دل آدم گاهی تنگ می شود ...
خانم معلم |
شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ |
۱۳ نظر
دل آدم...گاهی تنگ می شود
برای یک بغل کردن ساده ...
دلتنگ آشنایی در دورست ها ...
و گفتن : " وااای که چقدر زیبا شدی "
و بعد
یک بغل ِ ساده
به همین سادگی ...
بوسه ای روی گردن
گردنی پر چروک
چروک از سالها زحمت
و شاید زحمت بزرگ کردن تو !
نگاهی گرم ، نگاهی عمیق
و شاید حتی نگاهی سرزنش آلود
اما
محرومی از این نگاه ...
دلتنگ آشنایی در دورست ها ...
آنقدر دور که نمی توانی وجودش را لمس کنی اما ،
و انقدر نزدیک که هر لحظه در دلت احساسش می کنی
دل آدم گاهی تنگ می شود
مثل دلتنگی برای پیچیدن یک شال دور سر ِ مادرو گفتن : " وااای که چقدر زیبا شدی "
و بعد
یک بغل ِ ساده
به همین سادگی ...
دل آدم گاهی تنگ می شود
دلتنگ یک بوسه بوسه ای روی گردن
گردنی پر چروک
چروک از سالها زحمت
و شاید زحمت بزرگ کردن تو !
دل آدم گاهی تنگ می شود
دلتنگ یک نگاه نگاهی گرم ، نگاهی عمیق
و شاید حتی نگاهی سرزنش آلود
اما
محرومی از این نگاه ...
با این دل ِ تنگ چه کنم ؟!
- ۹۳/۰۵/۱۸
چقدر شبیه مادری...
دل آدمی تنگ میشه... تنگ و تنگ...