شب ِ بی بال پریدن ...
امشب شبی است که قرآن نازل شده و شب قدر است . شبی که نه تنها فرزندان مولایم ، بلکه کل یتیمان کوفه طعم بی پدری ویتیمی را خواهند چشید. شبی که برای فرزندان خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ، خاطره ی رفتن مادر تکرار خواهد شد و بی کسی را و بی تکیه گاهی را با تمام ِ وجود درک خواهند نمود.
برایم جالب است که خیلی ها به دنبال این هستند که کدام شب ، شب قدر ِ واقعی است . در سال های گذشته که روزهای ماه رمضان کمی عقب جلو میشد ، صدای خیلی ها در می آمد که شب قدرمان بهم خورد . به نظر ِ من هر شب که انسان کل ِ توجه اش را به خدا بدهد و از ته دلش از تمام عصیان هایش توبه کند شب قدر است ...
امروز حاج آقا عرفان ، سخنران مسجد جامع نارمک ، از راه های پاک شدن از گناه می گفت . میگفت در شب قدر باید دنبال این باشیم که چگونه پاک شویم پس یک به یک نام برد و من حس کردم خیلی راه های خوب و قابل دسترسی است اگر واقعا بنده باشیم و اگر واقعا بخواهیم پاک شویم ...
اولین راه که همه شنیده ایم توبه است . جمله ی جالبی گفتند . گفتند در این شب برای پاک شدن از گناهانی که حق الله است با اخلاص چندین بار بگوییم : رب اسعدت ( من تا حالا نشنیده بودم ). و همین طور ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه ...
اما در مورد حق الناس ، حتی خون ِ شهید هم گفته شده حق الناس را پاک نمی کند . پس سعی کنیم اگر به کسی ظلم کردیم ، حق کسی را غصب کردیم ، پشت سر کسی حرف زدیم ، انها را ادا کنیم که بعد دیگر قابل جبران نیست ...
دومین راه بیماری است . کسانی که در بیماری درد می کشند ، درد شان راهی است برای پاک نمودنشان از گناه ... در این بین خانمها موقع زایمان ، بسیار از گناه پاک می شوند چرا که با اندازگیری از شدت دردها ، درد ِ زایمان یکی از شدیدترین دردها و غیر قابل تحمل ترین انها اعلام شده است . ( میگید نه ، برین سرچ کنید ! ) البته الان که دیگه همه سزارین می کنند رو نمیدونم ... ایشان گفتند جوانی مادر بسیار درشتی داشت که او را برای طواف خانه ی خدا اورده بود . مادر بسیار سنگین و قادر به طواف نبود . پسر مادر را روی پشتش گذاشت و با تمام سختی که بود طواف را انجام داد . به قدری مادر سنگین بود که صدای استخوان های پسر می امد . پس از پایان طواف پسر نزد ِ پیامبر که در حال مشاهده این صحنه بودند میرود و می گوید : یا رسوالله ، آیا من توانسته ام خدمتی به مادرم بکنم ؟ . پیامبر فرمودند : خیر ، هنوز به اندازه ی یک نفس ،که مادرت هنگام زایمان ِ تو ،در موقع درد کشیده ، نتوانستی به او خدمت بکنی ... ( یعنی انقدر این مادر ارج داره جوونا ، حواستون به مادراتون باشه )
سومین راه خدمت به مردم است . از راه های معنوی ، مادی وبدنی ...
خدمت معنوی مانند هدایت انسانها ... توجه دادن افراد به خیر وشر ، امر به معروف و نهی از منکر ...
خدمت مادی مانند کمک به نیازمندان و دستگیری از ضعفا و مستمندان ، توجه به ایتام . نقل می کردند از بنده ی خدایی در یزد به نام آشیخ غلامرضا که ایشان برای کمک به مردم و رفع گرفتاری از انها 27 بار خانه اش را برای فروش گذاشت و دیگر وقتی مردم متوجه می شدند حاج آقا خانه اش را برای فروش گذاشته خود جمع می شدند و مشکل ِ طرف را رفع می نمودند .
خدمت بدنی مانند نگهداری از مریض و رسیدگی به احوالات انان حتی در حد ِ خرید نسخه ، حتی اگر چند جا بروند و نسخه اش را نتوانند تهیه کنند . ایشان میگفتند ایت الله علامه طباطبایی میگفتند حاضرم 70 سال ثواب نماز شب هایم را با یک شب مراقبت از بیماری عوض کنم . ! ( ان هم نماز شب های علامه !)
خدمات بدنی کفاره ی گناهان بزرگ است . صدقه دادن ، دختری را شوهر و یا پسری را زن دادن ، مشکل مومنی را حل کردن ، همه ی اینها میتواند سرنوشت انسان را عوض کند و به قولی میتوان سر نوشت را از سر ، نوشت ...
راه های دیگری هم هست که نه وقت ایشان اجازه داد توضیح دهند و نه حوصله ی شما میکشد این همه متن را بخوانید .
فقط یادمان باشد که خدا دنبال بهانه است که ما را ببخشد . زمان معلمی ام یادم میآید وقتی میخواستم به شاگردی برای قبولی اش نمره بدهم و هیچ مطلبی یافت نمیشد در این برگه ی سفید !!! و حرص میخوردم و میگفتم : " لعنتی یه چیزی مینوشتی اقلا بتونم نمره بدم " ...
این شبها دفتر اعمالمون رو حسابی با " یارب " "یارب " هایی که از ته دلمون میگیم پر کنیم تا خدا بتونه بهانه ای برای بخشیدنمون داشته باشه ...
یا علی ...التماس دعا
- ۹۲/۰۵/۰۷
بسی مشعوف شدم از این وبلاگ نویسی شما
باعث افتخار بنده است که جزء همکاران شما هستم
خوشحال می شوم سر بزنید