در حسرت نگاهی و صدایی
مولای من ،
پست هر هفته ام را به هر زبانی ، با یادت نوشتم ، تا بدانم و بدانند که تو در قلبمان جای داری ، تا به یادم بماند که منتظریم تا حاضر شوی که میدانیم ناظری اما باور نداریم ! ...
اما این هفته پس از پشت سر گذاشتن عید قربان ، مادری هر روز چشم انتظارمان است ، با چشمانی بسته و گاه نیمه باز ، بر تختی که از جنس تخت خانه نیست ، با دست و پاهایی بسته به تخت ، با تنی که دیگر رمقی برایش نمانده ،اما هنوز ذکر صلواتش بر زبان جاریست و حمد خدایش می گوید ، عاجزانه از شما میخواهم به حق مادرتان از خدا بخواهید شفای همه ی مریضان و سپس شفای مادرم را تا با سلامتی کامل به خانه باز گردد که جایش در خانه بسیار خالیست ....
صدایش میزنم ، جوابم نمی دهد ... تکانش میدهم ، هیچ عکس العملی ندارد ... انگار به خوابی عمیق فرو رفته ، انگار خستگی این سالها را همین الان و روی این تخت دارد به در می کند ...
در حسرت باز کردن چشمش و شنیدن صدایش هستم ... مثل زمانیکه در خانه بود و صدایم می کرد و برایم از همه چیز و همه جا می گفت و چشمان عسلی زیبایش را میدیدم ...
حالا آرام روی تخت دراز کشیده ، دست چپش را هر قدر ببوسم ، هر قدر نوازش بکنم هیچ متوجه نمی شود ...
با صدای دکترش، بله می گوید و دوباره به خواب میرود ... دکترش میگوید اسمت ؟ میگوید ... می پرسد این کیست کنار توست ؟ صدایش میزنم ، مامان ، مامان ... می گویددخترم ، اما با چشمانی بسته ...
منو گنجشکا میمیریم ... تو اگه خونه نباشی ...
فقط خواستم بگویم ، ما که قدر زحمات مادر را می دانستیم و ناسپاس نبودیم ، درحسرت آن روزهاییم ، مادر و پدرهایتان را دریابید ... نعمت هایی هستند که با رفتنشان هیچ چیزی جایشان را پر نخواهد کرد ...
افوض امری الی الله ، ان الله بصیر بالعباد ...
پی نوشت : از تمام عزیزانی که دست به دعا برداشتند و به هر صورت ممکن با کامنت عمومی ، خصوصی و گذاشتن لینک این دو پست ، همدلی نموده اند تشکر میکنم . عذرم را برای جواب ندادن به تک تک تان پذیرا باشید .
همچنان محتاج دعای شما خوبانیم ...
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
- ۹۰/۰۸/۲۰
ای که نامت دواست و یادت شفا!
تو خود مادر را به این نیکویی آفریدی ٬ خودت او را مهربان و دوست داشتنی خلق کرده ای٬ خودت مهر او را در دل ما جوشان و خروشان خواستی...
پس
خودت دل های ما را به برقراری سلامتی و شادابی اش آرام کن!
خانم معلم عزیز!
برای سلامتی مادرت دوره ی تلاوت حمد شفا گرفته ایم به امید برقراری سلامتی کامل و عاجل ایشان ... ان شاء الله
خواستم بگویم : به خدا توکل کنید و دل به او بسپارید دیدم خودتان استادید٬ شرم کردم