آرزو :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم

     گاه نوشت یک خانم معلم

گاه نوشت یک خانم معلم

تا کسی رخ ننماید، ز کسی دل نبرد
دلبر ما ، دل ما برد و به ما ، رخ ننمود

منوی بلاگ                 
موضوعات                  
آخرین مطالب          
بایگانی                        
پیوندهای روزانه      

آرزو

خانم معلم | جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۸۹، ۱۲:۳۱ ق.ظ | ۳۱ نظر

 

 

امام زمان (عج) هر کجا باشد آن جا خضراست . قلب مومن جزیره خضراست، هر جا باشد، حضرت در ان جا پا می گذارد .(آیت الله بهجت )

 

 

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی

 

برای متن آیت الله بهجت از فاطمه  باید تشکر کنم . 

متن کامل شعر رو اینجا بخونید .

با تشکر از محمد حسین  عزیز . 

  • خانم معلم

نظرات (۳۱)

  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۰۴:۰۷
  • راسخ
    • سلام.
    شعر رو که خوندم، وجداناً کلاه خودم رو قاضی کردم که واقعاً همه ی آرزوی من دیدن روی حضرتش هست یا نه ؟؟ دیدم که متاسفانه نیست .
    اشکال خیلی هامون همینه، به زبون ، آرزو داریم ولی وقت عمل دریغ از یک قدم ناقابل .... .
    اللهم عجل لولیک الفرج.

    سلام
    نه دیگه بی انصافی نکنید ، دریغ از یک قدم ناقابل ! ، اونم شما ؟!!!
    می خواین براتون یک قدمی که برداشتین برای رضای دل حضرت رو من بگم ؟

    خدا و ائمه به کوچکترین حرکت های ما توجه دارن ، خودتون معلمید ، وقتی یه شاگرد تنبل وضعیف یه کم به خودش بیاد چقدر خوشحال میشین و امیدوار ، مطمئنا اونها هم همین طورند ...
    فقط امیدوارم که مسیری که قراره به سوی اونا حرکت کنیم زیگزاکی نباشه !! یه حرکت مستقیم و صعودی باشه !
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۰۴:۴۸
  • کوچه نشین
    • سلام
    ای قلم سوزلرونده اثر یوخ
    آشنادن منه بیر خبر یوخ
    گلدی بو جومعه ده گچدی الله
    فاطمه یوسفندن خبر یوخ

    .................................
    در پناه مهدی زهرا
    پاسخ:
    از دیروز با چند تا فعل شروع کردم به یادگیری زبان ترکی !!! ... گلدی یکی از اوناست (-:
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۰:۰۵
  • ارمینه
    • ظرائف گفتار آیت الله بهجت همیشه برام شیرین بوده بیخود و بی جهت لقب سلطان العرفا رو به ایشون ندادن.

    همه هست ارزویم...؟!
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۱:۱۵
  • انجمن فرزانگان کویر
    • با سلام
    پرهیز کن از شتاب کرن در کارها پیش از رسیدن زمان آنها .......

    تو خود از کدام شهری که زدوستان نپرسی

    مگر اندر آن ولایت که تویی،وفا نباشد؟

    انجمن فرزانگان کویر
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۲:۱۸
  • حبابـــ (خانه ای که دیوار ندارد)
    • فکر کنم الان خیلی از خودم نا امیدم...
    از خودم ها.
    از خدا که نه.
    از خودم خیلی. از اینکه چطوری سرمو بلند کنم بگم من هم قلبم جزیره‌ی خضرا باشه.
    اصلا یه سوالی.
    اول باید امام زمان بیاد توی قلب آدم که دلش سبز بشه یا اول باید دلش سبز بشه و بعد امام زمان بیاد تو قلبش؟
    پاسخ:
    من فکر میکنم هر کدومش بشه خوبه ، مهم نیست کدومش ، مهم نظر خداست و لطف اون . و این هردو یعنی نگاه خدا به بنده اش .
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۲:۳۳
  • رسوای زینب (س)
    • بسم الله ...


    دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ؟؟؟؟؟.........


    آقای من ....
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۳:۱۹
  • کاوسی
    • سلام و خداقوت
    منزل تویی ,نور دل غافل تویی,جان مرا قابل تویی
    بشنو سلام جان من ,ای یار غایب از نظر
    السلام علیک یا اباصالح .........
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۳:۲۲
  • مهدیه
    • بی تو چگونه می شود از آسمان نوشت / از انعکاس ساده رنگین کمان نوشت
    این یک حقیقت است که بی تو بهار من / باید چهارفصلِ زمان را خزان نوشت . .

    سبز!
    دل سیاه ما چطوری سبز شه ...
    ما که آیینه از سیاهیمون رو می گردونه
    پاسخ:
    خدا جوونها رو خیلی دوست داره ، بهشون افتخار میکنه ف به فرشته ها نشونتون میده وقت عبادتتون ، نگو ، سیاهی دلتون کجاست ، شماها پاکین ، شماها ماهین ، قدر خودتونو بدونین .
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۳:۳۵
  • سمیه
    • ای کاش که مشغول دعایش باشیم
    در ذکر قنوت و سجده یادش باشیم
    آدینه به هر طلوع، صبح و سحرش
    چون منتظران چشم به راهش باشیم
    (دیده صد بار اگر کور شود بهتر از آن !
    که به دیدار تو یک فیض نگاهش نرسد )
    اللهم عجل لولیک الفرج
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۳:۴۱
  • سید محمد حسین


    • ز چه شیخ پاکدامن، سوی مسجدم بخواند؟!
    رخ شیخ و سجده‏گاهی، سر ما و خاک کویی
    پاسخ:
    ممنون .
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۴:۰۹
  • سمیه
    • سلام از ماست خانم جونم
    یکم درگیر اصلاح پروپوزال و پایان نامه و اینجور چیزا بودم
    ببخشید حالتونو نپرسیدم ولی تو خوابگاهم سرو ته حرفم خانم معلم و بچه های وبه
    پاسخ:
    شاد باشی .
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۴:۲۲
  • جنگل خواب
    • سلام.
    نه شرم و حیا نه عار داریم از تو
    اما گله بی شمار داریم از تو
    ما منتظر تو نیستیم آقاجان
    تنها همه انتظار داریم از تو

    جایی به انتظار ایستاده...چشم به راه...منتظر آمدن ما است...آماده ی رفتن شوید... ایندفعه باید دسته جمعی برویم...
    پاسخ:
    پیش به سوی مهربانی ها ...
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۴:۳۱
  • جنگل خواب
    • آدرس ها زیاد است...باید گشت دنبال آدرس خودمان...شاید جمکران...شاید خانه خدا...شاید خانه ی خودمان...و شاید قلبمان.... دور نیست...همینکه آماده ی رفتن شدید...یعنی اینکه آدرس را یافته اید....و آنوقت هم که آدرس را پیدا کردید:
    هرکه را اسرار حق آموختند
    مهر کردند و دهانش دوختند...
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۵:۴۲
  • مهدی
    • سلام
    برای ما هم دعا کنید.

    راستی کامنتتون خصوصی خورده بود.
    پاسخ:
    اگه مطلب خاصی نیست توش عمومی اش کن .
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۶:۲۸
  • آبجی شما
    • یه جایی یه رزمنده ای نوشته بود:دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز از هرچه بودیم!آنجا پشت خاکریز بودیم واینجا در پناه میز!دیروز دنبال گمنامی بودیم وامروز مواظبیم ناممان گم نشود!جبهه بوی ایمان میداد واینجا ایمانمان بو میدهد! حالا منم میگم:ای خدا ... ای امام زمان...نصیرمان باش تا بصیر گردیم!بصیرمان کن تااز مسیر بر نگردیم!و...آزادمان کن تا اسیر نگردیم... در پناه حضرت دوست!
    پاسخ:
    ممنون ... درست می فرمایید .... مخصوصا اینکه ایمانمان بو می دهد !
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۷:۳۷
  • فاطمه
    • سلام خانم!
    یه صلوات مهمونم میکردید ، نیاز به تشکر نبود...ممنون
    خدا رحمت کنه آیت الله بهجت را، جمله ی تاثیر گذار دیگری دارند که دیروز دلم نیومد براتون بفرستمش!
    به خودم که نگاه میکنم و اون جمله رو میخونم دیوونه میشم !
    ایشون میفرمایند :
    "از گناه ما و به خاطر اعمال ماست که آن حضرت هزاران سال در بیابان ها در به در و خائف است"
    پاسخ:
    اون جمله رو قبلا خوندم و فکر کنم نوشته باشمش . اگه عمیق بشیم ودقیق بهش نگاه کنیم باید دیوونه بشیم ولی کو نگاه دقیق و عمیق !! (البته خودمو میگم )
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۷:۴۷
  • جرقه
    • سلام

    عید جمعتون مبارک !

    سلام
    عید شما هم مبارک !
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۸:۲۰
  • پابرهنگان
    • پس نتیجه این که ما (یعنی من)‌ مومن نیستیم!
    ولی عکسه خیلی قشنگه بود ها!
    ای ول کم الله
  • ۲۱ آبان ۸۹ ، ۱۹:۰۲
  • علی میکائیلی
    • سلام
    خیالتون راحت
    من هنوز زندم
    ممنون که سر زدید
    ان شاالله ظهور آقا مراسم بگیریم
    یا حق
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۰۰:۵۶
  • راسخ
    • سلام.
    شما همیشه لطف داشتید ولی هر کسی خودش رو بهتر از هز کس دیگه ای میشناسه.

    ... کم من قبیح سترته و کم من ثنائاَ لست اهل له نشرته ....

    هنوز مونده تا یه فکر خوب و خالص برای خود خود خـــــدا ، قدم برداشتنم پیشکش .
    یاعلی
    پاسخ:
    خدا سخت نمیگیره ، شما چرا سخت می گیرین ؟
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۰۸:۵۹
  • سعیدروشن
    • سلام متن فاطمه راخواندم ودر آنجا هم نوشتم ...بزرگترین و زیباترین روحها از پس چشمان بارانی پیداست
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۰۹:۴۵
  • فاطمه (وبلاگ خوان روشن)
    • یالطیف
    سلام،مهمتراز دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی(عج) دعا برای بقای ایمان وثبات قدم در عقیده وعدم انکار آن حضرت تا ظهور می باشد.آیت الله بهجت
    اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعل من...
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۱۱:۱۸
  • ریحانه

    • غریب ترین امت، امت زمان غیبت است، حقیقتا...
    پاسخ:
    چرا غریب ترین ؟!
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۱۴:۱۲
  • خاله سوسکه
    • سلام
    نمیدونم این رو درست یادمه یا نه ،می بخشید :

    عهد کردم که بیایی غم دل با تو بگویم
    چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
    پاسخ:
    گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم .....
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۱۵:۱۷
  • بازماندگان
    • سلام خانم معلم عزیزوبزرگوار

    ازحضورتان سپاسگذارم.ازاینکه دیرمی نویسم ببخشید.فرصت کم است

    .موفق وسربلندباشید.منتظرحضورسبزتان هستم یاعلی
    پاسخ:
    التماس دعا .
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۱۵:۲۹
  • غریبه نیست آشناست
    • آرش گفت: زمین کوچک است. تیر و کمانی می خواهم تا جهان را بزرگ کنم…

    به آفرید گفت: بیا عاشق شویم. جهان بزرگ خواهد شد، بی تیر و بی کمان.

    به آفرید کمانی به قامت رنگین کمان داشت و تیری به بلندای ستاره.کمانش دلش بود و تیرش عشق...

    به آفرید گفت: از این کمان تیری بینداز، این تیر ملکوت را به زمین می دوزد.

    آرش اما کمانش غیرتش بود و جز خود تیری نداشت.

    آرش می گفت: جهان به عیاران محتاج تر است تا به عاشقان. وقتی که عاشقی تنها تیری برای خودت می اندازی و جهان خودت را می گستری. اما وقتی عیاری، خودت تیری؛ پرتاب می شوی؛ تا جهان برای دیگران وسعت یابد.

    به آفرید گفت: کاش عاشقان همان عیاران بودند و عیاران همان عاشقان...

    آن گاه کمان دل و تیر عشقش را به آرش داد و چنین شد که کمان آرش رنگین شد و قامتش به بلندای ستاره و تیری انداخت تیری که هزاران سال است می رود...

    هیچ کس اما نمی داند که اگر به‌آفرید نبود، تیر آرش این همه دور نمی رفت!
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۲۲:۰۱
  • محمد مهدی
    • سلام
    برا ایجاد فضای انتظار و اشنایی با این متن و ... هم از شما تشکر باید کرد.
    موفق باشید.
    پاسخ:
    لطف دارید . ممنونم.
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۲۲:۲۷
  • بی نام
    • سلام
    دل تنگ برات/ بازم کرده هوات بیا یابن الحسن
  • ۲۲ آبان ۸۹ ، ۲۳:۲۵
  • جنگل خواب
    • سلام.
    خانم معلم یه چیز می خوام بگم که باعث بالندگیمه پس شما هم به من ببالید...
    آیت الله بهجت همشهریه ما هستن...
    من آنم که رستم بود پهلوان..
    حالا ربط اینا رو پیدا کنید...چون اهالی جنگل برای مفهومه این حرفم جایزه گذاشتن... سوال امتحان: اینا چه ربطی به من و جنگل داره؟
    1-به من هیچ ربطی نداره 2-از ادامه انصراف می دهید 3-یه چیزی گفتم که گفته باشم 4-هیچکدام:پس توضیح دهید
  • ۲۳ آبان ۸۹ ، ۲۰:۵۵
  • رهرو سپید
    • سلام خانم معلم گل،ممنون قدم رو چشمم گذاشتید و به کلبه ی سپیدم سر زدید.امیدوارم که همه ی ما بتونیم منتظر واقعی باشیم.
    پاسخ:
    انشا الله ...
  • ۲۴ آبان ۸۹ ، ۱۷:۵۷
  • حنیف
    • سلام
    ما اینجا غریبیم!!!!!!!!(اصلا هم کنایه نداشت حرفم!!!!!!)
    فقط اومدیم جهت گفتن التماس دعا واسه فردا!!
    جان؟
    بگم و برم؟
    چشم!!!!!
    التماس دعا
    یا علی مددی...
    پاسخ:
    هیچم غریب نیستید ... امروز شاه عبدالعظیم رفتم و یادت کردم . از شما هم التماس دعا ... بلکه خدا به دعای شما جوونا از ما بگذره !



    :: کلیه حقوق مادی و معنوی این تارنما برای خانم معلم محفوظ می باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است ::