قرآن شرمنده ی توام !
خانم معلم |
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۸۸، ۰۲:۴۳ ب.ظ |
۰ نظر
اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند: «چه کسی مرده است؟!!».
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن من شرمنده ی توأم!! اگر تو را از یک نسخه ی علمی به یک افسانه ی موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته!
یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده!
یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته!
یکی به خود می بالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده...!
آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن من شرمنده ی توأم!! اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند!
اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند: «احسنت...!!» گویی مسابقه ی نفس است!
قران من شرمنده ی توأم!! اگر به یک فستیوال مبدل شده ای!
حفظ کردن تو با شماره ی صفحه!
خواندن تو از آخر به اول!
یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟!
ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند، حفظ کنیم تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
حفظ کنیم کودکی را که با ایما و اشاره آیات تو را پانتومیم می کند!
قرآن من شرمنده ی توأم!! اگر نیزه های عمرو عاص های عصر مدرنیته همچنان پاره های تو را بر سر خویش دارند،
اگر روزهای جمعه که به فرمان تو روز «...و ذروا البیع...» است بازارها رونق دارد،
اگر عروسان برهنه قطع بزرگی از تو را به رسم سنت می بوسند و با ژستی داماد کش با تو عکس یادگاری می گیرند،
قرآن من شرمنده ی توأم!! اگر هنگام خرید خانه تو را کنار آب و آیینه ای به نگهبانی از خانه ام گمارده ام!
اگر ده ها تفسیر بر تو نوشته ام و هنوز عدالت را حتی هجی هم نمی توانم نه! نمی خواهم کرد!
اگر کنت گریک انگلیسی از مهندسی آب و خاک به تو رسید ما از الهیات و عرفان و فلسفه و کلام و حدیث و حجابی بر خویش کشیده ایم
اگر مردگان به آوای تو شاد می شوند و بر جهل ما زندگان که تو را جز برای سنت ها وانهاده ایم نمیدانم می خندند یا می گریند؟
دخترم می گفت در مدرسه ی اسلامی... به رفتار ناپسند دانش آموزی انتقاد کردم با تبختر گفت تو بهتر می دانی یا من که حافظ قرآنم؟!!!
چقدر هزل است که آل سعود را به خاطر بی کفایتی شان بر تولیت حرمین شریفین و تزویرشان در چاپ 2 میلیون جلد قرآن در حج هر سال محکوم می کنیم!
لابد نمایشگاه های عظیم قرآنی ما در هر ماه رمضان مشت محکمی بر دهان آنان است!
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو
آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند که گویی قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
آن چه ما با قران کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیده ایم.
من شرمنده ی توأم قرآن!!! به عنوان یک مدرس قرآن که قرآنی نبودم و قرآنی عمل نکردم و روح تو را در اسارت جلد و کاغذ و صحافی های شکیل نگه داشتم و شاگردانم نفهمیدند چه گنجینه ی عظیمی در پس آن چه من به دلخو.اه خود برداشت کرده ام و به خوردشان داده ام نهفته است... باز هم شرمنده ی توأم قرآن نورانی من!
برگرفته از وبلاگ « بچه کنکوری » و با تشکر از همکار عزیزم
- ۸۸/۰۶/۱۱