درس اول - چرا دعا در حق دیگران مستجاب می شود ؟ :: گاه نوشت یک خانم معلم

  گاه نوشت یک خانم معلم


درس اول - چرا دعا در حق دیگران مستجاب می شود ؟

خانم معلم | يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۲۴ ق.ظ | ۳ نظر
بچه های سوم نقشه کشی 8 ساعت معلم نداشتند . از شرترین و شلوغ ترین بچه های مدرسه محسوب می شدند. انگار دستی همه ی شلوغ ها را جمع کرده بود یک جا . به هر شکل اگر تنها می ماندند مدرسه را روی سرشان خراب می کردند . زنگ اول خودم سر ِ کلاسشان رفتم . نمره های مهر ماه شان همراهم بود و تک تک شان را بلند کرده نمرات درخشانشان را خوانده و علت پایین بودن نمرات را می خواستم . از انهاییکه زحمت کشیده و نمرات خوبی اورده بودند نیز تشکر کردم . یک زنگ با نفس های حبس شده گذشت . 

زنگ دوم و سوم هم معلمی سر کلاس رفت . زنگ چهارم باز معلم نداشتند . در نماز خانه جمع شان کردم و گفتم دور هم بنشینیم و دعایی بخوانیم . اما اول توضیح دادم زنگ اول من معاون بودم و باید نقش معاون را بازی میکردم . الان دور هم نشسته ایم و دیگر معاون نیستم . غیر از نگه داشتن حرمت ، دیگر راحت با هم حرف میتوانیم بزنیم . گرچه به نظر بعید میرسید بعد دو زنگ راحت باشند ، اما کاملا توضیحات مرا درک کردند و راحت حرف زدند بی انکه جایگاه من مانع حرف زدنشان بشود . قبل از خواندن دعا سوالی مطرح کردم . پرسیدم : بچه ها میدانید چرا می گویند در حق هم دعا کنید ؟! 

گفتند نه . گفتم معمایی مطرح میکنم اگر کسی توانست پاسخ دهد باید بتواند جواب این سوالم را بدهد . با خنده قبول کردند . پرسیدم یک چینی چرا نمیتواند با این انگشت ( و انگشت اشاره ام را نشان دادم ) ماشه را بکشد ؟

این سوالی بود که راننده ی یکی از اتوبوس های اردوی راهیان نور برای بچه ها مطرح کرده بود . دو نفر از بچه های کلاس در ان اتوبوس بودند و خندیدند و گفتند ما بگیم ؟! گفتم نه شما که بودید و میدانید، بگذارید کمی بقیه فکر کنند . جواب ها درست نبود . یکی از ان دو نفر جواب صحیح را گفت . 

شما میدانید چرا ؟ !!! 

جواب این بود که هیچکسی با انگشت ِ من نمیتواند ماشه تفنگ خودش را نشانه برود . به همین آسونی !

به بچه ها گفتم : روایت داریم که با زبانی که گناه نکرده در حق هم دعا کنیم . علت هم این است که مثلا من با زبان شما گناه نکرده ام . پس من میتوانم در حق شما و شما میتوانید در حق من دعا کنید . مثل همان ماشه ی تفنگ کشیدن با انگشت ِ من !

برایشان جالب بود و کمی خندیدند و اماده ی خواندن دعا شدیم . حدیث کساء برای چند نفری تازگی داشت و حتی اسم ان را نشنیده بودند . دعا را خودم خواندم و ترجمه کردم . کلاس بسیار خوب و ساکت برگزار شد . چند خنده ی کوتاه بین خودشان بود ولی بعد دعا تقریبا همه از این زمانی که گذرانده بودند راضی بودند . بعد از دعا گفتم حالا که برای عزاداری ابا عبدالله میروید در حق هم دعا کنید و برای من هم . از ته دل و با خلوصی که در چشمهایشان دیده می شد گفتند : خانم شما هم در حق ما دعا کنید . بگویید تمام بچه های نقشه کشی سوم . 

یادم باشد امروز در حق همه شان دعا کنم . گرچه قبلا هم برای همه دعا کرده ام . 


امروز عاشوراست .... یکی از روزهایی که در تمام عالم تکرار نشدنی است . پس بیایید در حق هم دعا کنیم . گفته اند در دعاهایتان از دعای جمعی کردن واهمه نداشته باشید . خدا سخی ست . دعا را شامل حال ِ همه میکند . بگویید ثواب این دعا برسد به کسانی که محب علی علیه السلام بوده و خواهند بود . که هم گذشتگان و هم آیندگان را ، هم زن و مرد را ، هم پیر و جوان را شامل می شود .  


التماس دعای فراوان 

  • خانم معلم

نظرات (۳)

یاد این اس ام اس افتادم :
خدا به موسی گفت که با زبانی که با آن گناه نکردی دعا کن تا اجابت کنم تو را . موسی گفت که خدایا کدام زبان است که گناه نکرده باشد . خدا گفت که تو به زبانی بگو دعایت کند که گناه نکرده باشد !
با زبانتان، برای ما هم دعا بفرمایید...

تسلیت می گم...
[گل]
سلام
نگار من که مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
میلاد سراسر نور پیامبر رحمت و صادق آل محمد بر شما مبارکباد
شاد باشید.[گل][گل][گل]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی