گلبرگ زخمی
می شود به گلبرگی دست کشید بی آنکه تـ رکـــ بر دارد ؟!
خدایا مهدی فاطمه این روزها عزادار مادری است که میخواست حق همسرش را بگیرد و جواب این اعتراض ماندن بین در ودیواری بود که پهلویش را شکست ، محسنش را گرفت و علی را بی فاطمه و حسن و حسین و زینب و ام کلثوم را بی مادر ساخت . و این حقش نبود گرچه خود به ماندن در این دنیا بعد پیامبرش رضا نبود ...
خدایا ایشان را شفیع مان قرار بده آنجا که زبانمان کوتاه است و چشم امیدمان تنها به رافت ایشان ، نه به سبب لیاقتی که داریم ، بلکه به سبب کرامت خودشان .
در حرم بی بی سمت دیواری که زنانه را از مردانه جدا می کند ایستاده بودم . با خانم صحبت می کردم و جمعیت اطراف ضریح مثل همیشه موج می زد .
نمیدانم چه شد فقط یک نفر کنار ضریح ایستاده بود . آرام نزدیک شدم و دلم خواست داخل ضریح را ببینم.
نمایشگاه ایام فاطمیه . داخل حیاط حرم از ورودی 17
طراح و مجری : جناب سید محمد رضی زاده
نمی دانم چه سری است در باران ، این نعمت الهی . آسمان ابری ، زمین خیس ، نگاه ها خیس و دلها ...
زمین از رگبار باران خیس شده ، اما در نزدیکی مسجد می توانم قسمتی از زمین ِ خشک را ببینم که سجده گاه پیرمردی است که زیر باران سجده کرده و اکنون در حال کشیدن مس با خاک بر صورتش می باشد . تیمم عشق می کند . می مانم در عشقش و میروم چون همیشه که می بینم و می گذرم . کمی جلوتر ، پسری مادرش را با ویلچر عاشقانه همراهی میکند ، مادر را پیاده می کند و داخل مسجد می رساند .
و چگونه میتوانم شاکر نباشم .
و دیدن کاروانهای عاشق ، حتی وقتی تو آنجا نیستی نیز لذت دارد .
خدا را بسیار بسیار شکر .
- ۹۰/۰۲/۱۶
به هرحال...