یک عصر ِ زیبا
خانم معلم |
يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۲۸ ق.ظ |
۸ نظر
امروز هم یکی از قشنگترین روزهای زندگی واقعی و مجازی ام به ثبت رسید . اولین خاطره ی قشنگم مربوط به عکسی بود که علی و حانیه برام از روز عقدشون فرستاده بودند ... دومین خاطره ی زیبا ، دیدن ِ مهدیه در لباس عروسی بود که به اندازه ی یه مادر واقعی از دیدن ِ هر دو تاشون لذت بردم . امروز هم میثم و سمانه سادات ، مهمون خونه ام بودند ...
چقدر لذت بخشه دیدن بچه هایی که جفت شدند و شادمانه وارد زندگی می شوند ...
تمام آرزویم این است که تمام ِ جوانها عاقبت بخیر بشوند و از دعای تمامی مادران بچه های وبلاگم خصوصا ، زودتر سر وسامان گرفته و تشکیل خانواده بدهند .
- ۹۱/۰۹/۱۲
سلام
خونه نو مبارک.
چه جفتی؟ چه کشکی؟ ما که هنو داریم زیر اسمون خدا تنهایی صفا می کنیم!
اینجا چقد باکلاس شده هیبتش ادمو میگیره! شکلکم که نداره!