می گویند که " او " هست و می آید ...
درست است ؟!
.
.
.
نشانی اش کجاست ؟
پس چرا نمی آید ... ؟
خدایا ، این روزها بچه هایم خیلی التماس دعا دارند ( از حال خودم خبر ندارند ) ! ، میدانم و نمیدانم که چه حالی دارند ، می دانم و نمیدانم که زندگی دنیایی چقدر برایشان سخت شده ، میدانم که هر کدامشان به نوعی درگیر و گرفتارند...
خدایا میدانم آغوشت برای همه باز و محبتت را بی دریغ نثار همه می کنی ، ولی بچه های مرا (محمد هایم ، محمد حسین هایم ، علی ام ، حسین هایم ، حسن و صادق و مهدی هایم ، حامد و میثم و محس ام ، فاطمه هایم ، مریم و مهدیه ام ، زهرا هایم ، ناهید و حانیه ام ، سمیه و سمایم ، مهدیس و صبیه و نرگس ام ، الهام و سمیرا و سمانه ام ) را چنان سخت در اغوش بگیر که بتوانند با این فشار حضورت را حس کنند ... پر از انرژی شوند و شادمانه ادامه دهند ... خدایا بهترین ها را برایشان مقدر کن ... عاقبت بخیری ، سلامتی ، آرامش و شادکامی برای تک تک شان را از تو خواستارم ... دستهایم را خالی برنگردان ...
- ۹۱/۰۱/۲۵
دعام کنید
خیلی نیاز به دعا دارم
خیلی...
تو هوای تهران کم آورده ام