ای دریغا .... :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


ای دریغا ....

خانم معلم | شنبه, ۳ مرداد ۱۳۸۸، ۰۲:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

ای دریغا که همه ی مزرعه ی دلها را

علف هرزه کین پوشانده است

و همه مردم شهر

بانگ برداشته اند

که چرا سیمان نیست

و کسی فکر نکرد

که چرا ایمان نیست

و زمانی شده است

که به غیر از انسان

هیچ چیز ارزان نیست

«سید مهدی شجاعی»

  • خانم معلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی