاشتم ... 
  • آخرین کولی
  • مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
    از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
    پاسخ:
    کاش می شد لحظه ای با یار خود تنها شوم ...
    قبول باشه
    پاسخ:
    یک نگاه مهربان ما را بس است ...
    سلام...
    به به! التماس دعای شدیدالحن داریم...
    پاسخ:
    سلام ...
    ما محتاج دعای شما مجاوران حضرتیم ...
  • خیال رنگی
  • خانوم معلم! خود ِ پاییز جریمه ی خدا بوده واسمون دیگه!!!
    ولی خب چش چش!!
    پاسخ:
    نعمت خدا رو میگی جریمه ؟!!! عصبانی 

    نخیر تا طرز تفکرت اینه از رو پاییز یه دفتر صد برگ پر میکنی ...
    بدو برو بشین جریمه هاتو بنویس ...
    :(

    سکوت دارد این گنبد...
    غریب..
    پاسخ:
    ...
    او غریب یا ما غریب؟!!! 
    او تنها یا ما تنها ؟!
  • طلبه امروزی
  • سلامی و درودی
    من دوباره برگشتم ... بروزم با مطلب «بازگشت» ، دلیل غیبتم را نوشته ام ... دوستانی که ما را لینک کرده اند ... آدرس وبلاگ قبلی را حذف و آدرس این وبلاگ را جایگزین کنند . + مباحثی درباره «آزادی بیان»
    پاسخ:
    سلام علیکم ...
    خیره ایشالا ...
    نمیدانم چرا وقتی آهنگ آی خدا دلگیرم محسن یگانه را گوش می دهم بی اختیار یاد کتاب بوف کور هدایت میفتم
  • خیال رنگی
  • بخدا خانوم معلم اگه مطمئن باشم فردا دارم میمیرمم باز زیبایی نمیبینم،فقط ده برابر ِ ترس ِ الانم از مرگ،میترسم.
    بعدم که من اصن هدف ندارم!با تشکر!
    عه؟ الان دیگه؟ الان که رفتیم فصل ِ بعدی خانوم معلم! منم خیلی خوشحال میشم منو ببینین!! :-"
    پاسخ:
    ای بابا ... دختر لازمه حتما برسونمت به اون درجه که از نزدیک مرگ را لمس نمایید اون وقت ببینم باز دلت برا زندگی تنگ میشه یا نه ؟ 

    خب زود قرار دیدار رو بزار (خنده)
    سللام
    قبول باشه ...انوروز با دل شکسته گفتید خیلی وقته نرفتم قم ! السلام علی قلوب المنکسرة
    دوستتون داریم کما فی السابق
    پاسخ:
    سلام عزیزم 

    قبول حق باشه ... جاتون خالی ... خیلی چسبید ... خیلی وقت بود نرفته بودم گرچه خیلی زیاد نموندم ولی همون قدرم که بودم غنیمت بود ...

    ما بیشتر تر دوستتون داریم ...
    سلام
    حلال کنید
    رفتنی شده ایم. . .
    پاسخ:
    من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم 
    تو میروی به سلامت ، 
    سلام ما برسانی ...

    سلام 
    خیلی التماس دعا ... لایق بودین که دعوتتون کردن ، منتظریم تا برگردین ...
    اللهم عجل لولیک الفرج ...

    زیبا توصیف میکنید و البته مینویسید ، ولی ریز مینویسید و فکر چشم های ما را نمیکنید ...
    عاقبتتون بخیر ...
    پاسخ:
    سلامت باشین ... 

    و خداوند عینک را برای چنین روزهایی آفرید ...

    زنده باشین ...
  • خیال رنگی
  • شما قراره منو ببینینااا! قرارشم من باید بذارم؟ بابا این خانوم معلما از همون بچگیمون بهمون زور میگفتن!
    پاسخ:
    ما رو بگو اومدیم احترام بزاریم و خودمون ساعت و محل رو انتخاب نکنیم .. اینم بد ؟!!!
  • صبحِ تابناک
  • خدا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه
    رفتید اونجا این رو حتمن بخواهید
    سلام
    پاسخ:
    سلام دخمل گلم ...

    چشم ... حالا حالا فکر نکنم دوباره سر وکله م اون طرفا پیدا بشه ...
     بچه ها همیشه در دعای مادرشون هستند ...
  • خیال رنگی
  • نه والا!
    لابد من ازین شاگردای بد ِ بهونه گیرم!
    پاسخ:
    نه والا چی؟ 
    کی گفته شما بچه ی بدی هستی؟ مگه اصن بچه ی بدم داریم ؟ها ؟!!!!
    من چهارشنبه ها انقلاب ، کارگر شمالی ، کوچه ی امین ، موسسه توسعه فرهنگی ، طبقه اول ، مدرسه قرآن و اهلبیت هستم ساعت 3 تا 5 ... شما هم بیاین خوشحال میشیم ... 
  • صبحِ تابناک
  • ببخشید میشه منم باهاتون قرار بذارم؟
    ساعت و روزشم میدم ظریف تعیین کنه :دی
    پاسخ:
    چرا نمی شه عزیزم ...تو جون بخاه وقت که چیزی نیست ...
    حسین خوبه ؟
    سلام
    هـــمــســرت را منع نکن از ...
    بروزم ..

    عاقبتتون بخیر
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام علیکم ...

    محتاج دعاییم ...
    سلام
    زیارت قبول
    دلم تنگ شده براتون...
    دعا...
    پاسخ:
    سلام عزیزم ...
    قبول حق ...

    دلم میخواست بهت خبر بدم منتها انقدر زود ، تند ُریع اومدیم ورفتیم که دیدم فقط به عذاب می اندازمتون اینجوری ...

    محتاجیم به دعا ...
  • خیال رنگی
  • الان دیدم جواب کامنتتونو! که از چارشنبه گذشته! :)
    پاسخ:
    هفته ی بعد نمیرم ... 
    پنجشنبه خونه مون سالگرد مادرم رو میخوام بگیرم . میتونی تشریف بیارین ختم انعام ...
    آدرس بدم خدمتتون ؟

  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • بی قرارم ..
  • صبحِ تابناک
  • حسین خوبه :دی من بهترم :))
    پاسخ:
    خدا رو شکر (((:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی