تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند
دیشب ریاست محترم جمهورمان فرمودند : " اینکه آمریکاییها هر روز مصاحبه میکنند بر اثر فشار داخلی خودشان است،ما نیاز به مصاحبه نداریم؛ مردم ما کاملاً میفهمند. که البته این مردم همان مردمی هستند که جناب مطهری ازشان نام بردند و از کره ی ماه نیامده اند ...
خب بله ، مردم ِ ما فشار نمی آورند به شما، زیرا این مردم بنا را بر این گذاشته اند که از رهبرشان یک قدم جلوتر حرکت نکنند... اما بهتر نیست شما هم بگویید در متن ِ آن توافقنامه چه نوشته شده که امریکا هر روز شما را به سخره می گیرد ؟
شما به دانشگاهیان انتقاد نمودید که چرا از توافقنامه ژنو حرفی نمی زنند . خب رئیس جان چه بگویند ؟ شما هر کار که دوست داشتید انجام دادید و به قول خودتان عزت ایران و ایرانی را هم در نظر گرفتید دیگر چه جای نقد است ؟
فرمودید : " ما دنبال آشتی نمیخواهیم برویم. میخواهیم رو در روی هم بایستیم. ما میخواهیم یک نکتهای که در گذشته دور یا نزدیک بوده آن را رها نکنیم." و در گفتگوی تلویزیونی خود فرمودید ما دنبال برد - برد هستیم نه مثل بعضی ها دنبال برد - باخت ...
باور بفرمایید این را که گفتید یاد ِ زمانی افتادم که خواهر وبرادرم در ایام کودکی وقتی میخواستند چیزی را نصف کنند و یکی بزرگتر می شد و یکی کوچکتر . برادرم که سن اش کمتر بود میگفت نصف بزرگتره مال من ، نصف کوچیکتره مال تو ! حالا حکایت ما هم در این توافقنامه چنین است . نصف ِ بیشتر را داده اید به امریکا ، لابد احساس کرده اید که شاید مثل برادر من کوچک است و دلش می شکند و نصف کمتر را خودتان برداشته اید . آن وقت فکر این مردم بدبخت را نکرده اید ؟
به دیدار جانبازان در آسایشگاهها رفته اید . فقط ببینید دلتان برای انها نمی سوزد ؟ برای آرمیتا و علی رضا و سایر فرزندان شهدا نمی سوزد ؟ دلتان برای پدر ومادران شهیدی که هر هفته در سرما و گرما بر مزار فرزندانشان حاضر می شوند و بعد گذشت سی سال آرام نگرفته اند نمی سوزد ؟
وقتی خانم شرمن و جناب جان کری هر چه دلشان میخواهند می گویند و جواب دندان شکنی نمی شنوند ، و فقط جناب ظریف خنده تحویلشان میدهد ، میمانم کجای این توافقنامه به برد - برد شباهت دارد ؟!! ...
باور بفرمایید بعد انتخابات حتی به سایت های خبری و حتی تر به اخبار صدا وسیما هم رغبتی نشان نمی دهم که مبادا چیزی بگویم که نباید بگویم ، ولی مگر میگذارید ؟
این انتخاب ِ مجریان توسط بخش رسانه ای ریاست جمهوری دیگر چه صیغه ای است ؟ قبلا هم بود و ما حس نکرده بودیم ؟ بعد مگر مجری با مجری فرق می کند ؟ مثلا جناب حیدری بد سوال میپرسیدند که دلتان خانم پور یامین را می خواست که هم سوال بپرسند و هم جواب خودشان را بدهند ؟!!
این سبد کالا چه صیغه ای بود که فکر نشده مطرح کردید ؟ این چه حرفی است که جناب مطهری فرمودند که :ما مردم خود را میشناسیم اگر الان بگوییم فلان جا جارو توزیع میشود همه میآیند و صف میبندند.
ایشان یادشان رفته توسط همین مردم انتخاب شده اند ؟ ایشان از طرفداران شما هستند ؟ میدانید چقدر نیازمند در کشور داریم ؟
امروز شنیدم سه سال است که خانمی بعد از سزارین به کما رفته و سه فرزند دارد . همسرش با کارت یارانه همه را گذاشته رفته و مادر ِ این خانم از او نگهداری میکند در حالیکه خود دارای فرزند معلول می باشد و اوضاع اقتصادی شان بسیار خراب و قدرت تهیه یک دستگاه اکسیژن را که بسیار ضروری بود را هم نداشتند !
یا زن جوانی بچه ی چند ماهه ای دارد که مشکل معده داشته و نمیتواند هر شیری را بخورد و تنها از یک نوع شیر خاص که فقط در مشهد تهیه و ماهی یکبار پخش می شود استفاده میکند . خانواده مادری و پدری کلا تهیدست ، پدر کارگر روزمزد شهرداری و مادر خانه دار و خرج بچه ی مریض واویلا ... لابد پیشنهادتان این است که ازدواج نمی کردند !
دو دختر جوان به علت نداشتن جهیزیه سه سال است که عقد کرده اند و نمی توانند سر ِ زندگی شان بروند .
اینها همه از همین مردمند و همه ساکن همین کشور و ما مردم بنا نداریم بگوییم که همه ی رسیدگی ها باید از طرف دولت باشد اما شما هم چنگ به دلمان و دلشان نکشید ...
و اما آقا ی من !
میبینید سرمان به چه چیزهایی گرم است ؟ آن وقت می گویید برای فرج ام دعا کنید . مگر می گذارند !
- ۹۲/۱۱/۱۸
ما از قبل این دموکراسی ولنگ و وازمون به این روز افتادیم.نظر شخصیمه البته.