پرواز ِ دل :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


پرواز ِ دل

خانم معلم | جمعه, ۱۵ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۲۸ ق.ظ | ۳۵ نظر

 
«
یک »

میلاد عزیزی است که دیدارش آرزوی هر دلی است و زیارتش غمزدای هر دل. سالروز ولادت امامی که اسماً «غریب» می نامیمش ولی «قریب» است از بُعد نزدیکی در دلهای شیعیان این سرزمین.

 میلاد هشتمین سلاله ی آل طه، فرزند زهرا (سلام الله علیها) و علی مرتضی (علیه السلام) که سلام ما بر ایشان باد بر تمامی شیعیان و دوستداران ایشان تهنیت باد !

خدایا! به ما توفیق زیارت و قبول آن را عنایت فرما .

« دو » 

یادم نیست از کی این عادت رو پیدا کردم ولی یادمه چند سالی از معلمی ام می گذشت که یاد گرفتم بین خودم و خدام اگه چیزی پیش میاد از دریچه ی یه معلم وشاگرد نگاه کنم ، ببینم اگه شاگرد بودم و اشتباه می کردم دلم میخواست معلمم چطوری باهام رفتار کنه  ... این حس خیلی جاها بهم کمک کرد و خیلی چیزا یاد گرفتم .

تو همین دوران معلمی ، شاگردایی داشتم که نسبت بهشون هیچ احساسی نداشتم ، خیلی بود و نبودشون فرقی نمی کرد، اگه یه منحنی نرمال رو در نظر بگیرین بخش وسط اون رو این عده تشکیل میدادن ، این دسته همیشه زیادن، آدم فقط از جهت وظیفه باهاشون در ارتباطه. اما گروهی از بچه ها که تعدادشون انگشت شماره دقیقا در دو طرف این منحنی نرمال قرار دارن ، یا به شدت دوستشون داری ، یا اصلا دوستشون نداری ( و در این میون بازم اگه بتونی بهشون کمک می کنی و این حسیه که همیشه برام عجیب بوده و مطمئنا جز یه حس خدایی چیزی نمی تونه باشه ) ، اما بین گروه وسط و گروه آخر باز یه تقسیم بندی دیگه میشه ، یعنی اونایی که به گروهی که خیلی دوستشون داری نزدیکن و اونایی که به کسانی که دوستشون نداری نزدیکند... گیج که نشدین ؟

گاهی واقعا آدم دلش میخواد از دست بعضی ها در بره ، از بس کلیدند. دیروز یکی از - بی قید ترین - بچه هایی که می شناسم، وقتی همه داشتن با صف میرفتن سر کلاس، آغوشش رو باز کرده و قربون صدقه ام میرفت ، منم جلوی همه گفتم دستت رو بنداز ، این کارا معنی نداره ، دوستم داری حرفامو گوش کن.

بعضی از بچه ها با نگاهشون بهت می رسونن چقدر دوستت دارن ، با کاراشون ، برخورداشون ، بی هیچ حرف وسخنی. بعضی ها هم هستند که از دور نگات می کنن و تو میتونی نفرت رو تو صورتشون و نگاهشون ببینی. بعضی ها هم بی تفاوتن ، انگار نه انگار. از این دسته آدم ها زیادن ، که نه تو به اونا فکر می کنی و نه اونا به تو.

همه ی اینا رو گفتم که بگم؛  یا صاحب الزمان، ما رو تو کدوم دسته قرار میدی...؟

راستی حیاط جمکران هم تقریبا داره کامل سنگ میشه  بیش از پیش زیباتر ، اما آیا برای حضورش فقط نیاز به زیبایی ظاهری داریم...؟ 

« سه »

یکشنبه ده مهر تولدم بود. بچه که بودیم خبری از جشن تولد نبود. من و خواهر و برادرم سه تایی یه کاسه برنج بر میداشتیم با چند تا چوب کبریت، خودمون برا هم یه چیزایی می خریدیم. قرقروت، تخمه، شکلات... بعد کبریت ها رو روشن می کردیم و برای هم دست میزدیم. اینجوری دور از چشم پدر و مادر برای هم جشن می گرفتیم. این جشن تولد گرفتن هامونو هیچ وقت یادم نمیره...

بعد اون سالها هیچ وقت جشن تولد نگرفتم اما، هدیه تولد رو از طرف خانواده و دوستانم همیشه داشتم. امسال هم مستثنی نبود، اما میون همه ی این هدیه ها که همه شون چون پر از مهر و محبت بود برام عزیز بودن، هدیه ای خیلی بهم چسبید. نه به خاطر قیمتش، به خاطر حسی که پشتش بود، به خاطر خاص بودنش، به خاطر عشقی که توش بود و من هیچوقت فراموشش نمی کنم...

حرم کریمه باشی و خانم نظاره گر باشه و تو کبوتری هدیه بگیری که دلت رو پر بده دور گنبد طلایی. و چه حرفها داری که میخوای تو گوش کبوترت بگی و وقت تنگ...

 

کبوتر سفیدی تو دستت باشه و خادم حرم بهت بگه: « چه خبره بیست دقیقه است دارین باهاش ور میرین؟ چکار می کنین؟» و تو نتونی بگی آخه هدیه ی تولدمه و قراره پر بزنه بره، نباید چند دقیقه تو دستام نگه اش دارم تا گرمای وجودش رو حس کنم...؟! نباید بهش بگم وقتی پر زد رفت اون بالا پیش بقیه ی دوستاش، رو گنبد که نشست به خانم چی بگه...؟

چه حس قشنگیه وقتی کبوتری تو دستت دل دل میزنه و شوق پرواز داره و تو میتونی نگه اش داری یا پرش بدی و تو دومی رو انتخاب کنی...

 خدایا، یعنی میشه ، میشه یه روز ازنادانی وترس ، ترس از اینکه گرفتار شدیم تو دستایی که راه نجاتی ازش نداریم ، دل دل بزنیم ولی همون دست بشه دست نجاتمون و پرمون بده که پرواز کنیم...؟

خدایا  وَلا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ، اما، اِلـهی وَرَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ... صَبَرْتُ عَلى عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ ...

ممنونم از همه ی اونایی که تولدم رو فراموش نکردن...

« چهار »

برای همه ی بیمارانی که درد ناعلاج دارند و به چه کنم چه کنم گرفتارند ، دعا کنید...

 

 

 

  • خانم معلم

نظرات (۳۵)

سلام بر شما.
تولّد امام رضا ( علیه السّلام )؛ إمام زیبایی ها و مهربانی ها بر همگی مبارکباد.
آآآآآآآی اونایی که مشهد تشریف دارین!!!؟ به گوش!!؟
یادتون نره ما رو هم دعا کنینا!!؟ اگه دعامون کنین؛ ممنونتون میشیم!!
خانم معلّم، خیلی زیبا نوشته این. خدا خیرتان دهد. مثل همیشه شاهکار بود. در " دو " اصلاً گیج نشدیما!!؟ یه موقع فکر نکنین گیج شدیما!!؟
خلاصه!؟ معذرت که پرحرفی کردم. فقط یه چیزی!!؟
جمعه شب ها، شبکه یک سریالی پخش می کنه به " نام شوق پرواز "، حوالی ساعت 22 در مورد شهید عبّاس بابایی، عزیزانی که وقت دارن؛ ملاحظه کنن.
دیگه اینکه: اللّهُمَّ اشفِع کُلَّ مریض
روا بُوَد که گریبان ز هِجر پاره کنم...
محتاج دعای خیر شما
پاسخ:
مطمئنم که گیج نشدین ;))
  • آفتاب مهربانی
  • سلام
    بالاخره بعد از یک ماه با یه مطلب جدید در رابطه با رفاقت به روز شدم و از شما دعوت میشه که یه سری به ما بزنی

    زود باش منتظرتم
    راستی نظر یادت نره ها
    پاسخ:
    سلام ...
    خدایی آدم میره زیارت امامی شریف تو عراق جیگرش آتیش میگیره
    به هر حال قربونت برم امام رضا
  • حدیث ارزومندی
  • ااااااااااااااااااااااا خانوم معلم باز کامنت من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ:
    اون یکی رو گذاشتیمش کنار ، از قهر و این چیزا نوشته بودی ، گفتم احیانا اشتباه شده ، نمیتونه نوشته ی شما باشه ;))
    مرا طلای گنبد تو بی قرار می‌کند
    کسی مرا به دوش ابرها سوار می‌کند
    خیال می‌کند که دیدن تو قسمتش شده
    همین کسی که دارد از خودش فرار می‌کند

    ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن

    موسی الرضا را بر شما مبارک
    پاسخ:
    میلاد هشتمین امام شیعیان بر شما نیز مبارک ...
    بله...
    یه کم مواظب اون هدیتون باشید که تو دستتونه پر نزنه بچه ی مردم رو بترسونه
    پاسخ:
    دوستان هستن حواسشون هست ...
    سلام خانوم معلم مهربون ما
    میگم شوما کلن علاقه مندین به چوب کاری ما
    عیب نداره چوب معلم گله ؛)
    ..
    یک نفس آهوی مرا پر بده
    ای حرمت امن ترین دام ها ..
    منو که توی صف راه نمیدن ..
    ملتمسن شوما تونستین برای آهوی ماهم ضمانت بگیرین
    ..
    پیک خصوصی براتون فرستاده عمه جان ..خوش به سعادتتون
    من به جای شوما الان کش لبام جوری پهن شدن که حالا حالاها جمع نمیشن
    ای جااان
    ابر و باد و مه و خورشید و من و چرخ و فلک
    آه بانو! نفس چند نفر دست شماست ..
    : )
    ..
    قربوستون ؛ )
    پاسخ:
    خوش به سعادتت شما که این چنین عمو و عمه هایی دارید ... دیگه چه نیازی دارین به ما و دعای ِ ما ؟!
    هدیه از این خوشگلتر؟
    پرواز عمر و اوج آسمان حرم بانو...
    اوجو سعودت به سوی باران مقصد آغازی دوباره است...
    هدیه خاص برای آدماهای خاص بعید نیست...
    خوشابه حال شاگرانت که چون تویی را دارند عزیزم

    میلاد

    عزیز هشتم عالم مبارک...
    سلام عیدتون مبارک تولدتون هم با تاخیر تهنیت
    پاسخ:
    عید شما هم مبارک ...
  • غریب آشنا
  • انشالله این روزها آقا علی موسی الرضا گذرنامه همه عاشقان رو امضا کنند و اذن حظور در حریم عشق حضرت حسین رو عنایت کنند
    از لطف شما ممنون
    ...
    پاسخ:
    الهی آمین ...
    ما کوچیک شما... افتخار داریم درس پس میدیم عزیزم
    پاسخ:
    بزرگید ... خانمید ....
  • اشک فرشته ها
  • به نام او
    سلام
    خیلی طولانی بود ولی خوندم!!!!!!(خسته نباشم!!)

    نائب الزیاره ایم ایشالا اگر خدا بخواد و آقا بطلبه

    ایشالا اونجا دعا میکنم

    یا علی مددی...
    پاسخ:
    ضمنا مطلب وقتی زیبا باشه هر چقدر هم طولانی باشه خواننده خسته نمیشه ((:
    سلام مجدد.
    نظر ابتدایی م رو الآن تازه خوندم و فهمیدم که چه سوتی عظمایی دادم!!!؟
    ضمن عرض معذرت خدمت همگی؛ خط دهم بدین صورت إصلاح می گردد:
    اللّهُمَّ اشفِ کلَّ مریض
    دیگه اینکه: مجدّداً و پیشاپیش عید همگی( میلاد امام رضا علیه السّلام ) مخصوصاً خانم معلّم عزیز و فرهیخته مبارک باشه إنشاالله.
    آخرشم اینکه: مثل همیشه التماس دعای شدید
  • روزهای جانبازی
  • سلام خانم معلم گرامی
    میلاد حضرت ثامن الحجج بر شما مبارکباد
    تولدتون هم مبارک باد اینهم کادوی مجازی ما
    پاسخ:
    دستتون درد نکنه ...
    عیدتـــــــــــــــــــــــــــان مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ......[
  • حدیث ارزومندی
  • سلام
    خانوم اجازه... خانوم اجازه ما کار بدی کردیم؟؟؟؟ خانوم اجازه دیگه دوسمون ندارین؟؟
    اومدم بگم عیدتون مبارک
    خانوم اجازه ببخشید
    پاسخ:
    دوستت دارم ... عید شما هم مبارک ... بخند عزیزم ... عیده
  • حدیث ارزومندی
  • خانوم اجازه فکر کردم دیگه دوسمون ندارید
    باورتون نمیشه وقتی همون اول این دستا رو دیدم یه حس خوبی بهم دست داد . این دستا دستای یه معلم دوست داشتنیه خدا میدونه اغراق نمی کنم
  • حدیث ارزومندی
  • همون اول حسم گفت که دست خانوم معلمه یعنی دست خانوم معلم نبود؟؟؟
    پاسخ:
    دیگه دیگه ((:
    مبارک ....
    پاسخ:
    حالا چی ؟ کی ؟ کو ؟ کجا ؟ کی ؟ چطور ؟!!!
  • هادی وصال
  • سلام به روزم
    پاسخ:
    چشم ...
  • حدیث ارزومندی
  • اااااااااااا خانوم معلم دست شما نبود؟؟؟؟ اما من هنوزم که نگا می کنم فکر می کنم دست خودتونه. بگید دیگه. جون حدیث
    پاسخ:
    بعدا میگم (آیکون یکی که آزار داره !!)
  • حدیث ارزومندی
  • ااااااااااااااااا
    خانوم معلما ازارشونم دوست داشتنیه...
    ازار خانوم معلم گله، هر کلی نبینه خله
    واقعا دوستون دارم از ته دل
    پاسخ:
    منم دوستت دارم ....
    هرکس دلی دارد که در آن اندیشه عشق است برای گره گشایی به اذن مولا یا علی بگوید...

    یا علی ...
    پاسخ:
    یا علی ...
    مثل گذشته عالی بود
    خیلی التماس دعا
    پاسخ:
    محتاجیم به دعا ...
    سلام خانم معلم
    شاید اون دستان شما نباشن
    ولی دست هر کس هست دستای مهربونیه
    دستای خیلی خیلی مهربون
    من دستان مهربون رو خوب میشناسم
    همینطور دستای زحمت کش رو
    .......
    ضمنا 10 مهر رو تبریک گفته بودم .زمان خوبیه که 20 مهر هم تبریک بگم .
    مبارکه ..............تولد رو میگم .!!!!!!!!!!!!!!!!!
    این هدیه رو به ایشون بدید
    ممنون.................................................................
    ایکون .جشن تولد.
    پاسخ:
    ممنون از گلهای 10 و 20 مهر !!
    سلام سلام صد تا سلاااااام!!؟
    به به خانم معلّم فرهیخته
    میبینم که طبق معمول قم و جمکران تشریف داشتین
    زیارتتون قبول باشه.
    خوش به سعادتتون که بی بی هر هفته می طلبتون.
    ما هم از دور سلام میدیم، إنشاالله که جواب میدن:
    السّلامُ علیک یا فاطمه المعصومه؛ إشفعی لنا فی الجنه...
    محتاج دعای خیر شما

    پاسخ:
    مطمئن باشین اگه نگم دونه دونه تون اما بیشترتون یادم هستین ولی کلا همیشه از طرف همه نیابتا زیارتنامه و نماز میخونم ....
    .سلام وبلاگتون بامحتوا وبسیار اموزنده است ماهم کلبه ای داریم برای هر ایرانی زیارت کنی .ونظری راروانه سازی .
  • شاید یک انسان...
  • سلام خانم معلم

    اول تولدتون با 11 روز تاخیر مبارک

    دوم یک جورایی منو یاد معلم کلاس اولم خانم گودرزی انداختید خیلی دوسشون داشتم و تشویقهای ایشون و هرگز فراموش نمی کنم.
    اولین باری که از روی کتاب فارسی خوندم تشویقم کرد و به بچه ها گفت از من یاد بگیرن و مثل من با صدای بلند بخونن و بعد گفتن بیام پای تخته و دوباره همون متن و بخونم.

    انشالله هرجا هستن سالم و سلامت باشن شماهم همینطور

    یاحق
    پاسخ:
    شما هم همین طور ...
    یک :
    سلااااااااااام

    دو :
    ما هم از اون دخترای کلید ! اونم بد جور کلید ! نه ؟!

    من که می دونم خیلی دوسم دارید !!! به شدت !!! ما هم دوستون داریم خیلی شدید !!!

    سه :
    چقد این عکسه قشنگه ... آدم چقد دل تنگ میشه ...

    چقد اون عکسه هم قشنگه

    ده روز بدون اینترنت سر کردن ! چه همتی ! چه اراده ای ! آفرین به خودم !
  • حدیث آرزومندی
  • آخر نگفتید خانوم معلم این دستای خودتونه یا نه؟؟
    پاسخ:
    خود حدیثی است ، حدیث آرزومندی ...
    ساعت حدود 12 ست !!!!!!!!
    باورم نمیشه پیامم رو نداده باشید
    .امیدوارم اذان صبح بیدار شم
    اگربتونم از محل برپایی دعای ندبه براتون نظر میذارم
    اخه صفحه اتون سنگینه و سرعت رو در تلفن همراه پایین میاره .
    شب خوششششششششششششششششششششش
    پاسخ:
    شما هیچ آدرسی هم نگذاشتین منم فراموش کردم ... شرمنده !
  • حدیث آرزومندی
  • خوب می پیچونیدا
    پاسخ:
    چی رو ؟ !!
  • سفیدکمرنگ
  • سلام
    دورا دور و دیرا دیر تولدتون مبارک ...
    التماس دعا...
    پاسخ:
    سلام و ممنونم
    سـلام خانوم معلم
    چقد بامزه که من پست شما و پست "کاش می شد خدا را بوسید" تو یه روز خوندم...
    وای چقد جالب بود
    راستی بعد کلی وقت تولدتونم مبارک
    پاسخ:
    سلامت باشین ...
  • نجفی قدسی
  • نوشته خانم معلم جمعه 15 مهرماه 90 قسمت اول - داستان بچه های کلاس بود و ... بعد پاسخ یک بچه تنبل را که به معلم چسبیده بود و گفته بود دوستان دارم گفته بودند دستهاتو بنداز اگه دوسم داری حرفامو گوش کن .
    آیا ازامام زمان هم چنین جوابی را انتظار داریم ؟
    ای نورچشم من بجز از کشته ندروی
    خواهشمندم این را باطلاع همه برسانید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی