به دیدن چه چیز دعوت شدیم ؟
بالاخره بعد مدتها به واسطه ی سیمای جمهوری اسلامی تونستم فیلم " دعوت " رو که کلی نقد فقط ازش شنیده بودم رو ببینم ..... از بس از این فیلم بد شنیده بودم دست و دلم نمیرفت سی دی خریداری شده رو بزارم و ببینم !! ... اما وقتی فیلم رو دیدم به نظرم سوزه ی انتخابی خوبی اومد و گرچه به خاطر اپیزودی بودن فیلم ، خیلی کوتاه هر چیزی بیان شده بود اما مسئله ی اصلی همان مسئله ی است که ذهن خیلی ها رو در گیر خودش کرده و می کند یعنی " سقط جنین " .
از نگاه نقد ، می توان ایراداتی به آن گرفت که داستانها ناقص مطرح شده اند ، بازیگران ویترین فیلم هستند و بر خلاف سابقه هنرپیشه گیشان آنچنان که باید خوب نمی درخشند ، (اما به نظر من بازی کردن در فیلمی که چنین سوزه ای دارد شاید کار هر کسی نباشه )و پایان داستانها نامفهوم است ...
به هر شکل حاتمی کیا خواسته به بررسی علل سقط جنین در ایران بپردازد ولی بعضی از اپیزودها مثل اپیزود اول که شیدا صوفی به خاطر مشهور شدنش نمیتواند مادر بودن را بپذیرد ، دلیل شایعی نیست ..
در اپیزودی که سحر جوزانی و فروتن در ان بازی میکنند ، با اینکه فقر عامل سقط معرفی شده ولی نقش ثریا قاسمی اصلا مشخص نیست ، مگر چند نفر مثل این فرد داریم ... شاید اشتباه من است که فکر میکنم یک چیز باید جنبه ی عام داشته باشد تا به ان پرداخته شود اما به نظرم نقشی که خانم قاسمی بازی کردند اضافه بود و میشد به قسمتهای دیگر بیشتر پرداخت و این قسمت را کلا حذف کرد یا بهتر آن را باز کرد
اما خانم دکتری که خود از نعمت فرزند بی بهره بود و با استفاده از تخمک زنی دیگر باردار گردید و بعد به خیانت همسرش پی برد سوزه ی خوبی بود ، مخصوصا قسمتی که خانم خیر اندیش از او می خواهد که او را سونوگرافی کند تا مطمئن شود باردار است و او به هنگام دیدن جنین لبخند زیبایی از حضور موجودی می زند که حسرت داشتنش را دارد ، بسیار جالب بود ....
در بخشی که به معرفی زن مسنی می پردازد که دخترش باردار است و برای دیگر دخترش باید جهاز تهیه کند و خود نیز باردار شده و از ترس آبرو قصد سقط دارد ، اما همسرش این نوزاد را هدیه خدا می داند و داشتنش را ننگ نمی داند ، نمیدانم در انتهای فیلم چرا به امامزاده ای پناهنده می شوند ، از ترس زخم زبان مردم یا برای شکر نعمت !!! ...
به نظرم باز در این قسمت جا داشت بیشتر به ان پرداخته شود ، این فرهنگ برای مردم جا بیفتد که شاید در سن بالا، باردار شدن عواقبی برای مادر و جنین در بر داشته باشد ولی ننگ و عار نیست ....
در انتها بهار زنی نازا که به یکباره مادر می شود و همسر به ظاهر مذهبی و معتقدش ، که حتی هنگام استخاره با قرآن جرات باز کردن آن را ندارد و از این حیث بسیار بی اعتقاد تر از بهاری است که به ظاهر از او کمتر مذهبی می نماید ، حاضر است به خاطر آبرویش سقط بنماید ، داستانی است که بسیاری از جامعه ی کنونی مان در گیر آن هستند .... گذشت مادرانه بهار در برابر عشقی که نه چندان راستین می نماید نشان از حس مادری دارد که شاید یک زن تنها بتواند آن را درک نماید .
در کل می توان به این مطلب اشاره داشت که مسئله ی سقط جنین ، گرچه هم پدر و هم مادر را درگیر میکند ولی چون زن حامل است بیشتر گرفتاریها گریبانگیر اوست .... مردان عذاب فکری شان کمتر از زنان است چنانکه در فیلم هم شاهد بودیم یا مردان خود بچه را می خواستند و یا به خاطر آبرو قصد از بین بردنش را داشتند و زنان با اینکه سقط ، از زایمان هم برایشان خطرناکتر و بدتر است این مسئله را علی رغم میل باطنی شان می پذیرند و به ان گردن می نهند ....
این فیلم واقعا فیلمی دیگر از حاتمی کیا بود .... البته به نظرم ، در اکثر نقد هایی که دیدم ، نقد فیلم ساز و نقد فیلم با هم ادغام شده است .... ضمن اینکه معتقدم فیلمساز عقایدش را در فیلمش نشان می دهد اما باز فکر میکنم می توان این دو را به تفکیک نقد نمود ....
پی نوشت : با این حال من ترجیح میدهم حاتمی کیا را سازنده ی فیلمهای دفاع مقدس ببینم تا اینگونه فیلمها به شرطی که از نوع " به نام پدر " اش نباشد .....
- ۸۹/۰۱/۰۸
ولی من از به نام پدر لذت بردم همینطور ازکرخه تا راین همینطور اژانس شیشه ای فیلم هایی که واقع گراند تا ایدئالیستی